خرید کتاب از میان ۱۲۰ هزار عنوان

کتاب حورا

بخشی از کتاب:

رعدی صحنه را روشن می‌کند. حورا و اسماعیل سر در راه دارند. صدای سم اسبان می‌آید. – حورا: صبر کن. آنان به ما رسیدند. آنان طمع در کشتن من دارند. از من دور شو تا گزندی به تو نرسد. – اسماعیل: بی‌ تو هیچ‌جا نمی‌روم. – حورا: بی‌من؟ آخر چرا؟ – اسماعیل: نمی‌دانم. در ابتدای راه همۀ شوقم او بود. حالا شوقم رسیدن به او با توست. ما با هم نزد او می‌رویم. – حورا: دور شو، اکنون می‌رسند. تو خونت را بیهوده بر زمین می‌ریزی. تو به او برس. – اسماعیل: تو دور شو من آنان را گمراه می‌کنم. – حورا: آخر… – اسماعیل: برو… وعدۀ دیدار ما در نزد او… بشتاب… حورا قصد رفتن می‌کند. – اسماعیل: حورا. حورا به او نگاه می‌کند و از رفتن می‌ماند. – اسماعیل: هیچ. فقط خواستم نامت را بر زبان آورم. برو! حورا از صحنه خارج می‌شود. اسماعیل در آن میان پناه می‌گیرد. مردان یهود بر او وارد می‌شوند. – جهود اول: کجاست آن دختر؟ – جهود دوم: کجاست آن ساحره؟ – اسماعیل: از که حرف می‌زنید؟ من مسافری غریبم و ره گم کرده. – جهود اول: به کدام آیین؟ – اسماعیل: به آیین یهود. مگر شما به آیین دیگری هستید؟ – جهود اول: پس به دین مایی. اینجا تنها در این بیابان چه می‌کنی؟ – اسماعیل: سرورم مرا دستوری داد. برای اجابت آن به مکه می‌روم. – جهود اول: و آن دستور؟ – اسماعیل: راز است.

ویژگی‌ها مقدار
نویسنده

ناشر

دسته بندی ها

ادبیات داستانی, داستان دینی, دینی و مذهبی

شابک

9789645065582

سال انتشار

قطع کتاب

نوع جلد

شومیز

تعداد صفحات

40

0 دیدگاه برای کتاب حورا

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب حورا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط