خبر جدید: پیشدبستانی اجباری شد.
مجلس طرحی را روی میز گذاشته که میخواهد دوره پیشدبستانی را برای همه بچهها اجباری کند، سن شروع آموزش رسمی را از شش سالگی به پنج سالگی کاهش دهد و دوره دبستان را هم دوباره به پنج سال برگرداند. این طرح فعلا در پیچ و خمهای کمیسیون آموزش مجلس گیر کرده، اما حرفهای رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک نشان میدهد که آنها هم چندان با این ایده بیمیل نیستند. با این حساب، نظام آموزشی ایران برای سومین بار بعد از انقلاب در آستانه یک تغییر بزرگ در سالهای تحصیلی قرار گرفته و همین موضوع باعث شده کارشناسان آموزشی بگویند که این جور تغییرات، دوای درد ناکارآمدی سیستم آموزش کشور نیست.
برای اینکه بفهمیم الان وضعیت پیشدبستانیها چطور است، بد نیست نگاهی به آمار بیندازیم. در حال حاضر، فقط ۴۷ درصد از بچههای پنج ساله به پیشدبستانی میروند. نکته جالبتر اینجاست که ۸۲ درصد از همین پوشش هم کاملا خصوصی است و توسط بخش غیردولتی اداره میشود. این عددها آخرین وضعیت پوشش تحصیلی پیشدبستانی در ایران را نشان میدهند. زمانی قرار بود این پوشش به صد درصد برسد و کاملا رایگان باشد، اما مسیری که از دهه ۵۰ تا امروز طی شده، به جز در دورههایی خاص، همیشه رو به پایین بوده است. این روند کاهشی به خصوص بعد از تاسیس «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» شدیدتر هم شد. این سازمان قرار بود تحصیل بچهها در دوره پیشدبستانی را گسترش دهد، اما با خصوصیسازی این مراکز، در عمل باعث شد خیلی از بچههای مناطق محروم و خانوادههای کمبرخوردار از این دوره مهم حذف شوند.
نگاهی از کلاس درس؛ تجربه یک معلم
برای اینکه بفهمیم این تغییرات از نگاه کسانی که کف کلاس درس هستند چطور به نظر میرسد، بد نیست به حرفهای یک معلم گوش کنیم. سپیده، معلم ریاضی کلاس سوم دبستان در یکی از مدرسههای غیرانتفاعی تهران است. تجربه کار با بچهها در این سالها به او نشان داده که شاید دوره پنج ساله برای دانشآموزان مناسبتر باشد. او میگوید: «به نظر میرسد که تقسیمبندی تا کلاس پنجم از نظر بلوغ بچهها منطقیتر بود. ما فکر میکردیم پسرها دیرتر به بلوغ میرسند، اما در عمل میبینیم که دانشآموزان پسر در کلاس ششم تفاوتهای زیادی با بچههای سالهای پایینتر دارند و وارد دوره بلوغ میشوند. به خاطر مسائل متفاوتی که پیدا میکنند، از بقیه دانشآموزان جدا میافتند.»
او اضافه میکند که این مسئله در دخترها حتی شدیدتر است، چون آنها زودتر به سن بلوغ میرسند. به همین خاطر، سیستم قدیمی که در آن بچهها تا کلاس پنجم در دبستان بودند و بعد وارد دوره راهنمایی و فضای نوجوانی میشدند، منطقیتر به نظر میرسد. سپیده میگوید: «میدانم که اجرای این طرح هزینههایی دارد، اما احتمالا برای دانشآموزان نتیجه بهتری خواهد داشت. به خاطر همین تفاوت در سن بلوغ، حتی ساعت تفریح دانشآموزان را هم متفاوت در نظر گرفتهاند.»
در مدرسهای که سپیده تدریس میکند، پیشدبستانی اجباری است و از نگاه او، تفاوت یادگیری بچههایی که این دوره را گذراندهاند با بقیه کاملا مشخص است. او توضیح میدهد دانشآموزانی که وضعیت مالی بهتری دارند و در پیشدبستانی شرکت کردهاند، تجربههای بیشتری به دست آوردهاند. در مقابل، بچههایی که به امکانات آموزشی کمتری دسترسی دارند، ممکن است وقتی وارد کلاس اول میشوند، حتی با مسائل سادهای مثل اسم رنگها هم آشنا نباشند. او از تجربه فعالیتش در سازمانهای غیرانتفاعی هم میگوید: «زمانی که در سازمانهای غیرانتفاعی کار میکردم، سعی میکردیم حتما دوره پیشدبستانی را برای بچهها برگزار کنیم، چون برایشان محبوب بود و خیلی از آن استقبال میکردند. این دوره به شرطی که مهارتهای کاربردی را آموزش دهد، برای کودک خیلی مفید است.»
سپیده به این نکته هم اشاره میکند که برای یادگیری درسهایی مثل ریاضی در دبستان و مقاطع بالاتر، یک نظام فکری مشخص در کتابها طراحی شده است. اگر قرار باشد کتابها تغییر کنند، معلمها هم مجبور میشوند روشهای تدریس خودشان را عوض کنند. در این صورت، احتمالا آموزشهایی که الان در مقطع ششم ارائه میشود، به سال اول راهنمایی منتقل خواهد شد.
مروری بر تاریخچه ۵۸ ساله تغییرات نظام آموزشی
شاید برایتان جالب باشد که بدانید سیستم آموزشی ما تا به حال چندین بار زیر و رو شده است. یک تغییر اساسی و بنیادی در مقاطع تحصیلی به سبک امروزی، در سال ۱۳۴۶ اتفاق افتاد. در آن سال، نظام آموزشی ۶-۶ که شامل دو دوره شش ساله ابتدایی و متوسطه بود، به نظام ۵-۳-۴ تغییر کرد؛ یعنی پنج سال ابتدایی، سه سال راهنمایی و چهار سال متوسطه. این سیستم بعد از انقلاب هم تا سال ۱۳۷۰ در مدرسههای کشور اجرا میشد.
اما از سال ۱۳۷۰ به بعد، شورای عالی آموزش و پرورش تصمیم جدیدی گرفت و دوره پیشدانشگاهی را از دوره متوسطه جدا کرد. این نظام آموزشی جدید که به «نظام جدید» معروف شد، به این شکل بود که دانشآموزان پنج سال دوره ابتدایی، سه سال راهنمایی، سه سال تا گرفتن دیپلم و یک سال هم دوره پیشدانشگاهی را میگذراندند تا بتوانند وارد دانشگاه شوند. در طرح نظام جدید، دانشآموزان برای اینکه وارد دوره پیشدانشگاهی شوند، باید در یک آزمون جداگانه شرکت میکردند و اگر قبول میشدند، میتوانستند در این دوره ثبتنام کنند و بعد هم در کنکور سراسری شرکت کنند. بعد از چند سال که جمعیت داوطلبان کنکور کمتر شد، امتحان ورودی پیشدانشگاهی حذف شد و دانشآموزان میتوانستند بعد از دیپلم، اگر دوست داشتند، در این دوره هم شرکت کنند.
در سال ۱۳۸۲، دوره متوسطه از حالت «ترمی-واحدی» به «سال-واحدی» تغییر کرد. شش سال بعد از آن، یعنی در سال ۱۳۸۸، اولین زمزمهها برای تغییر دوباره نظام آموزشی به دو دوره شش ساله ابتدایی و راهنمایی به گوش رسید. اما این طرح هم خیلی زود تغییر کرد و اعلام شد که نظام آموزشی قرار است به سه دوره یعنی ۶-۳-۳ تبدیل شود؛ یعنی شش سال ابتدایی، سه سال راهنمایی (متوسطه اول) و سه سال متوسطه (متوسطه دوم). در سال ۱۳۸۹، مراکز پیشدانشگاهی که در سال ۱۳۸۳ از مدرسههای متوسطه جدا شده بودند، دوباره به دوره متوسطه وصل شدند. در نهایت، در آذر ماه سال ۱۳۹۰ با تصویب «سند تحول بنیادین»، دوره آموزش و پرورش به دو دوره شش ساله ابتدایی و شش ساله متوسطه تغییر پیدا کرد. در این سند، دوره ابتدایی به دو دوره سه ساله اول و سه ساله دوم تقسیم شد و دوره متوسطه هم به دو دوره سه ساله اول و سه ساله دوم تقسیم شد.
حالا، بعد از گذشت ۱۴ سال، مجلس دوباره طرحی برای تغییر نظام آموزشی روی میز گذاشته و این بار پای اجباری شدن پیشدبستانی هم به میان آمده است.
طرح جدید مجلس دقیقا چه میگوید؟
علیرضا منادی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، در تاریخ ۲۶ مرداد ماه امسال اعلام کرد که طرحی در مجلس در حال بررسی است که بر اساس آن، آموزش رسمی از پنج سالگی شروع شود و ۱۲ سال ادامه پیدا کند. منطق این طرح این است که بچهها یک سال زودتر وارد فضای آموزش و پرورش شوند و در نتیجه، یک سال هم زودتر وارد بازار کار خواهند شد. به نظر او، پنج سالگی بهترین سن برای آموزشهای پیشدبستانی است و کیفیت آموزش را بالا میبرد. این طرح در حال حاضر در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در حال تصویب است و گفته شده که به زودی در صحن علنی مجلس هم بررسی خواهد شد.
واکنشها به طرح؛ از موافقت تا تکذیب
تا امروز، واکنش سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به این طرح مثبت بوده است. حمیدرضا شیخالاسلام، رئیس این سازمان، هفته گذشته اعلام کرد که سازمانش با طرح کمیسیون آموزش مجلس موافق است، اما تاکید کرد که این طرح باید با دقت در مجلس بررسی شود. او گفته بود: «جلسههای متعددی با مرکز پژوهشها و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس داشتیم، ولی قطعا قانونی را به همت نمایندگان مجلس تصویب خواهیم کرد که نفع آن برای اولیا، نوآموزان و موسسان باشد.» وقتی از او پرسیده شد که با شروع تحصیل از پنج سالگی، آیا پیشدبستانی اجباری میشود یا کلاس اول از این سن شروع میشود، پاسخ داد: «قاعدتا پیشدبستانی باید اجباری شود، البته این را که میگویم قطعی نیست، باید ببینیم مجلس چه چیزی را تصویب میکند.» او همچنین اشاره کرد که این احتمال وجود دارد که دوره ابتدایی پنج ساله شود و پیشدبستانی در ابتدای ورود دانشآموزان قرار بگیرد تا مجموع دوره تحصیلی همان ۱۲ سال باقی بماند.
اما داستان به همین جا ختم نشد. مدتی بعد، همین آقا، یعنی حمیدرضا شیخالاسلام، در مصاحبههای دیگری خبر بازگشت مدارس به شرایط ۵، ۳، ۴ و اجباری شدن پیشدبستانی را تکذیب کرد. او توضیح داد که تاکنون هیچ برنامه و مصوبهای مبنی بر اجباری شدن دوره پیشدبستانی یا تغییر در ترکیب دورههای آموزش رسمی اعلام نشده و همه این حرفها در حد گمانهزنی رسانهای است. به گفته او، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی فقط در حال آماده کردن طرحی برای «اعتباربخشی» به دوره پیشدبستانی است تا نرخ پوشش بچهها در پیشدبستانی ۱ و ۲ بیشتر شود. او تاکید کرد که این طرح صرفا در مرحله بررسی پژوهشی قرار دارد و هنوز هیچ الزام قانونی برای آن وجود ندارد.
پس به طور خلاصه، از یک طرف خبرهایی از موافقت اولیه با طرح و احتمال اجرایی شدن آن وجود دارد و از طرف دیگر، همین مقام مسئول همه چیز را در حد گمانهزنی رسانهای دانسته و گفته هنوز هیچ چیز قطعی نیست.
کارشناسان چه میگویند؟ تغییرات شتابزده یا راه حل؟
واکنش کارشناسان آموزش و پرورش به این طرح چندان مثبت نبوده است. آنها معتقدند مشکل ناکارآمدی نظام آموزشی جای دیگری است و با تغییر سالهای تحصیلی حل نمیشود.
نرگس ملکزاده، معلم و کارشناس آموزش، میگوید که ایده اجباری شدن پیشدبستانی و شروع آموزش از پنج سالگی، در ظاهر میتواند یک نقطه عطف در نظام آموزشی ایران باشد. این طرح میتواند فرصتی برای کم کردن فاصلههای یادگیری و آماده کردن بچهها برای ورود به دبستان باشد. او به یک واقعیت مهم اشاره میکند: «بخش قابل توجهی از کودکان مناطق شهری و خانوادههای توانمند سالهاست که پیشدبستانی را تجربه میکنند، در حالی که همسن و سالانشان در روستاها و مناطق محروم، بدون هیچ تجربه آموزشی وارد پایه اول میشوند.» همین تفاوت، باعث ایجاد یک شکاف آموزشی میشود که تا سالها بعد هم باقی میماند. پس اگر این طرح درست اجرا شود، میتواند به برقراری نوعی توازن و عدالت آموزشی کمک کند.
با این حال، خانم ملکزاده چند سوال اساسی مطرح میکند:
- آیا آموزش و پرورش زیرساخت اجرای چنین طرحی را دارد؟
- آیا معلمهایی که قرار است به بچههای پنج ساله آموزش دهند، آموزشدیده و متخصص هستند؟
- آیا فضاهای آموزشی برای پذیرش این حجم جدید از دانشآموزان آماده است؟
او معتقد است اگر جواب این سوالها منفی باشد، اجباری کردن پیشدبستانی میتواند به جای اینکه عدالت ایجاد کند، به عاملی برای بازتولید نابرابری تبدیل شود. چون در بعضی مناطق امکانات کافی وجود دارد و در مناطق دیگر، فقط اسم «پیشدبستانی» باقی میماند.
به گفته او، مسئله مهمتر، شیوه تصمیمگیری در نظام آموزشی ماست. نظام آموزشی ایران در دهههای اخیر درگیر یک چرخه از تغییرات پشت سر هم و شتابزده بوده است: «هر ۱۰ تا ۱۵ سال یک بار، یک طرح بزرگ معرفی میشود که قرار است ساختار آموزش را متحول کند: یک بار نظام ۵-۳-۴، بار دیگر حذف و بازگشت پیشدانشگاهی، و امروز هم تغییر سن ورود به مدرسه.» او تاکید میکند که این تغییرات معمولا بر اساس پژوهشهای میدانی و دادههای دقیق انجام نمیشوند، بلکه بیشتر بر اساس تصمیمهای مقطعی و فضای سیاسی یا مدیریتی آن زمان گرفته میشوند. نتیجه چنین روندی چیزی جز بیثباتی، سردرگمی و هدر رفتن منابع نیست.
در این میان، بیشترین فشار روی دوش معلمها و مدرسهها میافتد. آنها باید در کوتاهترین زمان ممکن، خودشان را با تغییرات جدید هماهنگ کنند؛ کتابهای جدید، روشهای جدید و گروههای سنی متفاوت. تجربه نشان داده که این فشارها معمولا بدون پشتیبانی کافی اعمال میشود. نه بازآموزی گستردهای برای معلمها در نظر گرفته میشود، نه فضای آموزشی مناسبی فراهم میشود و نه بودجه لازم اختصاص پیدا میکند. در چنین شرایطی، هر تصمیم بزرگی، به جای اینکه زمینهساز تحول باشد، به یک مشکل جدید تبدیل میشود.
راهکار، تغییر نظام آموزشی نیست
محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان، هم دیدگاه مشابهی دارد. او میگوید طراحانی که ۱۴ سال پیش شش ساله شدن مقطع دبستان را کلید زدند، روی نهادینه شدن مفاهیم دوره ابتدایی تاکید داشتند و با دلایل آموزشی از طرح خود دفاع میکردند. اما به نظر او، آن طرح به هدفهایش نرسید و مطرح کردن دوباره تغییرات، مثل اضافه شدن پیشدبستانی و حذف پایه ششم، درست مثل آن زمان، عجولانه است. او میگوید: «ظرف شش ماه برای پایه ششم محتوا و برنامه نوشتند و بعد دچار چالش شدند. نمونه آن، همزمان شدن این دوره با دوران بلوغ دانشآموزان بود. این دوره نمیتواند با پایههای قبل از آن در یک مقطع قرار بگیرد.»
او به چالش تامین ساختمان هم اشاره میکند و میگوید بعد از تفکیک دورهها، برای مدرسهها سخت بود که بتوانند دو دوره را از هم جدا کنند و در بیشتر مدرسهها، دورههای اول و دوم ابتدایی در یک مدرسه بودند. داوری از تفاوت رشدی بچههای پایه اول و ششم میگوید و توضیح میدهد که حضور این دانشآموزان در یک مدرسه، آنها را دچار چالشهای روابط اجتماعی میکند. از نظر او، موضوع عدالت آموزشی خیلی گستردهتر از این است که با اضافه کردن پیشدبستانی و عجله در سن ورود به مدرسه، بتوان به آن رسید. علاوه بر این، با اجرای طرح جدید، چالش نیروی انسانی هم مطرح میشود. آیا نیروی انسانی مورد نیاز و فرصتی برای تربیت آن وجود دارد؟
داوری معتقد است که اهداف تغییر قبلی نظام آموزشی محقق نشده و شش ساله شدن دوره ابتدایی به خاطر تفاوت سنی و رشدی بچهها، از نظر اجتماعی کارکرد تربیتی نداشته است. او میگوید: «علوم روانشناسی و تربیت اجتماعی میگوید، ترکیب دورهها باید به شکلی در نظر گرفته شود که دانشآموزان از نظر بلوغ اجتماعی و یادگیری، با هم سنخیت داشته باشند.» نبود این سنخیت باعث شد اهداف آموزشی و تربیتی شش ساله شدن مقطع ابتدایی محقق نشود. معلمها هم وقتی با دانشآموزان کلاس هفتم روبرو میشوند، از تسلط آنها به مفاهیم آموزشی دوره ابتدایی به شدت گلهمند هستند.
سخنگوی سازمان معلمان تاکید میکند که ناکارآمدی نظام آموزشی در ایران سالهاست که مورد انتقاد کارشناسان است و در این شرایط، تغییر سالهای نظام آموزشی، مهمترین راهکار نیست. او میگوید: «این تغییرات که اولویت مباحث کارشناسی نیست، به غیر از سردرگمی و پریشانی برای خانوادهها و دانشآموزان، نتیجه دیگری ندارد. اگر به دنبال کارآمدی نظام آموزشی هستیم، باید از جای دیگری شروع کنیم، چون این ناکارآمدی دلایل ساختاری دارد.»
او آموزش و پرورش را یک سیستم متمرکز، حجیم و دستوری توصیف میکند که با دخالت نهادهای حاکمیتی غیرتخصصی و حاکمیت تفکرات ایدئولوژیک بر محتوا و مدیریت آموزشی همراه است. از نظر او، اگر کمیسیون آموزش مجلس میخواهد آموزش و پرورش را از ناکارآمدی خارج کند، باید فکری به حال این ساختار ناکارآمد و سیطره سیاست و ایدئولوژی بر یک دستگاه کاملا تخصصی کند.
آموزش رسمی پیشدبستانی بدون استراتژی مشخص
حجتالله طالبیان بروجنی، یکی دیگر از کارشناسان آموزش و پرورش، هم معتقد است که ممکن است در نگاه اول، شروع آموزش رسمی از پنج سالگی، فرصتی برای افزایش مدت زمان یادگیری بچهها به نظر برسد، اما واقعیت این است که چنین تغییری بدون در نظر گرفتن ابعاد روانشناسی رشد و زیرساختهای لازم، میتواند پیامدهای منفی جدی داشته باشد. او به نظرات روانشناسان تربیتی مثل پیاژه اشاره میکند که تاکید دارند بچهها در این سنین، هنوز در مرحله رشد پیشعملیاتی هستند و نیاز اصلی آنها تجربههای عاطفی، اجتماعی، حرکتی و بازیمحور است، نه ورود به فضای رسمی و ساختارمند آموزش.
او اعتقاد دارد که هنوز استراتژی روشنی برای «رسمی شدن آموزش پیشدبستانی» در ایران تعریف نشده است. به گفته او: «اگر قرار باشد محتوای آموزشی کلاس اول ابتدایی به دوره پیشدبستانی منتقل شود، این کار به طور جدی برای رشد عاطفی، ذهنی و اجتماعی کودکان، خطرناک و مضر خواهد بود.» در مقابل، اگر بخواهیم این دوره را بر اساس اصول علمی طراحی کنیم، موفقیت آن به چند پیشنیاز اساسی بستگی دارد:
- وجود مربیان آموزشدیده در حوزه تربیت کودک.
- فضاها و تجهیزات متناسب با نیازهای این گروه سنی (نه فقط کلاس درس رسمی).
- برنامه و محتوای آموزشی متناسب با ویژگیهای رشدی کودکان.
او هشدار میدهد که هر نوع ضعف در تامین این پیشنیازها، عملا میتواند به قربانی شدن یک نسل از دانشآموزان منجر شود و آموزش رسمی را از همان ابتدا به تجربهای پرچالش و نابرابر برای بچهها تبدیل کند.
آقای طالبیان بروجنی به تجربه تغییر یکباره نظام آموزشی با اضافه شدن پایه ششم اشاره میکند و میگوید آن تحول پیامدهای جدی داشت؛ مثل فاصله سنی زیاد بین دانشآموزان اول و ششم، ورود دبیران تخصصی به دوره ابتدایی، کمبود فضای آموزشی و حتی نیاز به استفاده از کانکس. او معتقد است هر تغییر ساختاری جدید، بدون برنامهریزی دقیق و آمادهسازی زیرساختها میتواند دوباره همین مشکلات را تکرار کند و حتی فشار و سردرگمی معلمها و دانشآموزان را بیشتر کند.
آیا ساختار ۳-۳-۵-۱ کارساز است؟
وقتی از آقای بروجنی پرسیده میشود که آیا سیستم جدید پیشنهادی (یک سال پیشدبستانی، پنج سال ابتدایی، سه سال متوسطه اول و سه سال متوسطه دوم) برای نظام آموزشی ایران کارکردی خواهد داشت، او پاسخ جالبی میدهد: «هیچ ساختار عددی به خودی خود ضامن کیفیت آموزش نیست.»
او میگوید کارآمدی نظام آموزشی به سه رکن اصلی وابسته است:
- نیروی انسانی متخصص
- فضا و تجهیزات متناسب
- منابع و محتوای آموزشی سازگار با نیازهای رشدی کودکان
تا زمانی که این سه رکن تقویت نشود، تغییر از ۳-۳-۶ به ۳-۳-۵-۱ فقط یک جابجایی صوری است که همان مشکلات گذشته را در لباسی جدید بازتولید خواهد کرد. بنابراین، به جای تغییرات شتابزده در اعداد و سالهای تحصیلی، اولویت باید اصلاح عمیق محتوای آموزشی، تربیت معلم و تامین زیرساختها باشد. او این سوال را مطرح میکند که سیاستگذاران چرا دنبال این تغییر هستند و کدام ضعفها را در سیستم قبلی به صورت کارشناسی بررسی کردهاند که به این مدل جدید رسیدهاند؟ او به نتایج ضعیف دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی مثل «تیمز» و «پرلز» اشاره میکند و میگوید تا زمانی که روشن نباشد این تغییر جدید چطور میخواهد این وضعیت را بهبود ببخشد، نمیتوان درباره موفقیت آن نظر داد. او حرفش را با یک مثال از مربی فوتبال تمام میکند که گفته بود: «هیچ سیستمی مهم نیست و نسبت به دیگری برتری ندارد، مهم این است که ما پیروز شویم.»
وضعیت فعلی پیشدبستانی از نگاه قانون و خانوادهها
با همه این بحثها، شاید برایتان سوال باشد که الان وضعیت قانونی پیشدبستانی چگونه است. طبق قوانین فعلی، ثبتنام در پیشدبستانی اجباری نیست. آموزش و پرورش هیچ اجباری برای فرستادن بچهها به این دوره ندارد. دوره پیشدبستانی «رسمی» است، یعنی محتوای آموزشی آن زیر نظر آموزش و پرورش است، اما «غیر اجباری» است. بنابراین، والدین میتوانند بچههای خود را مستقیما در کلاس اول دبستان ثبتنام کنند.
البته یک نکته وجود دارد. بچهها در سن پیشدبستانی در «سامانه سناد» عضو میشوند و این کار فقط توسط مدیر آموزشگاه پیشدبستانی انجام میشود. به همین خاطر، ممکن است والدینی که فرزندشان را به پیشدبستانی نفرستادهاند، موقع ثبتنام کلاس اول با مشکلاتی روبرو شوند، هرچند از نظر قانونی هیچ منعی برای ثبتنام آنها وجود ندارد. رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی وزارت آموزش و پرورش هم اعلام کرده که مشروط کردن ثبتنام پایه اول ابتدایی به گذراندن دوره پیشدبستانی در مدارس غیردولتی، تخلف محسوب میشود.
- شرایط ثبتنام پیشدبستانی چگونه است؟
- دوره پیشدبستانی یک دوره دو ساله است.
- پیشدبستانی یک: برای بچههای چهار تا پنج سال تمام است.
- پیشدبستانی دو: برای بچههای پنج تا شش سال تمام است.
در پیشدبستانی چه چیزهایی یاد میگیرند؟
دوره پیشدبستانی فقط برای بازی و سرگرمی نیست. در این دوره، بچهها مفاهیم زیادی یاد میگیرند که برای ورود به مدرسه ضروری است. آنها با اعداد، اشکال هندسی و حروف آشنا میشوند و از همه مهمتر، مهارتهای اجتماعی را تمرین میکنند. یاد میگیرند چطور با بقیه بچهها کنار بیایند، همکاری کنند و وسایلشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. کودک در پیشدبستانی یاد میگیرد که برای صحبت کردن دستش را بالا ببرد، نوبت را رعایت کند، به حرفهای معلم گوش دهد و مهمتر از همه، یاد میگیرد چطور برای ساعتهای طولانی از مادرش جدا بماند.
مفاهیم علوم، ریاضی، بازیهای ریتمیک برای تقویت مهارت شنیدن و تقویت دستورزی برای درست دست گرفتن مداد، از دیگر مواردی است که در این دوره به بچهها آموزش داده میشود تا در طول تحصیل با مشکلاتی مثل بدخطی مواجه نشوند. به طور کلی، اهداف دوره پیشدبستانی شامل موارد زیر است:
- پرورش مهارتهای جسمی و حرکتی.
- پرورش مهارتهای ذهنی.
- پرورش صفات اخلاقی و رفتارهای اجتماعی.
- انس با قرآن و علاقه به یادگیری آن.
- پرورش ذوق هنری و زیباییشناسی.
- تقویت حس دینی و علایق مذهبی.
- پرورش هویت ملی.
- پرورش مهارتهای زبان فارسی.
- ارتقای سطح بهداشت و ایمنی.
دیدگاهتان را بنویسید