آغاز این قصه از آخر بود

تا چشم کار می‌کرد کویر بود. باد شن‌ها را دائم بلند می‌کرد و مسیر رو به رو را تار و در هم کرده بود. صدای شیون و گریه هر لحظه برایش واضح‌تر می‌شد. می‌خواست قدم بردارد اما گویی به پاهایش زنجیر زده بودند. نگاهش به جای رو به رو به زیر پایش رسید اما خبری از زنجیر نبود. به جایش پاهایش هر لحظه بیشتر در گودالی از شن فرو می‌رفت.

نویسنده

ناشر

شابک

978-6006893501

دسته بندی ها

ادبیات ایران, ادبیات داستانی, رمان

قطع کتاب

تعداد صفحات

702

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آغاز این قصه از آخر بود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *