خرید کتاب از میان ۱۲۰ هزار عنوان

کتاب خنجر

از متن کتاب:

ملیسا قدم برسنگ دوم گذاشت لغزنده‌تر بود و امواج شدیدتر، نگاهی به‌آن سوی رود انداخت. خبری از مسن‌ترها نبود حتی میترا، گویا با اولین باد تند یا ابر تیره به‌سوی قصر رفته بودند. یکی از نگهبانان سعی کرد از روی سنگ‌ها به‌سوی او بیاید ولی به‌دلیل عمق بیشتر آب در آن سوی رود و با این که تا زانو در آب رفته بود از شدت امواج نمی‌توانست جلوتر بیاید. شاهزادگان جوان در کنار رود ایستاده و فریاد می‌زدند صبر کن رفته‌اند طناب بیاورند و ملیسا در دل به‌آنها می‌خندید که او را در وسط امواج خروشان به‌صبر دعوت می‌کردند. قدم که برسنگ سوم گذاشت چنان به‌جلو و عقب تاب خورد که نه تنها آناهیت و دختران جوان که فریاد جوانان و نگهبان هم درآمد. ملیسا موهایش را با زحمت از صورتش کنار زد و به‌سنگ چهارم که تقریبآ وسط رود بود نگاهی کرد و به‌طول رودخانه نیز نگاه کرد مطمئن بود اگر هم در آب بیفتد نمی‌میرد ولی ممکن بود امواج او را به‌سنگ‌ها بکوبد و دست و پایش بشکند. به‌هیچ عنوان نمی‌توانست پایش را بلند کند تا برسنگ بعدی بگذارد با کوچکترین تکانی امواج آب او را می‌کند و با خود می‌برد. بر روی پاهایش تمرکز کرده بود که نلغزد و منتظر موجی خروشان که دیر یا زود سر می‌رسید. در زوزه‌ی باد که با خروش امواج به‌هم آمیخته بود صدایی که او را به‌اسم می‌خواند به‌ گوشش رسید.

SKU: ca5668cec817
دسته:

ویژگی‌ها مقدار
نویسنده

ناشر

شابک

978-6009271726

دسته بندی ها

ادبیات ایران, ادبیات داستانی, رمان

قطع کتاب

تعداد صفحات

431

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

0 دیدگاه برای کتاب خنجر

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب خنجر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط