گفتار در هذیان نامه پریان

بگو که مرا مهربانانه ببخشاید و برکت دهد. خبر را به حقیقت هستی برسان و آنچه را جانم با من می‌کند، بدان گوشزد کن. بگو که در تبم. که خستگی‌ام، گواه آرزوهایم است.بگو که دلم درون یک گاوصندوق فوق العاده کوچک و فوق العاده سنگین، که در آن را به زور بسته اند، مانده است! و در چنین وضعی نمی‌تواند چرکهای منقبض خود را بیرون بریزد و راحت و نرم شود!اگر او پدربزرگ توست و تو دختری کوچک و نوه اش، دوتایی با آب پاشتان روی بنفشه‌ای گل آلود آب بریزید تا شسته شود. بعد آفتاب بخورد، و کم کم سر خود را بالا بگیرد. و شما را که دوستتان می‌دارد نگاه کند و شما اسرار را بگویید تا گشایش آن مایه آرامش باشد.ای دختر کوچک، فرشته آرامبخش دل‌ها، پری سرسبزی، فرشته جنگل‌ها، پری آبشارها ، پری چشمه‌ها،…، از تو می‌پرسم: مطلوب من چیست، توانایی‌ای که بعد از آن حتی نیازی به ذوق و شوق نیست؟!راه به دست آوردن چیست؟ چندین راه دارد؟ کدامند؟ می‌دانم؛ همین هزارتویی که چند سال است در آن گرفتارم. به مقصد نمیرسم …

نویسنده

ناشر

شابک

978-6001173875

دسته بندی ها

ادبیات ایران, ادبیات داستانی, ادبیات معاصر, رمان

قطع کتاب

تعداد صفحات

200

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “گفتار در هذیان نامه پریان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *