خرید کتاب از میان ۱۲۰ هزار عنوان

کتاب ویراژ

فرشید پرسید: چقد پول داری؟ گفتم: به سکه پنجی
گفت : بریم بهترین بزنیم بگردیم؟ گفتم : عشقه .
… ما هر روز دور از چشم فضا خونواده با خیال راحت و تو شهری که زیر موشک بارون بود پشت موتور و یراژ می دادیم. موشک بالای سرمون بود. خیابون شلوغ بود فرصت فرار نداشتیم.
به فرشید گفتم : اگه شهید بشیم ، باباهامون از کجا ماروپیدا کنن؟

ویژگی‌ها مقدار
نویسنده

ناشر

دسته بندی ها

داستان کوتاه, داستان ایرانی

شابک

9786228037356

قطع کتاب

تعداد صفحات

84

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

0 دیدگاه برای کتاب ویراژ

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب ویراژ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط