خرید کتاب از میان ۱۲۰ هزار عنوان

کتاب ردپای مه

با دخترم صحبت کردم هم می خواستم نظرش را بپرسم هم شرایط را آمادة رفتن کنم، گفتم: «دارم می روم سوریه، رفتن است و شاید برگشتی نباشد…» بغض کرد و چشمانش قرمز شد. گفت: «بابا، شهادت اتفاق بزرگی است که نصیب هرکسی نمی شود. اگر خدا تو را حفظ کرده در دفا عمقدس و امروز اگر شما برای بچه های مردم از آن روزها صحبت می کنی، این خودش انجام تکلیف است. من دلم نمی خواهد تو را از دست بدهم. من غیر از تو هیچ کسی را ندارم که مرا حمایت کند. » اشک ریخت و سرش را کرد زیر پتو. شنیدن این جملات برایم سخت بود ولی باید شرایط رفتنم را آماده می کردم. همسرم می گفت: «من به نظرت احترام می گذارم، ولی ما درشرایط بدی هستیم. خواهرم مریض است و الان وجودت در کنارم مرا دلگرم می کند. » تمام روز این حر فها در ذهنم تکرار می شد. مادرم هم که در طبقة بالای خان همان زندگی می کرد به من می گفت: «تو برادرم هستی، پدرم هستی، همه کسم هستی، نوشو برارجان! »

SKU: a9347cfd0e82
دسته:

ویژگی‌ها مقدار
نویسنده

ناشر

شابک

978-6000333362

دسته بندی ها

ادبیات ایران, ادبیات داستانی, ادبیات دفاع مقدس, ادبیات معاصر

قطع کتاب

تعداد صفحات

360

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

0 دیدگاه برای کتاب ردپای مه

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب ردپای مه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط