دهانت را باز کن

کیتی یک دختربچه ی کلاس چهارمی است مثل همه. فقط یک مشکل اساسی دارد! او دوست ندارد به دندانپزشکی برود. خب بله، این را که خیلی ها دوست ندارند. کیتی به هیچ وجه قصد ندارد ترسش از دکتر دندانپزشک را به متیو، برادر دوستش اما، منتقل کند. اما این اتفاق می افتد و متیو دیگر نمی خواهد برای معاینه ی دندان به مطب دکتر سانگ برود. بعد در یک چشم به هم زدن کیتی تبدیل به دکتر سانگ می شود. حالا باید با متیوی شش ساله که خیلی هم ترسیده و داخل دهانش پر از باقی مانده ی غذاست، سروکله بزند!