خرید کتاب از میان ۱۲۰ هزار عنوان

کتاب بیرون، پای پنجره

توفان مرگ، شکسته ‌پای و خسته ‌نفس از هیاهو و شتاب بازمانده است و من‌ در ویرانگاه توفان چشم می‌گردانم، با چشمانی تیره و تار در انبوهی مه با قامتی تکیده و بیجان در پای پنجره ایستاده‌ای.

نگاهت آسمانی شده است.

می‌خواهم به تو نزدیک شوم.

نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوم.

قامت مه گرفته‌ات در قاب‌‌ پنجره سریع‌تر از زمان چرخان است و من نمی‌توانم مردمک چشمانم را از حرکت باز دارم.

چشمانم و تمام وجودم با تو می‌چرخد.

دوست دارم قبل از آنکه از پنجره بگریزی در آغوشت بگیرم، اگرچه دقایقی بعد به تو دست می‌یابم، در حیرتم‌ چرا در تو شناور شده‌ام.

آه… عزیز من چقدر سبک شده‌ای!

وزنی برابر «21 گرم» تمامیت پیکرت را پوشانده است و ساعتی که در قفایم چنانچون ناقوس زمان به صدا می‌آید و در آخرین ضربۀ خود، فلسفۀ روح فرازت را در 21 بسنده می‌کند.

بیست و یک ضربه به احترام وزن روحت نواخته می‌شود و پرنده‌وار به‌ سینه آسمان پرواز می‌کنی.

و آسمان در «بیست و سوم» شهریور ماه اصالت وجود انسانی تو را به تمامی پنجره‌های دنیا آواز می‌دهد…

و من هر سال در پای پنجره‌ با سینه‌ای که پر است از ترانه‌های بومی تو، نام ماندگارترین شاعر مردم را به ‌حافظه‌ی پرندگان دیارم می‌سپارم که عمری را برای کوه‌ها، دریاها، جنگل‌ها و مردم زادگاهش ترانه‌های روشن سروده است.

آه… ای افسانه و ای هستی پنهانم، ‌ای کاش‌ انتظار طولانی را پایانی بود.

ویژگی‌ها مقدار
نویسنده

ناشر

دسته بندی ها

ادبیات, ادبیات ایران, خاطرات, زندگینامه

شابک

9789641907879

قطع کتاب

تعداد صفحات

188

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

0 دیدگاه برای کتاب بیرون، پای پنجره

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب بیرون، پای پنجره”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط