

نوشتار ستون تمدن انسانی است. نوشتار نشانهی تفکر پیچیده و ابزاری جهت ثبت تاریخ بوده و امکان توسعه ایدهها را فراهم میکند. در سراسر تاریخ وجودی ما، چیزهای فراوانی نوشته شدهاست، چه در روی سنگ حکاکی شده باشد یا بر روی کاغذ چاپ شدهباشد، کلمات، داستانهای هیجانانگیز را جاودانه و خرد را بیان میکند.بسیاری از این نوشتههای مکتوب (کتابها) گم و با گذشت زمان فرسوده شده و یا در شعلههای آتش، مانند کتابخانهی الکساندریا از بین رفتهاند.
بیایید در زمان سفر کرده و روندهای ادبیِ جهان را با نگاه به ۱۱۵ کتاب برتر تاریخ، کشف کنیم. تهیه این لیست زمانبَر بود (چون نوشتههای بزرگ زیادی وجود دارد!)، اما خواهید دید که ذرهای از همه چیز: از شعر گرفته تا نمایشنامه و تا رمان، از آثار فاخر چینی تا آثار فاخر دوران رنسانس، در این لیست وجود دارد.
کتاب های این لیست در چهار دسته زیر طبقه بندی شده اند:
بیش از سه هزار سال قبل از تولد «بارد»، شکسپیر مصری، که ما حتی نامش را نمیدانیم، پاسخ «هاتور» به «هملت» را نوشت. نویسندهی گمنامِ داستان ظریف و به یادماندنی سینهوهه، به عنوان بهترین نویسنده مصر باستان ستایش میشود. این شعر حماسی دنبال کنندهی زندگی «سینوهه»، یک مقام رسمی که پس از فهمیدن اطلاعاتی داغ درمورد قتل پادشاه غیبش میزند، است. زندگی جدیدش در کنعان برای او پیروزیهای درخشانی به ارمغان میآورد، از جمله ازدواج با فردی از طبقهی اشراف، پسرانی آبرومند و … . اما گناه غیبت بدون اجازهی او، همچنان وجدانش را آزار داده و هرگز اشتیاقش برای سرزمین مادری را از دست نمیدهد.
این کتاب جذاب ۴۰۰۰ ساله، که کلمهای جز «حماسی» وصفش نمیکند، مانند یکی از دروس اساسی دبیرستان، «ادیسهی هومر»، در مرکز توجهات است. فرقی ندارد عاشق خواندن قدرت رستگاری رفاقتی عمیق باشید یا عاشق طعم ریاضیات و اعداد (دو سوم از حجم گیلگمش اخلاقیات و یک سوم دیگر راجع به الهیات است!)، این کتاب را باید بخوانید. قهرمان غیرمتحمل ما، داستان را به عنوان پادشاهی ظالم، به عبارت دیگر یک ضد قهرمان واقعی، شروع میکند. او با فشار زور بر شهر «اوروک» حکمرانی کرده، تا اینکه خود خدایان دست به کار شده و «اینکیدو»، یک انسان وحشی، را برای سرنگونی پادشاه شرور، از خاک رس و آب خلق میکنند؛ اما هنگامی که سرانجام «اینکیدو» با پادشاه روبهرو میشود، دو دشمن قسم خورده به سرعت به دوستانی تبدیل میگردند، این باعث ایجاد اصطلاح گیلگمش شده و با دوست جدید خود راهی شکار هیولا میشود.
صحبت از ادیسه شد، این کلاسیک جاودانه همهچیز دارد: هیجانِ داستانی ماجراجویانه و نمایش روانشناختی حماسهای خانوادگی. ادیسه، پادشاه «ایتاکا» ده سال اخیر را در «تروی» سپری کرده و در جنگی شرکت کرده که تمایلی به حضور در آن نداشت. اکنون که دشمن کاملاً نابود شده، بالاخره، وقت رفتن به خانه رسیده است. متاسفانه سفر به ایتاکا به سادگی قایقسواری آرام نیست چون «پوسایدون» بعد از اتفاق غمانگیزی که برای پسرش که یک «سایکلاپس» (غولی تک چشم که فرزند خدای دریا، پوسایدون است.) بود افتاد، خیلی از ادیسه خشنود نیست. در همین حال، همسر ادیسه، «پنالوپی»، یک دههی گذشته را با منتظر گذاشتن انبوهی از خواستگاران جوان پشت در منزلش، سپری کرده بود. در غیبت طولانی شوهرش، تمام ۱۰۸ خواستگار مصمم هستند که خود را در کنار او، و روی تخت پادشاهی ایتاکا ببینند. درحالی که خدایان و انسانها سر راهشان قرار گرفتهاند، آیا ادیسه و پنالوپی میتوانند سرانجام تجدید دیدار کنند؟
موش شهری، موش روستایی؛ انگور ترش؛ آهسته و پیوسته برنده میشود. حکایتهای ایسوپ که زندگی یک اسیر جنگی را به تصویر میکشد، شکل دهندهی اصطلاحات روزمره فعلی بوده و تعریف جهانبینی کمک کرده است. این داستانهای ساده، پیامهای اخلاقی روشنی دارند که با کمی تاریکی ادغام شده: در دنیای کاملاً جادویی ایسوپ، حیوانات انسان نما جست و خیز کرده، میرقصند و گاهی اوقات به شکلی پست، در نتیجهی خودبزرگبینی و حماقتشان میمیرند. اگر روی مود خواندن تویتی مختصر در رختخواب هستید یا برای یادآوری سختیهای زندگی مشتاقید، این داستانهای جاوید که دنیای کودکان نوپا و فیلسوفان را به شکل یکسانی غنی کرده، مناسب شماست.
این شاهکار غمانگیز در کنایههای نمایشی نام خود را در معروفترین مجموعهی فرویدی ثبت کرده (فلسفهی عقدهی اودیپوس)، و به خوانندگان و بازیگران یادآوری کرده که گاهی اوقات نمیشود با سرنوشت جنگید. تراژدینویس بزرگ سافکلیس، این کتاب را بیش از ۲۰۰۰ سال پیش نوشته، پس اگر اخطار اسپویل ندادیم، ما را ببخشید. در هرحال همهی ما میدانیم پایان این داستان چیست؛ اودیپوس نگون بخت بعد از اینکه اتفاقی پدرش را کشت و با مادر خود ازدواج کرد، آنقدر گریست که از چشمانش خون سرازیر شده و کور شد. جذابی تلخ خواندن این اثر در دنبال کردن ادیپ برای رسیدن به نتیجهگیری سخت و اجتناب ناپذیر است. به ما اطمینان کنید، چون میدانید دقیقاً چه چیزی رخ خواهد داد، ترسی که شما را فرا میگیرد از فیلمهای ترسناک خفیفتر است.
اگر عاشق آثار ادبی بلند هستید، این حماسهی ۲۰۰,۰۰۰ بیتی بهترین اثر برایتان است. کتاب ادیسه و ایلیاد را با هم جمع بزنید و تازه به حجمی برابر با یک دهمِ ماهابراتا میرسید. جای تعجبی نیست که این اثر را طولانی ترین شعری که نوشته شده، خواندهاند. اما حتی افرادی که به داستانهای دراز جذب نمیشوند، نباید بخاطر حجم زیاد این اثر سانسکریت از خواندنش منصرف شوند. این کتاب مخزنِ روایی غنیای بوده که در آن عشق از جایگاهش فراتر میرود، قمار، باعث از دست رفتن قلمروی قماربازان میشود و عموزادهها علیه هم به پا میخیزند و قطعاً برای مجذوب شدن و تحت تاثیر قرار گرفتن لازم نیست تمام ۱۸ جلد کتابش را بخوانید. اگر کامل مطمئن نیستید از کجا شروع کنید، توصیهی ما رفتن به بخش «باگواد گیتا» است. در این بخش ۷۰۰ بیتی از کتاب ششم که از لحاظ فلسفی غنی بوده، «آرجوانا»، شاهزادهی جنگجو، برای غلبه بر احساسات خود در شب جنگ تلاش میکند. بالاخره، دشمنانش از خویشاوندانش هستند. آیا دوست و ارابهرانِ او، که همچنین خدایی تناسخ یافته است، میتواند به او کمک کند تا راهی برای خروج از این آشوب پیدا کند؟
این کلاسیک عجیب رومی دو چیز را اثبات میکند:
اول اینکه قدیمیها میدانستند چگونه تماشاگران را بخندانند و دوم اینکه پدران رقصان و پسران عصیانگر به معنی واقعی کلمه دستورالعملی کهن جهت ساخت کمدی هستند. آدلفون با تجربهی فرزندپروری بازی میکند: کدخدای روستایی، «دمیا»، دو پسر دارد و یکی از آنها را برای بزرگ شدن پیش برادر شهریش، «میشو» میفرستد در حالی که دیگری را خودش تربیت میکند. بنابراین دو برادر جدا از هم بزرگ میشوند: «تسیفو» در آتن با عموی بخشندهی خود زندگی میکند، در حالی که «آشینوس» در دهات زیر دست پدر مستبدش میماند. به طور خلاصه، یک برادر سرکوب شده و دیگری به دلقک تبدیل میشود. اما وقتی تسیفو عاشق یک بردهی نوازنده میشود، برای کمک نزد برادرش باز میگردد. هنگامی که دمیا و میشو متوجه میشوند، پسرانشان چه قصدی دارند، آیا سرانجام در مورد روش صحیح تربیت فرزندان به توافق میرسند؟
برای ادیسه، که جزو برندگان بود، جنگ تروی منجر به کابوسی ده ساله، شامل هیولاهای شش سر، خدایان انتقامجوی دریا و جادوگری محقر که میتوانست انسان را به خوک تبدیل کند، شد! این باعث میشود متعجبانه به فکر فروروید که چه بر سر بازندگان میآید؟! بیاید از قهرمان تروجانها، «آئناس»، که ماجراهای پس از جنگ او نیز شعر حماسی خودش را دارد، بپرسیم.
او که قهرمان این حماسه است، درست بعد از قتل پادشاهش از تروی فرار میکند. برای مدتی به نظر میرسد که سرنوشت با او همراه است. یک پیشگویی میگوید که ملتی با شکوه در روم تاسیس خواهد کرد، و مادر او کسی جز «ونوس» نیست. اما حتی با جاری بودن خون الهی در رگهایش، نمیتواند روی کمک خدایان حسابی باز کند؛ مخصوصاً «جونو» به نظر میرسد که قصد دارد سفر او به ایتالیا را به آزمایشی سخت بدل کند. میدانیم آئناس به روم خواهد رسید؛ اما در طول سفر چه رنجهایی خواهد کشید و چه کسی در این رنجها در کنارش خواهد بود؟
طرفداران فیلم، احتمالا “Satyricon” را از طریق اقتباس از فیلم “۱۹۶۹” ساختهی «فلینی»، که رویای تب دار سورئال مملو از دختران زیبا و پر از تاج گل و هرزگی بود، میشناسند. رمان اصلی رومی، به طور کامل انسان را به یاد موزیک ویدئوی «لانا دل ری» نمیاندازد، بلکه هجو تند و تحریکآمیزش هنوز آن را برای خواندن جذاب میکند. با «انکولپیوس»، گلادیاتور مشهور سابق با عقاید تند ادبی و یک زندگی عاشقانه فعال آشنا شوید. او با دوستش (سابق) «آسیکلتوس»، در حال سفر به دور یونان بوده که با بردهی جذاب ۱۶ سالهای به نام «گیتون» برخورد میکنند. نشانهای آشنا، مثلت عشقی، که در نهایت با عیاشی به اوج خود میرسد! همه چیز از آن نقطه افسارگسیخته خواهد شد و مسائلی مثل فرقههای جنسی، آدم خواری و درمانهای جادویی برای ناتوانی جنسی به میدان میآیند. اگر میخواهید نوشتهای کلاسیک بخوانید که مثل تلویزیون واقعیت را پخش میکند، به این اثر نگاهی بیاندازید.
این پاسخ تامیل به افسانهی ادیسه، یکی از فراموش نشدنیترین قهرمانان زن تاریخ را دارد. «کاناکی» داستان را به عنوان زنی زجر دیده شروع کرده که در انتهای داستان به الههای تبدیل شده که با خشم خود شهرها را به آتش میکشد. اجازه دهید سریعاً به ابتدای داستان یک خلخال، جایی که او با «کوالان» خوش چهره ازدواج کرده و در ناز و نعمت -تا جایی که به او مربوط میشود- زندگی میکند، باز گردیم. به نظر میرسد کوالان احساس متفاوتی دارد؛ چرا باید همسرش را در خانه رها کند تا خودش مشغول خوشگذرانی با زنی زیبارو باشد؟
اما وقتی کوالان ورشکسته میشود، کاناکی خیانت او را نادیده گرفته و آمادهی آزادسازی شوهرش میشود. زن زیبارو به کوالان مچبندی نگیندار پیشنهاد میکند که باعث میشود او را اشتباهاً به سرقت از ملکه متهم کنند. آیا کاناکی میتواند شوهرش را از یک سیستم قضایی معیوب نجات دهد یا مجبور خواهد شد از شوهری که قلبش را شکسته انتقام بگیرد؟ از تلخی عشق گرفته تا قانونشکنی، این درام زیبا و دلانگیز موضوعات قدیمی را به زندگیای پرشور وارد میکند.
این مجموعه داستانهای عامیانهی عربی نشانگر دگرگونی داستانی پر تب و تاب و خوب است که ظاهراً میتواند زندگیتان را نجات دهد! در طی هزار و یک شب، داستانسرای سرخوش، «شهرزاد» (آخرین نفر در صف بلندبالای نوعروسان شور بختِ پادشاه شهریار)، تخیلاتش را برای دفع مرگ بکار میگیرد. شاه شهریار که از خیانت همسر سابقش خشمگین بود، هرشب با زنی جدید ازدواج میکرد تا صبح روز بعد او را بکُشد. گرچه شهرزاد با سایر این ملکههای یک شبه متفاوت است: او در واقع خودش داوطلب شد؛ هرشب برای شوهر «پارانوئید» خود داستانی تعریف کرده اما از تمام کردنش امتناع میکرد و با این کار شاه را مجبور میکند تا اعدامش را بخاطر شنیدن پایان بزرگ، به تأخیر بیاندازد؛ و بعد داستانی تازه شروع میکرد تا شاه را معطل نگه دارد.
هزار و یک شب به شما امکان میدهد که این داستانهای بلند و پرهیجان را قبل از خواب گوش کنید. لیست بلندبالای قصههای شهرزاد، طیفی وسیع از داستانهای مورد علاقهی کودکان (علاالدین، میشناسیدش که؟!) گرفته تا قصهی تاریخی، غمانگیز و عاشقانه که مناسب تحریک تخیل سلطنتی هستند، را در برمیگیرد. به نظر میرسد راه رسیدن به قلب پادشاه از دل او نمیگذرد، بلکه از طریق داستان است.
داستان گنجی که اغلب به عنوان اولین رمان روانشناختی از آن یاد میشود، از زمان خودش جلوتر بود. این داستان که به وسیلهی یک نجیبزادهی متخلص در دربار ژاپن نوشته شده است، ماجراهای (ناخوشایند) سیاسی و عاشقانهی مقامی جوان را دنبال میکند. گنجی، جوانی درخشان در قلب داستان فرزند یکی از محبوبترین زنان امپراتور بود. اما چون جایی در صف جانشینی نداشت، محبور است اموراتش را از راه ظاهر زیبا و جذابیت فراطبیعی خود بگذراند. انتظار اوضاع بدتری را دارید، نه؟
متاسفانه، هدایای ذاتی او (ظاهر و جذابیت فراوان) برایش بیش از اینکه شادی آفرین باشه، غصه ساز است: او عاشق بدترین زن ممکن میشود؛ مادرخواندهاش، خانوم «فوجیتسوبو». ناتوان از فراموش کردنِ این زن، خواهرزادهاش یعنی «موراساکی» پیشگو را میدزدد تا جای فوجیتسوبو را در کنارش پر کند. در همین حال رابطهاش را با فوجیتسوبو واقعی ادامه میدهد. ظریف، همهجانبه و متراکم، این کلاسیک عجیب و فریبنده مرز بین واقعیت و داستان را محو میکند. آیا موراساکی، نویسنده داستان، تخلص خود را از دخترک قهرمان داستان گرفته؟ یا اینکه موراساکی داخل داستان بازتابی از شخصیت واقعی نویسنده است؟
اگر دوست داشتهاید عاشقانهای کامل و محبت آمیز را زندگی کنید یا شوالیهای اژدهاکُش باشید که جان بقیه را نجات میدهد، از ماری تشکر کنید. این شعر قرن دوازدهمی -به وسیلهی اولین زن شاعر تاریخ فرانسه-، عملاً جوانمردی را ابداع کرد. گرچه امروز متاسفانه حتی اسم واقعی او را نمیدانیم، میدانیم که دید او به عشق ظریف و گاهی مواقع شیطانی بوده، اما هرگز تلخ و شیرین نیست. در این دوازده شعر کوتاه روایی، قلب گرگنماها میشکند، نوکران به ارباب خود خیانت کرده و شوهران حسود با بیرحمی تمام به زنان بیگناه خود حمله میکنند. مای میدانست که عشق به همان اندازه که قدرتمند است، میتواند فاسدکننده بوده و از انسانها حیواناتی حیلهگر و پیچیده بسازد.
تا یک قرن پیش، این کتاب بخشی از جهیزیهی هر عروس گرجی بود. در این حماسهی هیجانانگیز، شاعر پیشگام قرون وسطایی گرجستانی، از صحنهی خیالی خاورمیانهای جهت ستودن ملکه «تمار» که رهبر قلمرو در عصری طلایی بود، استفاده میکند. شعر با سفر غیرمعمول «آوتاندیل» جنگجو آغاز میشود. او که معمولاً فرمانده سپاه پادشاهان عرب بود، به رهبری مأمورتی عجیب جهت تعقیب جنایتکاری در میآید. هدفش؟ شوالیهای مرموز که پوست لباس پلنگی بر تن دارد که افراد پادشاه، قبل از اینکه همشان را بکشد و ناپدید شود، او را گریان، در کنار رودخانه دیده بودند. آیا این غریبهی مبهمِ خطرناک، دوست است یا دشمن؟ پاسخ این سوال آوتاندیل نجیب را شگفت زده خواهد کرد، و باعث میشود علیه پادشاهی که با تمام وجود خدمتگزارش بود، بشورد.
راجع به حماسههای رومی و تراژدیهای یونانی شنیدهاید، اما آیا این شعر قهرمانانه که قرنها بعد باعث به وجود آمدن ملیگرایی در آلمان شد را نیز شنیدهاید؟ این کتاب داستان شاه «گونترو» و خواهرش «کریمهیلد»، که ازدواجش با قهرمانی خارجی به نام «سیگفراید» قلمروشان را به خطر انداخته بود، را روایت میکند. روابط خواهر و برادر پس از فوت شوهر کرمهیلد و فرستادنش برای ازدواج با حاکم سرزمین همسایه، شکرآب شد؛ و خشم کرمهیلد پایانی تلخ برای ماجرا رقم میزند.
فرای نمایشنامهی جذاب، این شعر «سیگفراید» و «هیگن»، دست راست وفادار «گونتر»، را هنگامی که کشور در اواخر قرن نوزدهم متحد شد، جاودانه کرد. تاثیرش بر فرهنگ اروپا، گواهش جایگاهش به عنوان یکی از تاثیرگذارترین آثار خلق شدهی دوران قرون وسطی در آلمان است.
میتوانید این اثرا را منشأ خلق «هابیت» و صد البته «ثور» ابرقهرمان، بدانید. شاعرانهی اِدا، یکی از مهمترین منابع اساطیر شمال (اسکاندیناوی)، زمانی در قرن سیزدهم در ایسلند خلق شد. از آن زمان سایهی گستردهای بر ادبیات غربی افکنده طوری که نویسندگان زیادی، از «تولکین» گرفته تا « خورخه لوئیس بورخس» از آن به عنوان منشأ الهام نام بردهاند.
این مجموعه شعر، به کارهای خدایان و قهرمانان جان میبخشد. پیشگویی جادوگری را میشنوید که «رگنارک»، غروب خدایان، را پیشبینی میکند، مبارزهی خردِ پدر همگان، «اودین»، را با داناترین غولها دیده و «هایمدال»، نگهبان الهی، را در طول سفرش به سرزمین انسانهای فناپذیر دنبال میکنید که در طی این سفر صاحب فرزندان متعددی میشود. این اشعار در دنیایی کاملاً زیبا که در آن عهدها پایدار بوده، شرافت همه چیز است، و حتی خدایان نیز از مرگ در امان نیستند، ترسیم میشود.
اگر قرار بود این داستان حماسی در سه کلمه وصف شود، آن سه کلمه حماسی، غمانگیز و تاریخی بودند. یکی از ارکان ادبیات کلاسیک چین، روایتی افسانه ای از ۸۰ سال دسیسه سیاسی و جنگ بین سه خانوادهی سلطنتی بر سر حاکمیت شمال چین است. در همان حال که که ژنرالهای دوستداشتنی و استراتژیستهای حیله گر، ارتش تشکیل داده و مبارزه میکنند، ما از عشق، درستکاری و رفاقت آنها مطلع میشویم. داستانی پیچیده با پیچ و خم بسیار که خیلی درست شکل گرفته، پایان مییابد – گرچه داستان بر اساس وقایع واقعی است.
این شاهکار و اکتشافات فلسفی دلِ آن، از زمان و مرزها فراتر رفته و همچنان یکی از شناختهشدهترین رمانها در فرهنگهای شرق آسیا است.
کمدی الهی یک شعر عظیم سه قسمتی داستانی است که ادیسهی دانته را از پایین زندگی پس از مرگ، به بالا میبیند. در جهنم، او با کمک «ویرجیل»، شاعر دانای رومی، از شر موجودات درنده میگریزد. در برزخ، میآموزد که ظهور هفت گناه مرگبار چقدر میتواند ظریف و روانشناختی باشد و در بهشت، او میبیند که چگونه کاخ صلحِ ابدی روی ستونهای محکم فضیلت بنا شده است.
تصویرهای غنایی و پیچیدهی دانته از بیاخلاقی در طول تاریخ ثابت بوده و باعث الهامبخش نویسندگان در داستانسرایی بوده در حالی که باعث تأمل در بین خوانندگان میشود. این اثر حقیقتا یکی از بزرگترین آثار ادبی تاریخ است.
با برداشتن گامی بزرگ از سمت فرانسه، اسپانیا و عبور از ایتالیا، به انگلستان میرسیم، جایی که لنگند در شعری عظیم و موزون، برداشتش از مسیحیت را نوشت.
بجای پرداختن به مرگ، مانند کاری که دانته چند قرن قبل کرده بود، این شعر رفتارها و اخلاق انسانی را از طریق دیدگاههای شخصی به نام «ویل» بررسی میکند. در رویای خود ویل با همه نوع افرادی ملاقات میکند که هرکدام جانبخشی فضیلتهای اخلاقی متفاوت هستند؛ از هفت گناه کبیره تا «دوول» (انجام کار خوب) و «دوبت» (بهتر باش).
کیفیت فراخیالی ارائهی رویا داخل رویا، پیچیدگی ادبیات انگلیسی در دورهی میانی، و عمق دانش الهیات، این اثر را به اثری سنگین و سخت، اما غنی و تصنعی بدل کرده است.
از شوالیه گرفته تا راهب و آشپز، این اثر مجموعهای استادانه از ۲۴ داستان از سفر که مردم به کانتربوری و کلیسای باشکوه آن میسازد. در حالی که سفر مشابهی ا آغاز کردهاند، قهرمانان این داستان، به همان اندازه که مقصدشان مشابه است، با هم متفاوت هستند؛ هریک پیشینهای متفاوت داشته و نشان دهندهی طبقهای متفاوت از سلسله مراتب اجتماعی جامعهی فئودالی هستند.
افسانههای کانتربری برای خواندن جذاب بوده و درگاهی جادویی به روستاهای قرون وسطایی و ماموریتهایی که الهامبخش فیلمهای متعدد هالییوودی هستند، باز میکند. این سفرها وقتی درکنار هم تجربه میشوند جلوهی حداکثری دارند، چرا که فقط آن موقع است که نبوغِ« چاوسر» در نمایش پیچیدگیهای جامعه، خود را نشان میدهد.
کریستین دوپیزان که از شیءانگاری بانوان در ادبیات عامه آزرده بود، عزم خود را جزم نمود تا چهرهای که زنان استحقاقش را داشتند از آنها به نمایش بگذارد.
در کتاب شهر بانوان، خرد، درستکاری و عدالت به راوی-خود پیزان- ظاهر شده و از او میخواهند شهری مختص بانوان بنا نهد. کاشف به عمل میآید که ساخت این شهر مستلزم از بین رفتن تصاویر پیشپنداشتی راوی از جنسیت و هنجارهای اجتماعی است. این اثر سرنوشتساز شامل داستانهایی با حضور شخصیتهای زن افسانهای تاریخی و اساطیری، از مریم مقدس گرفته تا هلن تروایی میشد؛ و بدینسان پیزان به خواننده مینمایاند که زنان کاملا به توانایی مردانند. این کتاب که به واسطه ظرافت طبع نگاشته و با شجاعت مورد پذیرش قرار گرفته است میتواند به سان پناهگاهی برای طرفداران مساوات جنسیتی عمل کند.
گرچه ممکن است به واسطه فیلم شیرشاه با موضوع اصلی آشنایی داشته باشید، اما همیشه بازگشت به اصول به واسطه منابع اصلی ارزشمند است، البته اگر طولانیترین و احتمالا موثرترین نمایشنامه شکسپیر را «اصل» بدانید. اما برای آن دسته که آشنایی ندارند خلاصهای میآوریم: هملت فرزند پادشاه تازه فوت کرده دانمارک است که مرگ ناگهانیاش سریعا به وسیله کلودیوس برادر و جانشین او، پردهپوشی شد. به طبع هملت مشکوک شد. این شک موقعی تشدید شد که در خواب، پدر خود را دید که ادعا کرد کلودیس بخاطر تخت پادشاهی او را کشته است. برای پنهان ساختن نقشه انتقامش، هملت خود را به جنون زد. پس از این رخداد شاهد رشتهای درهمتیده از فریب، خشونت و تراژدی در خانواده سلطنتی و هموطنانشان هستیم. مخصوصا وقتی واقعا نمیشد حدس زد که هملت هنوز درحال وانمود بود یا به واقع دیوانه شده است.
آلو در گلدان طلایی، احتمالا معروفترین رمان اروتیک جهان است. این رمان به ظاهر با توجه به زاویه دید شما تغییر شکل میدهد. این اثر، کتابی پر زرق و برق و مصور از انحرافات جنسی و داستان اخلاقی به شدت تادیبی است. یک فنفیک (fanfic : نوعی داستان نویسی) غیر قابل احترام برای یک رمان بنیادی و یک اثر کلاسیک برجسته در نوع خود. میتوانید این کتاب را همانند واکنش مرحوم مینگ به کتاب لولیتا تصور کنید: پرداخت هنرمندانه و لحن عالمانه و هرزهنگارانه.
آلو در گلدان طلایی، روی یک شخصیت خرد از سریال حاشیه آب، پیشتاز ماجراجویانه داستانهای رزمی چینی، متمرکز است. ( این سریال در ایران به اسم جنگجویان کوهستان پخش میشد) با این حال این رمان بسیار متفاوت است. با تمرکز بر روی شرافت دزدان و هجو اجتماعی پرحرارت، شخصیتهای رمان، مرگ با سوء مصرف داروی مقوی جنسی را به مرگ با شمشیر ترجیح میدهند. زیمن چینگ بازرگان بسیار ثروتمند و شدیدا فاسد به صورت چرخشی با شش معشوقه میخوابد؛ و این تعداد در حال افزایش بود. پر واضح است که اشتهای او همیشه در هماهنگترین خانواده، تامین نمیشد. همانگونه که رمان زندگی اجتماعی او را با بذلهگویی بیرحمانهای دنبال میکند، زنان اطراف او با پیچیدگیهای بیرحمانه و زننده خود به صحنه میآیند.
آیا تا بحال به این فکر کردهاید که بشود آنقدر خواند تا به دیوانگی رسید؟ بسیار خب، دون کیشوت به شما جواب میدهد : بله. دون کیشوت، شوالیه خودخوانده، تحت تاثیر ماجراهای دلیرانه، مقام دون خود در یک روستای کوچک اسپانیایی را ترک میگوید و برای شکست دادن غولها و برقراری عدالت به سفر میپردازد ولی مشکل آنجاست که غولهایی که میبیند تنها آسیابهای بادی هستند و دشمنان قسمخورده او رهگذانیاند که او را برای جنگ تحریک میکند. زاویه دید مورب او به جهان باعث میشود که او سفر و بازگشت به خانه را مکررا انجام دهد و در نهایت این شما هستید که در شک خواهید ماند که بالاخره دون کیشوت دیوانه است یا دنیایی که او در آن زندگی میکند.
بخش دوم رمان، شخصی دغلباز را معرفی میکند. یک نویسنده که ادعا دارد دون کیشوت شوالیه است و روایتهایی از ماجراجوییهای خیالی خود منتشر میکند. همانطور که فراداستان به پیش میرود خطوط و معانی خیال و واقعیت تیرهتر شده و تنها امر واضح در این بین تسلط سروانتس بر امر داستاننویسی است.
دغلباز یک نمایشنامه هجوی است که در آن تارتوف، یک مرد زاهد و محترم که عشق و ستایش اورگون، سرپرست یک خانواده ثروتمند را به دست آورده است. همانطور که تارتوف با خانواده خویش شراب و شام میخورد سریعا کاشف شد که او آنطور که وانمود میکرد نبود و در پس ظاهر مودبش نیتهای خودخواهانه نهان بود. با گذشت داستان، خانواده اورگون تلاشهای فراوانی برای افشاء ذات واقعی تارتوف میکنند. در زمانهای که مذهبیگری هرگز از ویژگیهایی نبود که سزاوار احترام نباشد، شخصیت واعظانه و متظاهرانه تارتوف به حدی ماهرانه ساخته شده بود که اسم او در زبان معاصر فرانسه معنی «منافق» به خود گرفت. مولیر همچنین از طرف جامعه مسیحی و کلیسا مورد انتقاد قرار گرفت اما نبوغ او در نمایشنامه نویسی قابل انکار نیست و نمایشنامه او به عنوان یک اثر ادبی کلاسیک محسوب میشود.
در یک اقدام متمردانه که عشق به سفر خیلیها را تحت تاثیر قرار داد، رابینسون کروز ماندن در انگلستان را رد کرد و تصمیم گرفت جهان را دور بزند. ماجراجوییهای استعماری او شامل رخدادهایی است که برای یک خواننده مدرن غریب است: داد و ستد بردهها ، آدمخواری، خرابی کشتی در جزایر بیگانه. در نتیجه این اتفاقات رگباری، کروز تربیت و فرهنگ خود را بیشتر میستود. این روایت پرشور دفو، ابتدا تحت تخلص رابینسون کروز منتشر شد و بسیاری از خوانندگان معاصر خود را به این واداشت که فکر کنند یک سفرنامه است، ژانری که در آن دوره بسیار محبوب بود. خلاقیت دفو این رمان شگفتانگیز را به پیشگامی در داستانهای ماجراجویی تبدیل کرد.
اگر رابینسون کروز سرشار از خوشبینی دربارهی کشفیات و توسعه بشر باشد سفرهای گالیور یک تقلید تاریک از آن اثر است. شخصیت اصلی لموئل گالیور چندین بار با کشتی سفر میکند و به صورت تصادفی با چهار جامعه مختلف برخورد میکند: یکی با مردمان عجیب کوتوله، یکی با غولهای نیکسرشت، یکی با مردمانی به صورت جنونآمیز دانشمند و یکی با اسبهای سخنگوی جادویی. هر یک از این جوامع یک عیب دارند که جنبههایی از زندگی در انگلستان در دوره سویفت را منعکس میکند. برخی کورکورانه به یک عقیده غیرمنطقی چسبیدهاند، برخی به سلسله مراتب خشک مذهبی و بقیه هم مشغول به آزمایشات وحشیانه. سویفت همیشه برای روایتهای ناخوشایند اجتماعی معروف بوده است و هیچ چیزی بهتر از کنایه دید تحقیرآمیز گالیور به فرهنگهای دیگر، حتی با وجود شباهت آنها به فرهنگ خود، هجونامه او را نشان نمیدهد.
درحالی که عمدتا اعتقاد میرفت یکی از اولین رمانهای کمدی انگلیسی است تام جونز همچنین یک رمان تربیتی استادانه در مورد تربیت شخصیت موجود در عنوان کتاب یعنی تام است. او توسط یک زن مجرد به دنیا آمد و در دامان یک ارباب مهربان به نام آلورتی بزرگ شد. تام به یک مرد جوان سرزنده و دلسوز تبدیل شد که درنهایت عاشق سوفیا دختر همسایه ارباب
شد. پس از شکست در مقابل یک رقیب عشقی و از دست دادن سوفیا، تام سفرهای ماجراجویانه هیجانانگیز و خندهداری را به سرتاسر انگلیس شروع کرد؛ از برخوردهای تصادفی با والدین مزعوم خود گرفته تا یک پایان اوسکار وایلدی! (گرچه فیلدینگ 150 سال قبل از وایلد زندگی میکرد!). در این بین والدین اصلی او در نهایت مشخص میشوند.
هنگامی که کاندید بچه بود به او آموخته بودند که هر چیزی در این جهان برای سببی اتفاق میافتاد: آن اتفاقات، خواه بد و یا خوب، نقش خود در طرح عظیم را ایفا میکنند. اما آنگاه که او در دنیا سفر کرد و با سختیها و معانات رودررو شد، کاندید کمکم به شک افتاد که این فلسفه خوشبینانه ممکن است نمودی از جهل و بیتفاوتی باشد. در لایههای زیرین این داستان بلوغ، آیینهی شجاعانهی وولتر نهفته است که او به سمت جامعه گرفته و بدین وسیلهی خطاهای جامعه را معاینه میکند. تقریبا هیچ نویسندهی هم عصر او این جرات را نداشت که با ارزشهای پذیرفتهشده طبقه تحصیلکرده آن زمان مخالفت کند. وولتر تا سالها پس از انتشار کاندید، حاضر نشد از این شاهکار ادبی سودی ببرد و هیچ احدی به اندازه وولتر هوشمندانه و مشتاقانه این کار را نکرد.
شاید عنوان کامل رمان، زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی به شما کمک کند بدانید که این روایت در مورد چیست: طولانی و بینهایت دیوانهوار! معمولا این توصیف یک کتاب ممتاز نیست. گرچه این کتاب از زاویه دید تریسترام شندی نوشته شده اما اطلاعات بسیار کمی از زندگی او به ما میدهد. آنچه که به وفور یافت میشود، رخدادهای معمولی و دشمنیهای جزئی خانواده او و همسایگانشان است که به وضوح هنجارهای جامعه قرن هجدهمی را نمایش میدهد. به طریقی، تریسترام راوی مناسب است. او یک تصویر پیچیده از زاویه دید خود به جهان، با مشکلات و سختیهای آن، ارزشها و پیشرفتهایش، ترسیم میکند. لارنس استرن اعراف را زیرپا گذاشت تا کتابی دربارهی مردمان معمولی بنویسد.
رویایی خانه سرخ یکی از ارزشمندترین آثار کلاسیک ادبیات چینی است که روی زندگی و عاشقیهای ژیا بوایو، وارث یکی از قدرتمندترین خانوادههای سرزمین خود، متمرکز است. همانند دیگر خانوادههای دودمانی، همیشه یک زوال در پیش است. آنگاه که عرصه سیاسی دچار تغییر شد و وارث خانواده بیش از آنکه تابع والدین خود باشد تابع قلب خود شد، روزهای خانواده ژیا به پایان خود نزدیک شد. از کشمکشهای زنان رهبر خانواده تا مهمانیهای باشکوه در باغها و دادگاههای جنایی فاسد، این داستان تاریکترین و عمیقترین جوانب طبقه مرفه جامعه چین در زمان دودمان چینگ را منعکس میکند که تاثیر تربیت معتبر خود نویسنده است. اعتبار رویایی خانه سرخ به عنوان ستون داستان چینی تا ماورای فرهنگ آن کشور ممتد میشود و این اثر به واسطه عمق موضوعی و درهمتنیدگیهای تمثیلیاش خوانندگان را مشعوف میکند.
احتمالا با این رمان آشنایی دارید. قصه عشق دختری زیبا و باهوش به اسم الیزابت بنت با مردی رواقی و اشرافی به نام آقای دارسی. اگر این رمان را در هنگام جوانی خوانده باشید، غرور و تعصب بیشتر به عنوان یک قصه عاشقانه که در انگلستان دوران نیابت سلطنت رخ میدهد، خودنمایی میکند. اما این تنها ظاهر داستان است. آستین موقرانه و کنایهآمیز در مورد ثروت، طبقات اجتماعی، و فردگرایی سخن میگوید. توجه او به جزئیات و همچنین بذلهگویی فوق العاده او در نهایت نشان داد که یک داستان اگر به وسیله نویسنده مناسب نوشته شود تا چه اندازه میتواند تاملبرانگیز و سرگرمکننده باشد.
فرانکشتاین یکی از آثار علمی تخیلی قدرتمند از لحاظ فرهنگی، ژانر وحشت و به صورت کلی ادبیات است. این داستان، قصه تراژیک دانشمند ویکتور فرانکشتاین را نقل میکند که در آرزوی خلق یک انسان کامل، یک هیولای زشت و خشن را خلق میکند. پس از آنکه ویکتور هیولا را ترک کرد، هیولا میگریزد و فورا خانواده او را هدف قرار داده و تهدید میکند که اگر ویکتور برایش یک جفت خلق نکند خانواده او را میکشد. اکنون ویکتور درحالی که تحت فشار شدید اخلاقی و شخصی قرار دارد باید انتخاب کند که یا یک گونه جدید که احتمالا نوع بشر را نابود میکند خلق کند یا مسئول مرگ تمام عزیزان خود باشد. با تاثیر واضح از زندگی مری شلی و قوه خیال خیرهکننده او، فرانکشتاین یک اثر پیشگامانه در زمان خود محسوب میشد که توانسته تا به امروز جذاب و طنینانداز باشد.
آیوانهو اغلب به واسطه تجدید علاقه به دوران قرون وسطایی و همچنین فرهنگ «رمانتیک» آن ارزشمند تلقی میشود. این داستان، ماجراهای قهرمان خود آیوانهو را نقل میکند که بخاطر وفاداری به ریچارد شیردل، به وسیله پدر خود از ارث محروم میگردد. بدون آنکه دلسرد شود، آیوانهو پادشاه خود را درجنگهای صلیبی همراهی میکند. در این زمان تنشها در انگلستان افزایش مییابد و این تنها شروع چرخهای پر از محاکمه و مسابقه، هویتهای پنهان و قلعههای مورد تهاجم قرار گرفته، عشقها و وفاداریهای پرمشقت و بسیاری امور دیگر است. با ترکیب احساسات و سبک قرن نوزدهمی با داستانی که فقط از دست کرتین دوتروا برمیآید، آیوانهو یک شاهکار تاریخی به حساب میآید که میتواند طرفداران اکشن، سیاست و افسانه های دلیرانه را به یک اندازه شیفته خود کند.
همه ما اصطلاح «معامله با شیطان» را شنیدهایم، یا اگر به اندازه کافی اهل ادبیات باشید اصطلاح «معامله فاوستی» به گوشتان خورده است. مفهوم یک معامله منحوس، از فاوست ریشهگرفته و در این نمایشنامه توسط جاناتان وولفگانگ وان گوته جاویدان شد. (گرچه داستان ریشههایی بسیار قدیمیتر دارد). فاوست گوته، همانگونه که او نامگذاری میکند، یک محقق حریص است که آرزو دارد هر آنچه در دسترس انسان باشد را فرا گیرد و به دست بیاورد. او از آن بابت که نمیتواند این کار را بکند حرص میخورد. همانطور که یک پند دیگر میگوید، مراقب باش که آرزوی چه چیزی را داری، شیطان برای فاوست ظاهر میشود و به او تمام علوم و لذتهای جهان را پیشنهاد میکند و در عوض فاوست باید پس از مرگ در جهنم به او یاری رساند. فاوست همانگونه که معروف است، با خون خود معامله را امضا میکند و پیشنهاد را میپذیرد…اما پیمان آنها چگونه آشکار میشود؟ این نمایشنامه جذاب را بخوانید تا به جواب برسید.
اگر معتقد باشید که امری رضایت بخشتر از آن نیست که عدالت برای محاسبه اقدامات نادرست و دردناک برپا شود، شیفته کنت مونت کریستو خواهید شد. داستان با دستگیری یک دریانورد بیگناه به اسم ادموند دانته، به جرم خیانت و در مسیر او برای مراسم ازدواجش شروع میشود. طی سالهای متمادی در زندان او با یک کشیش ایتالیایی پیر و دانا دوستی میکند. کشیش یک آموزش کامل…. و یک ثروت خیرهکننده به او هدیه میکند که دانته پس از فرار بالاخره آن را به چنگ میآورد. با ورود مجدد به جامعه تحت عنوان کنت مونت کریستو، او به نسبت افرادی که به وی تهمت ناروا زده بودند قسم انتقام میخورد و در چند صد صفحهی بعدی داستان انتقام خود را به شکلی خلاقانه و هیجانانگیز به شکل لایحه قانونی عملی میکند به طوری که خوانندگان غرق داستانهای خارقالعاده و نثر دافع آن خواهند شد.
جین آیر احتمالا اولین رمان تربیتی به دست یک زن است. این رمان، داستان یک دختر یتیم و ضعیف را روایت میکند که در بزرگسالی تبدیل به یک زن جوان پایبند اخلاق میشود. پس از یک دوره کودکی سخت، ورق برای او برگشت و به وسیله ادوارد روچستر مرد ثروتمند و مرموز که او از مصابحتش بسیار بذت میبرد، استخدام شد. اما هنگامی که آن دو به قصد ازدواج نامزد شدند، رخدادهای عجیب و آزاردهندهای روی رابطه آنها تاثیر گذاشت و افشای یک راز شوکهآور جین را به تجدید نظر درباره هرآنچه از قبل میپنداشت واداشت. (هراس نکن خواننده عزیز ، با وجود تمام لحنهای گوتیک ، این رمان همچنان یک رمان عاشقانه محشر به حساب میآید.)
ویلیام تاکری، هجونویس بیرحم، میخواست کتابش هم یک تفسیر اجتماعی باشد و هم نوعی ساختارشکنانه با قهرمانگرایی مرسوم ادبی مقابله کند. بازار خودفروشی زندگی پرپیچ و تاب دو زن، آملیت سدلی و بکی شارپ را روایت میکند که در حال انتخاب مسیرهای زندگی خود در جامعه نایب السطنتی هستند. آملیا یک دختر شیرین و ساده است که به همسر خود حتی با وجود عیبهایش وفادار مانده است. بکی اما یک دختر زنگ و جاهطلب است که از حقههای زنانه برای پیشرفت در علایق شخصیاش بهره میبرد؛ این رفتار او حتی پس از ازدواجش هم ادامه پیدا میکند. تضاد فاحش بین آنها به قصد تمسخر شخصیتها نیست، بلکه برای انتقاد از جامعهای است که در آن احترام بسیار غیرممکن شده است. همچنین این اثر جهل رایج، نفاق و فرصتطلبی که حتی در حلقههای مرفه دیده میشود را نیز به نمایش میگذارد.
حالا که صحبت از تفسیر اجتماعی شد، دیوید کاپرفیلد احتمالا بزرگترین اثر ادبی از چارلز دیکنز دیگر مفسران بزرگ اواسط دهه 1800 باشد. این رمان شبه زندگینامهای، به جنگ همه ناملایمات میرود؛ از کودکان کار و زندان بدهکاران گرفته تا سازمان طبقانی و حقوق زنان. همه این موارد در تاریخنامه شخصی و غنی دیوید کاپرفید با ظرافت گنجانده شدهاند. در داستان این رمان، دیوید کاپرفیلد از یک پسر دمدمی به یک مرد جوان باهوش و سپس یک نویسنده بیپروا تبدیل میشود. در این بین، او میآموزد که چه چیز خوبی را از بدی جدا میکند، چه دستهای از مردم قابل اعتماد هستند و اینکه چگونه حتی در بدترین شرایط خود را با قدرت به پیش ببرد: یک درگیری عاطفی که به زیبایی با خوشبختی زناشویی و حرفهای پاداش داده میشود.
هرکس این کتاب را خوانده باشد متوجه کنایه رون سوانسون میشود که میگوید «از استعاره ها متنفرم؛ برای همین موبی دیک کتاب مورد علاقه من است.». نه تنها این رمان سرشار از نمادگرایی است که نثر ملویل به شدت پرآب و تاب است. (البته وقتی به سیتولوژی، مطالعه والها، میپردازد اندکی بسیار توصیفی است) ظاهر داستان موبی دیک اینگونه است: راوی ما اسماعیل وارد یک کشتی صید وال میشود و فورا کشف میکند که کاپیتان معلول آن میخواهد وارد یک عملیات انتقام شود. کاپیتان که اسم او احد است سه سال بعدی را در جستجوی موبی دیک، وال سفید به سر میبرد. او حتی با وجود اینکه خود و خدمه کشتی در حال تحلیل رفتن بودند نمیتوانست عقاید خود را تغییر دهد. موبی دیک، داستانی فارغ از زمان از وهم و تباهی است که به خوبی واقعیتهای حقیقی روزانه صید وال را در کنار تماثیل فلسفی حرفه احد قرار میدهد.
گرچه ممکن است خواندن یک کتاب 1500 صفحهای با موضوع بدبختی مطلق غیرقابل انجام باشد اما شدیدا از شما درخواست داریم که بخاطر توصیف استادانه ویکتور هوگو از سیاست و تراژدی ذاتی در شرایط انسانی، این سختی را به جان خریده و اثر را بخوانید. همانطور که احتمالا خیلیها بدانند موضوع اصلی کتاب با دزدی تکه نانی توسط یک روستایی به اسم ژان والژان برای اطعام خانواده خود و تحمل 19 سال زندان برانگیخته میشود. پس از آزادی او خود را به عنوان یک بازاری صادقی بازسازی میکند که تدریجا ثروتمند شده و حتی دختر جوانی را از سرپرست نالایقی به نام تناردیه نجات میدهد. همه این رخدادها درست قبل از آشوب ژوئن 1832 در پاریس به وقوع میپیوندد. حادثهای که یک جوان انقلابی به اسم ماریوس برای آن جان خود را به خطر میاندازد. این اتفاق به صورت غیرمتوقعه شخصیتهایی را از بقیه کتاب به دور هم میکشاند… توضیح این جریانات در یک خلاصه داستان غیرممکن است پس فقط این را بدانید: با همهی زیبایی خارقالعاده و عواطف دلهرهآور در آثار موزیکال، منابع اصلی هوگو باعث میشود این سختیها همانند جوکی نمایان شود. اگر به یک تصویر متعالی از بشریت و تاریخ علاقمند هستید (و به اندازه کافی وقت داشته باشید تا قدر آن را بدانید)، لطفا بینوایان را بخوانید.
با دنبال کردن آن خرگوش سفید نمادین همراه با رمان فاخر کودکان آلیس در سرزمین عجایب از لویس کارول به دنیایی پر از عظمت و هرج و مرج پا بگذارید. آلیس یک دختر خیالی است که به درون سرزمین عجایب بلعیده میشود. این اتفاق در ابتدا اقدامی بیارزش تلقی میشود اما خیلی زود متوجه میشویم که داستان سرشار از شخصیتها و موقعیتهای عجیب است. از مهمانیهای دیوانهوار چایخوری تا کرمهای صدپای غلیانکش . ملکهی ترسناک دلها، آلیس قصه ما ، در شرف یک ماجراجویی جنونآمیز است. این اثر پیشگام در ژانر «بی معنیگویی ادبی»، سرگرمی بدون توقف هم برای کودکان و هم بزرگسالان فراهم میکند. حتی آن دسته افرادی که روی پرده آن را دیده باشند متوجه نویسندگی زیبا و خودمانی کارول شدهاند.
طبیعت و ماهیت واقعی انسان چیست؟ بر اساس گفته های داستایوسکی پاسخ ممکن است اینگونه باشد “تاریک و درهم پیچیده اما هنوز هم تحت تاثیر عذاب وجدان”. این یک ترکیب غم انگیز است که برای رودین راسکولنیکوو اتفاق می افتد، مرد جوان ضعیفی که باور دارد که میتواند یک امانت فروش پیر را بدزدد و به قتل برساند، بدون اینکه پیامد روانی داشته باشد… اما کار را خراب میکند و فورا بعد از آن شروع به رنج کشیدن میکند (“مکافاتی” که در عنوان به آن اشاره شده است). همچنانکه راسکولنیکوو بیشتر در جنون و بیچارگی فرو میرود با این موضوع دست و پنجه نرم میکند که آیا خودش را تسلیم کند یا نه، مخصوصا که پلیس به دنبالش بود و آبروی مادر و خواهرش در خطر بود. این داستان کلاسیک درباره ی اخلاقیات، ذهنیت و ارزشهای اجتماعی است و به درستی مفاهیم پوچ گرایی و خودخواهی که در آن زمان رواج داشتند را مورد انتقاد قرار میدهد، در حالیکه اظهارات عمیق و ژرفی درباره ی معنای انسانیت را نیز ارائه می دهد.
“خانواده های خوشحال همگی شبیه هم هستند؛ هر خانواده ی غمگین هم به نوع خودش غمگین است”. بسیاری از موضوعاتی که در “آنا کارنینا”ی لئو تولستوی، که به آن پرداخته شده است این چنین بیان شده اند، و برخی آن را بهترین و بزرگترین کتاب در تمام زمانها میدانند. طرح و پیرنگ داستان پیرامون ماجرایی پرفراز و نشیب بین آنا که از جامعه ی اشرافی و ورونسکی که یک افسر سواره است میچرخد، به همراه روایتی موازی که به جزییات اختلافات مذهبی و اخلاقی زمین داری به نام لوین میپردازد. حتی وقتی زندگی این شخصیت ها بسیار به هم گره میخورد و شرایطشان بسیار ناامیدکننده میشود- بخصوص برای آنا، که سرنوشتش به یک نقطه ی ارجاع شناخته شده ی ادبی تبدیل شده است- این رمان یک نمایش پراحساس و پرتصنع (اپرای صابونی) بیش از 800 صفحه ای است. بررسی تولستوی از روابط، خانواده، گناه، پاکدامنی، و تضاد فرهنگی بین شهر و روستا ایده های فوق العاده عالی و ظریفی تولید میکند که بسیاری از آنها هنوز هم در زمان ما مرتبط و مطرح هستند.
ماجراهای هاکلبریفین که هم در زمان انتشارش و هم در قرن بیستم به شدت بحث برانگیز و جنجالی بوده و هست، جایگاهش را در میان آثار بزرگ مارک تواین از نظر نثر بومی و انتقاد از روابط نژادی در ایالات متحده تثبیت کرده است. این داستان درباره ی هاکلبری (هاک) فین جوان است که برای فرار از دست پدر بداخلاق و بدرفتارش وانمود میکند که مرده است و با یک برده ی فراری به نام جیم فرار میکند. وقتیکه هاک و جیم با یک سری سناریوهای احمقانه و جدی روبرو میشوند (و گاهی اوقات هردو) تواین به صورت زیرکانه مشاهدات خود درباره ی ریاکاری نژادپرستی و بی اهمیت بودن رنگ پوست در دوستی را بیان میکند و به وضوح نشان میدهد که این کتاب بسیار فراتر از زمانه اش است.
اگر تابحال شنیده اید که به کسی با عنوان “شخصیت جکیل و هاید واقعی” اشاره میشود احتمالا میدانید که این داستان با دوگانگی انسان در ارتباط است… اما چیزی که ممکن است ندانید این است که چگونه این دوگانگی به وجود می آید. در رمان کوتاه استونسون این نتیجه ی تلاشهای دکتر جکیل دانشمند برای غوطه ور شدن در فسادهایش که کشف نشده اند می باشد- بخصوص از طریق نوشیدن معجونی که او را به آقای هاید وحشتناک تبدیل میکند. اما هر چه که دکتر جکیل بیشتر در نفس خود فرو میرود هاید قدرتمندتر میشود تا جاییکه حتی جکیل نمیتواند او را کنترل کند. داستان بعدی هم یک شاهکار هیجان انگیز از وحشت ماورایی و یک تمثیل قوی است که درباره ی تسلیم شدن و غرق شدن در بعد تاریک افراد هشدار میدهد، با ترس از اینکه شخص نتواند هرگز از اجبارهای آن فرار کند.
بسیار قبل تر از “گرگ و میش” و “خون واقعی” خون آشام ها عامل غش کردن نبودند و یا اینکه بودند اما به نوعی هشداردهنده تر بودند تا عاشقانه. این نوع جدید خون آشام هایی هستند که توسط دراکولای برام استوکر معرفی میشود، یک رمان نامه ای که تاریخچه و کارهای وحشتناک تنها کانت دراکولای موجود را دنبال میکند. همچنانکه افراد بیشتری با دراکولا ارتباط برقرار میکنند تازه میفهمند که او چیست و اینکه هدف او این است که آنها را آلوده کند و خون تعداد زیادی از افراد را بنوشد. تنها آبراهام ون هلسینگ، پروفسور و متخصص خون آشام درستکار، قدرت متوقف کردن او را دارد و با کمک پیروان دلیرش این دقیقا همان کاری است که میخواهند انجام دهند.
یکی از ماندگارترین داستانهای مربوط به حیات وحش که بیش از یک قرن است قفسه های کتابخانه ها را مزین کرده “آوای وحش” است که یک رمان تربیتی یا ظهور سن (بیلدونگزرمان) (معذرت بخاطر ایهام بکار رفته) درباره ی باک Buck است: یک سگ از نژاد ترکیبی سنت برنارد-اسکاچ که پس از تربیت شدن به عنوان یک سگ اهلی باید خود را با زندگی به عنوان سگ سورتمه ران وفق دهد. علیرغم شروع سخت، باک خیلی زود متوجه واقعیات سخت وضعیت خودش میشود و یاد میگیرد که برای نجات و ادامه ی زندگی باید به غرایز خود اتکا کند. اما وقتی کنترلش (قلاده اش) به دست یک مرد خردمند و باتجربه ی علاقمند به طبیعت- مردی که پس از ماهها سواستفاده توسط سایر رانندگان سورتمه با باک رفتاری مهربان دارد- می افتد، باید تصمیمی بگیرد: به ارباب انسانی جدیدش وفادار بماند یا به آوای وحش پاسخ دهد؟
اف اسکات فیتزجرالد یک بار درباره ی این کتاب گفت: “من ترجیح میدادم به جای هر رمان دیگری نوسترومو را بنوسیم”. داستان با نوستروموی عنوان داستان، یک دریانورد ایتالیایی که گنجی از نقره را حمل میکند تا نتواند باعث فساد در امور محلی سولاکو نشود شروع می شود (سولاکو یک شهر بندری در کشور تخیلی شبیه کلمبیا است). اما وقتی کشتی نوسترومو به خطر می افتد او نقره ها را در یک جزیره ی نزدیک رها میکند و باعث میشود که همه فکر کنند که نقره ها در دریا گم شده اند. آنچه که پس از آن اتفاق می افتد روایت فوق العاده تاثیرگذاری از توهم و پارانویای نوسترومو است، وقتیکه متوجه میشود سایر مردان او را به عنوان یک مهره میبینند و با نقره ای که احتکار کرده است دچار وسوسه و عقده میشود. اگر گتسبی بزرگ را دوست دارید اما ترجیح می دادید که کمی تاریکتر و سیاسی تر و جغرافیایی تر بود- همانطور که فیتزجرالد آشکارا بیان میکند- باید نوسترومو را خیلی سریعتر بخوانید و تمام کنید.
پسرها و عاشقان، سومین رمان منتشر شده ی دی اچ لارنس او را به سطح جدیدی از موفقیت و تحسین آورد. این کتاب همچنین شهرت او برای مقابله و مخالفت با اخلاقیات اجتماعی را تثبیت کرد، استعدادی که در نهایت او را متهم به فحاشی کرد. با اقتباس از طبقه بندی اجتماعی تربیتی نویسنده، این کتاب داستان پائول مورل پسر یک پدر بدرفتار و یک مادر دوست داشتنی را روایت میکند. پائول برای فرار از تله های شهرمعدنی که در آنجا بزرگ شده بود به لندن میرود و شروع به بالا رفتن از نردبان اجتماعی کرده و حتی رابطه ی عاشقانه پیدا میکند. اما همانطور که عنوان کتاب نشان میدهد تلاشهای او برای جداکردن هویتهای عاطفی اش به عنوان پسر و عاشق بی فایده است، مخصوصا به دلیل این که محبت های مادرش پائول را در برابر سایر زنان مسموم میکند.
اگرچه معمولا با داستان کوتاهش با نام “دگردیسی” ارتباط داده میشود، بسیاری از افراد معتقدند که محاکمه بزرگترین اثر کافکا است. البته این داستان سورئال از بی عدالتی و هرج و مرج به همان اندازه تاسف بار است، اگر بیشتر از آن نباشد. این داستان با یک متصدی بانک با نام جوزف کی آغاز میشود که متهم به یک جرم نامعلوم است و به او گفته شده که منتظراحضاریه ی دادگاه باشد. جوزف تلاش میکند تا بفهمد که چه کار کرده است و چگونه برای آن محاکمه خواهد شد، اما فقط دچار ناامیدی و سردرگمی میشود؛ برای مثال برای برای رسیدگی به محاکمه دیر میرسد چون نمیدانست که کجا باید برود، و برای این تاخیر هم به سختی مجازات میشود. و همانطور که سلامت عقل و عقلانیت جوزف از بین میرود، احساس انسانیت او هم از بین میرود که در پرده ی سوم این رمان به اوج میرسد که میتوان آن را کاملا کافکایی توصیف کرد.
روایتی ناراحت کننده و تا حدودی زندگی نامه ای از زندگی خود نویسنده، اسارت انسانی داستان فیلیپ کری جوان انگلیسی در جستجوی معنا و عشق را دنبال میکند. با آسیب روانی ناشی از مرگ پدرومادرش فیلیپ در تمام دوران بچگی اش با مشکلات دست و پنجه نرم میکند؛ و پس از آن او سرپیچی میکند و به جای رفتن به دانشگاه آکسفورد هنر را انتخاب میکند، اما در نهایت برای رشته ی پزشکی به انگلستان برمیگردد. در آنجاست که او زن زندگی اش میلدرد راجرز را میبیند، کسی که به خاطر تغییر مکرر شغل فیلیپ بارها و بارها قلب او را میشکند. اما این داستان غم انگیز پایان بسیار جالب شگفت انگیزی دارد و حاوی پیامی قدرتمند درباره ی روابط جامعه و انتظارات است و اینکه چگونه میتوانیم آن را با آسان گرفتن زندگی و غصه ی فردا را نخوردن از بین ببریم.
با این کتاب فورد مادوکس فورد دو مولفه ی اصلی روایی را که به دو بخش مهم و بزرگ ادبیات مدرن تبدیل شد دوباره زنده کرد: فلش بک یا بازگشت به گذشته و راوی غیرقابل اعتماد.
در اصل او گیلیان فلین بود- مقایسه ای که با دانستن موضوع داستان سرباز خوب مناسب تر به نظر میرسد. این داستان شامل نمایش خانگی بین دو زوج ظاهرا خیلی خوب می باشد: جان و فلورنس دوول و لئونورا و ادوارد اشبرنهم. ادوارد سرباز در ظاهر به لئونورا متعهد می باشد اما در واقعیت او را کنترل میکند؛ در همین حال ادوارد در واقع رابطه ای با فلورنس دارد. جان که راوی داستان است از بین رفتن هر دو زندگی مشترک و پیامدهای تراژیک دوران سرکوبگرانه ی ادورادی شان را روایت میکند . . . اما همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست و آنچه که درصفحات کتاب است در پایان کتاب با یک نگاه کاملا جدید و متفاوت دیده میشود.
ادبیات لو ژون ستون توسعه ی چینی مدرن است. تمام کارهای او با امید تحریک مردم چین به عمل نوشته شده است، در زمانیکه مردم چین تردید داشتند که به سیستم جهانی که در اواخر قرن دهه 1800 از آن فرار کرده بودند برگردند و یا به روشهای قدیمی شان بازگردند. رمان کوتاه داستان واقعی Ah-Q هم از این امر مستثنی نیست؛ قهران داستان که Ah-Q است مظهر شکست کسانی است که از تغییر خودداری کردند. Ah-Q خودش را بالاتر از همه میداند حتی آنهایی که تسلیم آنها میشود. غرور کورکورانه ی او معمولا در زمانیکه وضعیت اجتماعی ناپایدار و بی ثبات است به پوچی میرسد.
در این مجموعه به همراه داستان واقعی Ah-Q داستانهای کوتاه دیگری هم وجود دارد که به همان اندازه تلخ و تاثیرگذار هستند. دیدگاه غیرمعمول لوژون از توسعه و توانایی او برای تشریح جزییات نکات دقیق و ظریف از طرح های داستانی ساده داستانهای او را پربینش و دورن بینانه می سازد.
نیولند آرکر یکی از مردان جوان ایده آل نیویورک در دهه ی 1900 از طبقه ی اجتماعی بالا و شغل ثابتش به عنوان وکیل به دنبال زنی زیبا و سنتی بود و به نظر میرسد که می ولند همین دختر است. او نیز در جامعه ی با طبقه ی اجتماعی بالا بزرگ شده است، اتکیت ها را میفهمد و کاملا مناسب خانواده ی آنهاست. اما این دخترخاله ی می، الن النسکا- شخصیت پویا که از ازدواج شکست خورده اش در اروپا برمیگردد- است که توجه او را جلب میکند. عصر بی گناهی داستان نیولند و دوراهی بی سابقه ی او بین این دو زن است و به دنبال آن تلاش او برای حفظ اعتبار پولدارهای قدیمی (ثروتمندانی که ثروتشان به ارث رسیده و دارای طبقه ی اجتماعی بالایی هستند) و جستجوی ارزش واقعی درماورای برچسب های طبقه ی اجتماعی.
اگر شما فقط یک کتاب از این لیست طولانی از کتابها را بخواهید بخوانید این باید الماس ادبی جیمز جویس یعنی اولیسیز باشد. این داستان نشان دهندهی داستان ادیسه ی هومر (با نامی که در عنوان است) است با این تفاوت که مکان این داستان در یکی از روزهای لئوپولد بلوم در دوبلین قرار دارد. گروهی از شخصیت ها- یعنی دوستان و همسر بلوم- سایر افرادی را تشکیل میدهند که مشابه شخصیت های اسطوره ای در ادیسه هستند. در حالیکه استعداد جویس در آوردن یک اثر کلاسیک و موضوعات آن به دنیای مدرن بسیار شگفت انگیز است، زیبایی واقعی این رمان پر از اکشن نحوه ی نگارش آن است. در بین پاراگرافها چشم اندازها و معماهای در هم پیچیده ای پراکنده شده اند که با ایهام و جناس ها در هم آمیخته شده اند. تصویرگری جویس از ذهن انسان، فرآیندهای آن، و نگهبانان آن بی عیب و نقص و بی نظیر است.
آدلا کوئستد یک معلم انگلیسی جوان در اویل 1920 به همراه خانم مور پیر به هند سفر میکند. هدف آنها چه بود؟ برای اینکه بسنجند که آیا ادل تمیال به ازدواج با رونی هیسلاپ پسر خانم مور و قاضی بریتانیایی به نام چاندراپور دارد یا خیر. اما رونی تنها شخصی نیست که ادلا ملاقات میکند: دکتر عزیز، دکتر محترم و راهنمای آدلا، نیز یکی از بازیگران ناخواسته در رسواییای است که یک روز در یک غار در حومه ی شهر اتفاق می افتد. گذری به هند ای ام فاستر که در سال 1924 منتشر شد به دو دلیل یکی از شاهکارهاست: این داستان بصورت ماهرانه با واقعیت های امپریالیسم و نژادپرستی مقابله میکند در حالیکه خواننده را در غنای فرهنگ و جامعه ی هندی غرق می کند.
آیا امکان دارد که درباره ی قرن بیستم فکر کرد و به گتسبی بزرگ فکر نکرد؟ بزرگترین اثر فیتزجرالد بارها بصورت فیلم در پرده های سینما نمایش داده شده است و نماد “چراغ سبز در انتهای اسکله” آن احتمالا برای تمام ما کاملا شناخته شده است. ولی بازهم بیایید یک خلاصه ی سریع از آن را داشته باشیم: نیک کراوی به وست اگ در لانگ آیلند نقل مکان میکند و درباره ی همسایه ی جدید، اسرارآمیز و مرفه اش، جی گتسبی، اطلاعاتی به دست می آورد. از طریق مهمانی های خانگی متعدد نیک شروع به شناختن این مرد، گذشته ی عجیبش و داستان عاشقانه ی تراژیک او با بانوی East Egg به نام دیسی بوچانان میکند. داستان تعقیب رویای نامرئی فیتزجرالد مظهر چیزهای کوچک اما در عین حال بزرگ و نیرومند می باشد: با نثر موجز او، افراط و بی اعتدالی آمریکای بعد از جنگ جهانی اول نمایان شده و بی رحمی پنهان در زیر آن آشکار میشود.
وقتی خانم دالووی گفت که خودش گلها را میخرد نمیدانست که چه روز به یاد ماندنی ای برای او خواهد شد – البته، بخش زیادی از ماندگاری این کتاب مربط به نثر خارق العاده ی ویرجینیا وولف است. اما در کنار نگارش او، این تکه ی کوچک جالبی از داستان زندگی است: کلاریسا دالووی، یک خانم میانسال از طبقه ی اجتماعی بالا در لندن تصمیم میگیرد که یک مهمانی برای دوستان و آشنایان از جامعه ی خود ترتیب دهد و بیشتر روز را صرف آمادگی برای این مهمانی میکند. اما داستانی که ممکن بود در دست نویسنده ای بی ملاحظه و بی دقت بسیار پیش پا افتاده باشد، با نگارش ویرجینیا وولف، روایت سیال ذهن او که دائما در حال و گذشته تغییر میکند و توصیف احساسات کلاریسا با پویایی و سرزندگی بسیار، داستانی عالی و جذاب شد.
نیازی نیست که از اهمیت ارنست همینگوی به عنوان نویسنده سخنی بگوییم. هر یک از کارهای او به راحتی میتواند لیستی برای بهترین کتابهای تمام زمانها را تشکیل دهد؛ ما خورشید نیز طلوع میکند را (این تصمیم آسانی نبود) به دلیل نقش مهم آن در تعریف سبک متفاوت و منحصربفرد همینگوی انتخاب میکنیم. داستان در مورد جیک بارنز و دوستان خارج از کشور او در سفر از پاریس به پامپلونای جذاب برای دیدن فستیوال معروف گاوبازی اسپانیا می باشد. بارنز عاشق یکی از همراهانش لیدی برت اشلی است، اما او با شخص دیگری ازدواج کرده است. همچنانکه همینگوی رابطه ی پیچیده ی برت بازیگوش و بارنز را برای شما آشکار میکند، روزنه ای برای دیدن اختلال اجتماعی حاکم بر جامعه در دهه ی 1920 را برای شما فراهم میکند. شما فورا متوجه این موضوع نخواهید شد، چون این اثر یکی از بهترین نمونه های کتابهای “نظریه ی کوه یخ” همینگوی است.
در جستجوی زمان از دست رفته که در هفت جلد در طی یک دهه نوشته شده است یک رمان طولانی است که به شرح جزییات رشد و پیشرفت راوی ناشناس از کودکی تا بزرگسالی و تلاش او برای تعریف خودش می پردازد. این قهرمان داستان آرزو دارد که یک نویسنده شود اما مطمئن نیست که چطور میتواند به این آرزو برسد. او رابطه اش با خانواده اش را از نو میبیند در حالیکه روابط جدیدی با دیگران را کشف میکند. حافظه و خاطره یکی از موضوعات تکرارشونده در این رمان است، بخصوص موارد غیرارادی که با آنها پروست نشان میدهد که چگونه جزییات کوچک میتواند افکار و احساسات را لبریز کند. روایت تاثیرگذار او تحولی در نحوه ی نگارش رمان ها به وجود آورد، تاکید پروست بر کاوش عمیق تجربیات عاطفی و رشد و پیشرفت قهرمان است نه بر ایجاد پیرنگ داستان مهیج و بی عیب و نقص.
این رمان کلاسیک ترسناک جنوبی ممکن است مانند یک حماسه ی خانوادگی معمولی بنظر برسد، اما شرایط ناخوشایند و پیچیدگی های تاریک آن مانند داستانهای دیگر نیست. داستان خشم و هیاهو به این صورت است: خانواده ی کامپسن از اشرافی های سابق که رسوا شده اند هستند که اکنون که پول و مذهب و اعتبار بالایشان را از دست داده اند در تلاش برای سازگاری با شرایط هستند. متاسفانه چهار فرزند خانواده ی کامپسون خطاهای مهلک آن از جمله حرص و طمع، خودخواهی و ارزشها و نظرات منسوخ شده درباره ی جهان را همچنان ادامه میدهند. همچنانکه داستان در بین هر یک از آنها تغییر میکند و همچنین در زمان عقب و جلو میرود، روشن میشود که خانواده ی کامپسون قابل تغییر و درست شدن نیستند، اما همچنان به آن ادامه میدهند. با داستان تراژیک هم تراز با مکبث (که عنوان داستان از آن برگرفته شده است) و نثر انقلابی فاکنر جای تعجب نیست که این داستان در ادبیات آمریکا هنوز هم حضور دارد.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که دنیای جدید شجاع در سال 1932 منتشر شده است. از مهندسی ژنتیک تا جامعه ای که در سرگرمی فرورفته، آلدوس هاکسلی بسیاری از پیشرفتها که دنیای کنونی را با مشکلاتی مواجه کرده را پیش بینی کرده بود. جای تعجب نیست که این رمان به تنهایی ژانر کتابهای ویرانشهری را به همراه 1984 اثر جورج اورول خلق کرده است! گذشته از پیشگویی آن، دنیای جدید شجاع مشکلات انسانی که به عنوان وحشی شناخته میشود را مورد هدف قرار داده است. انسانی که با فرهنگ اسیر لذت بی فکر بودن و حواس پرتی های بی شمار بیگانه است. اشتباه نکنید: این یکی از کتابهای ویرانشهری OG است و این اثر در داستانهای ادبی بسیار مهم و بزرگ است.
وقتی نوبت به رمانهای تاریخی می رسد، هیچکدام به اندازه ی داستان رابرت گریوز از امپراتور روم به نام کلادیوس مشهور و شناخته شده نیستند. این رمان که از دیدگاه اول شخص مفرد نوشته شده است زندگی نامه ای که توسط یک رهبر عصبی نوشته شده است را جعل میکند. کلودیوس مانند پیشینیان اش نیست. او بصورت انتقادی شکست های سیستم فاسد و پیشینیان را بررسی کرد و تمام توطئه و دسیسه ها و سیاست های این امپراطوری ستودنی را برای جهانیان آشکار کرد. او خودش نیز در این نبرد برای تاج و تخت گیر افتاده است، اگرچه شاید نسبت به مخالفانش تمایل کمتری برای آن داشته باشد. اگر به مبارزات سیاسی گیم آف ترونز (Game of Thrones) علاقمند باشید بدون شک از این رمان لذت خواهید برد، چون نه تنها سرگرمی خوبی برای شما فراهم میکند بلکه ساختارهای پیچیده ی تمدن روم را نیز به شما معرفی میکند.
رمان غم انگیز میلر در ابتدای انتشار آن مورد استقبال قرار نگرفت. در واقع در ایالات متحده ی آمریکا ممنوع شد و تا اواخر دهه ی 1960، دهها سال پس از خلق آن، منتشر نشد. خط داستان اصلی آن ساده است: ترکیبی از خاطرات میلر به عنوان یک نویسنده ی مبارز در پاریس و مولفه های تخیلی دیگری که او اضافه کرده بود. میلر بر احساسات و ادراکات خود متمرکز بود و سبک نگارش سیال ذهن را که در آن زمان در میان نویسندگان رایج شده بود پیش میبرد. آنچه که کتاب را جنجالی کرد به تصویرکشیدن جنسیت و تمایلات جنسی بود که به همراه توصیفاتی از ناامیدی، فقر، و غم و اندوه موجود در زندگی افراد بدون هدف مشخص بخشی از صراحت و بی پرده گویی میلر است. اگر کتابی بتواند روح نویسنده ای را در خود نگه دارد احتمالا هچکدام به اندازه ی مدار راس السرطان در این موضوع قدرتمند نخواهند بود.
شاید چنین باشد که بر باد رفتهی مارگارت میچل که رمانی کلاسیک در باب عشق و ازخودگذشتگی است، حول داستان اسکارلت اوهارا و پیکارش برای فرار از فقرِ چیرهشده بر جنوب آمریکا در دوران بازسازی ایالات متحده میگردد؛ اما ارادۀ راستین او جهت زنده ماندن در اثنای این آشوبها، خود میتواند با تغییر سبک زندگی در دوران پساجنگِ جنوبِ آمریکا، تاثیر بپذیرد. اگر تنها به تماشای نسخۀ سینمایی این رمان بسنده کرده باشید، نکات مهمی را از دست دادهاید. پس همین حالا کتاب را برداشته تا به طرزی بیوقفه در بیش از 900 صفحۀ سرشار از عواطف و شور و آشوب، غرق شوید.
اِولین وو، نویسندۀ بحثبرانگیزِ باری دیگر برایدزهد، خالق این اثرِ هجوآمیز و پر سر و صدا نیز هست که با انتشارش در سال 1938 موجهای زیادی ایجاد کرد. این بار، هدف مورد نظرِ وو، رسانه و به ویژه صنعت روزنامه است. با فوران ناگهانی جنگ داخلیِ کوچک و (به ظاهر) نویدبخشی در جمهوری آفریقاییِ اسماعیلیه، لورد کاپر گزارشگر خود را به قارۀ آفریقا میفرستد تا اخبار را پوشش دهد؛ و این موضوع پیامدهای مضحکی را رقم میزند. اسکوپ که به طرز شرورانهای خندهآور است و به هیچ عنوان از لحاظ سیاسی، صحت ندارد و خیابان فلیت و ساکنین بیش از حد مشتاقش را به باد انتقاد میگیرد، یک نمایش کمدی است که هرگز قدیمی نمیشود.
ابتدا ده نفر به جزیره رسیدند. در رمانِ و سپس هیچکس نبود، سیاهۀ مهمانان خانه از این قرار بود: خانم راجرز، یک آشپز خانگی؛ آنتونی مارستون، مردی جوان و خوشتیپ و دلفریب؛ امیلی کارولین برنت، پیردختری مذهبی؛ دکتر آرمسترانگ، پزشکی از خیابان هارلی؛ و فیلیپ لُمبارد، سربازی پولدار. علیرغم این که مهمانان با یکدیگر غریبه بودند، همگی یک ویژگی مشترک داشتند: همۀ آنها در گذشته مرتکب قتل شده بودند. سپس، هنگامی که مهمانان همچون حشراتی ریز، غیب شده و تعدادشان در جزیره شروع به کم شدن میکند، به این نکته شک میکنند که این خودشان هستند که در حال به قتل رسیدناند. اما چه کسی در میانشان قاتل است؟ این پرسشی است که ذهن شما را در این نمونۀ نامیرا از رمانهای ماجرایی به گردش درمیآورد؛ نمونهای که به بهترین شکل توسط خودِ ملکۀ رمز و رازها (آگاتا کریستی)، به رشتۀ تحریر درآمده است.
برخی از کتابها چنان قدرت و جذبهای دارند که به سختی میتوان نگاه انداختن به آنها را تاب آورد. پسر بومیِ ریچارد رایت یکی از همان کتابهاست. پسر بومی که به دهۀ 1930 در شیکاگو برمیگردد، بررسیِ بیپرده و بیرحمانۀ نژادپرستیِ نهادینه شده در آمریکاست. در قلب داستان، بیگرِ توماس، مردی سیاهپوست است که همواره در زمانهایی که چرخۀ وقایع از کنترلش خارج میشود، خود را با شرایط تطبیق میدهد اما حال به طرز ناباورانهای گرفتار نظام عدالت کیفری میشود. رایت، یکی از ستارههای نهضت رنسانس هارلم، با قلمی استوار و مصمم پرده از شکاف نژادی در آمریکای دهۀ 1940، که چنین سرنوشتی را برای بیگِر رقم زده است، برمیدارد. نقدی اجتماعی که به طرز شدیدی هنوز با شرایطِ روز، مطابقت دارد.
نخستین رمان کارسون مککالرز – که زمانی که تنها 23 سال داشت آن را نوشت! – به محض چاپ شدن، تبدیل به اثری کلاسیک شد. البته که نبوغِ خالص این نویسنده، حیرتانگیز است؛ اما این خردِ غنی و بصیرت لطیف اوست که رمان قلب، شکارچیِ تنها را به اثری درخورِ توجه بدل کرده است. قطعا به ندرت خواهید توانست قهرمانی بهیادماندنی همچون جان سینگر پیدا کنید؛ مرد کر و لالی که هرروز در یک کافۀ ثابت، مینشیند. در این کافه، در عمق جنوبِ ایالات متحده در دهۀ 1930، جان با دستههای گوناگون مردم روبهرو میشود: بیف برانون، صاحبِ کافه؛ میک کِلی، دختر جوانی که به هیچ آرزویی به جز نوازندۀ موسیقی شدن ندارد؛ جِیک بلاونت، یک الکلیِ ناامید؛ و دکتر کوپلند، پزشکِ سیاهپوستِ مأیوس و آرمانگرا.
جان، نگهبانِ صامت و مهربان داستانهای آنهاست. همه چیز به همین منوال میگذرد تا این که پایانی فراموشنشدنی، شما را انگشت به دهان باقی میگذارد؛ پایانی که قلب، شکارچی تنها را در ردۀ آثار کلاسیکی همچون خوشههای خشم و کشتن مرغ مقلد قرار میدهد.
چکیدهای که آلبر کامبو خود از بیگانه نوشته است، به احتمال زیاد بهترین روش برای توصیف این اثر نمادین است: «من سالها پیش، چکیدۀ بیگانه را به طور مختصر بیان کرده بودم و خود اذعان دارم که آن خلاصه، قدری متناقض بود؛ (چکیده از این قرار بود): در جامعۀ ما، هر انسانی که در مراسم تدفین مادرش گریه و زاری سر ندهد، در معرض خطرِ محکوم شدن به مرگ (اعدام) است. منظور من از این چکیده تنها این بود که قهرمان کتاب من به این دلیل محکوم شده است که حاضر نیست تن به بازی جامعه بدهد». به همین ترتیب، بیگانه ناگزیر و به درستی از نقطهای که مورسو، قهرمان داستان، از مرگ مادرش باخبر میشود، آغاز میگردد. از همین نقطه به بعد، خواننده به سوی رقص عجیب و غریبِ ابزوردیسم (پوچانگاری) و اگزیستانسیالیسم (هستیگرایی) سوق داده میشود که منجر به روبهرویی مورسو با موضوعی به مراتب بیرحمتر میشود: توقعات جامعه.
گراهام گرین، خالق آثار تحسینشدهای همچون آمریکاییِ آرام و پایان رابطه، به عنوان یکی از بهترین نویسندههای قرن بیستم در نظر گرفته شده است و جانِ کلام میتواند نقطۀ مرکزیِ شاکلۀ آثار ادبی درخشان او به حساب برود. داستان در یکی از مستعمرات بریتانیا در غرب آفریقا، با ناکام ماندنِ هِنری اسکوبیِ شریف و صداقتپیشه از دریافت ترفیع شغلی و رسیدن به مقام رئیس پلیسی، آغاز میگردد. در عین حال، همین پیشرفتِ جزئی شغلی، تبعات تکاندهندهای هم برای او و هم برای همسرش لوئیز – که تصمیم به ترکِ او میگیرد – به همراه دارد. هِنری، بر خلافِ خرد و عقایدِ خود، پولِ قرضیِ پُر شائبه و مشکوکی را دریافت کرده تا به همسرش جهت دریافت مجوز ورود به کشتیای که لوئیز را از او میگیرد، کمک کند. اما به محض اینکه به حقیقت پی میبرد، تصمیمات نادرست، یکی پس از دیگری دست به دست یکدیگر میدهند.
برادر بزرگ تو را زیر نظر دارد: این جمله هم میتواند بر شعارهای دولتی که معنای مشترکی با این رمان نمادین دارند، دلالت کند و هم به احساس وحشتی که در حین خواندن این اثر به خواننده دست میدهد. هزار و نهصد و هشتاد و چهارِ اورول، به جهت به تصویر کشیدن دولتی دیکتاتور و خودکامه که شهروندان خود را به شدت کنترل کرده و تحت نظارت قرار میدهد، نقطۀ عطفی در ژانر پادآرمانشهری (دیستوپیا) است؛ گفتنی است که تنها تعداد بسیار اندکی از شهروندان از زندگی و زنده بودن در چنین شرایطی خرسندند. راویِ داستان، وینستون اسمیت، یکی از همین شهروندان است؛ او در استخدام «وزارتِ حقیقت» است (که درواقع درست در خدمت اهدافی متضاد با نامِ خود عمل میکند). وینستون به صورت تمام و کمال از فساد این حکومت آگاه است؛ با این وجود، خود را برای متوقف کردن و مقابله با آن، ضعیف و ناتوان میبیند. با این حال، حیرتانگیزترین نکته درمورد این کتاب، تجربۀ شخصیِ وینستون نیست؛ بلکه جزئیات استثنایی و رشته یادداشتهای تفسیر اجتماعی است که اورول به دل داستان تزریق میکند و قویاً به خوانندهها دربارۀ حقیقتی که میتواند به راحتی عیناً رخ بدهد، هشدار میدهد.
ناطور دشتِ جی. دی. سلینجر، یکی از نمادینترین رمانهای مربوط به بلوغ در ادبیات و یکی از آثاری است که امروز، هنوز هم خواندنشان ضرورت دارد؛ و هولدن کالفیلد هنوز یکی از آشناترین قهرمانانی است که تا به حال وجود داشته است. این اثر کلاسیک که از زاویۀ دید هولدن روایت میشود، در ابتدا شبیه به قصۀ سادهای دربارۀ پسرکی است که بی هیچ هدف و برنامۀ از پیش تعیین شدهای در خیابانهای نیویورک پرسه میزند. با این حال، هر خوانندهای که نگاهی عمیقتر به آن بیندازد، با فریادِ سرخوردگیهای دوران نوجوانی مواجه میشود. مضاف بر این، داستانی تکاندهنده و تاثیرگذار است که حکایت از مواجهه با حقیقتِ بزرگ (بالغ) شدن دارد.
مرد نامرئی، یکی از دیگر آثار مربوط به دوران بلوغ، رمانی تاثیرگذار است درمورد مرد جوان سیاهپوستی در دهۀ 1950 آمریکا. قهرمانِ بینامِ ما بی آن که توسط عموم مردم دیده شود، به دنبال هویتِ خود از کالجی در عمقِ جنوب ایالات متحده به هارلمِ خشمگین در شمال، سفر میکند. اما چنین چیزی در جامعهای نژادپرست که به طرزی یکطرفه فردیّت زنان و مردان سیاهپوست را انکار میکند، به راحتی قابل یافت نیست. مرد نامرئی شاهکاری است که به احساسات دردناکِ رویایی تبآلود شباهت دارد و توجه خواننده را به خود فرا میخواند و از وی میخواهد تا با ذاتِ تعصبِ عقیدتی و تجربۀ سوررئالِ سیاهپوست بودن در آمریکا مواجه شود.
شرق بهشت یکی از اصلیترین آثاریست که همواره و تا ابد در انواع لیستهای «کتابهایی که باید پیش از مرگتان مطالعه کنید» وجود دارد و به احتمال زیاد بهترین کتابِ جان اشتاین بک به حساب میرود که کاملا بر حق، لایق جایگاه تحسینشدهاش در ادبیات امروزِ آمریکاست. داستانِ این اثر، سرگذشتنامهای خانوادگی است که در طی نسلها ادامه مییابد و به دو خانواده میرسد: خانوادۀ تراسک و خانوادۀ همیلتون که سرنوشتشان به طرز غمانگیزی در غربِ وحشی آمریکا به یکدیگر گره خورده است. این کتاب همچنین روایتی مدرن از کتاب پیدایش – به ویژه حکایت غمانگیز هابیل و قابیل – است. شرقِ بهشت که به طرز بلندپروازانهای حماسی و تأملبرانگیز است، در حقیقت نشان از مهارت و نبوغ حیرتانگیزِ اشتاین بک دارد.
در دنیای گای مونتاگ، آتشنشانها معنا و مفهوم متفاوتی دارند: این آنها هستند که حریق را آغاز میکنند. به علاوه (ای کتابخوانها! چشمانتان را ببندید و از خواندن این بخش صرف نظر کنید!)، در دنیای او، کتاب، غیرقانونی به شمار میرود و جزو اشیاء به شدت ممنوعهایست که باید به آتش کشیده شود. گای، یکی از همین آتشنشانها، مسئول به آتش کشیدن تمام کتابهای به جا مانده است… تا این که مجموعهای از وقایع به سرعت و یکی پس از دیگر رخ میدهند و باعث میشوند که گای، حقانیت شغلش را از نو مورد پرسشگری قرار دهد. این رمان یکی از مشهورترین کتابهایی است که تا به حال به رشتۀ تحریر درآمده؛ اثری انقلابی و آتشین در باب بهای سانسورِ دانش و زیباییِ جهانِ نوشتار. آخرین نکته آن که این رمان را کنار شومینه مطالعه نکنید؛ زیرا کتابها در چه دمایی میسوزند؟ دمای فارنهایت 451!
در قلعۀ پوستِ من که در سال 1953 نوشته شد – زمانی که جورج لمینگ تنها 23 سال داشت – رمانی نیمه خودزندگینامه است که به مدتی طولانی به عنوان نمونهای از بنیان و اساسِ تجارب استعمارِ سیاهپوستها مورد استقبال قرار گرفت. این پنجرۀ آگاه که رو به زندگی مردمِ باربادوس در قرن بیستم باز میشود، بزرگ شدن و گذرِ عمرِ لمینگ را در خلال آشفتگیها، تحولات اجتماعی و تنش میان طبقههای مختلف مردم در کارائیبِ استعماری ثبت کرده و شرح میدهد.
خواندن این کتاب را با تصور اینکه با داستانی خطی و سرراست مواجه خواهید شد، آغاز نکنید: شیوۀ نگارشی لمینگ را میتوان شیوهای امپرسیونیستی دانست و نیز این که او بسیاری از خرده روایات و داستانکهای شخصی و تصاویر ذهنیاش را از زاویۀ دید دیگران روایت میکند. اما این اثرِ تجربی در اکثر موارد، خیرهکننده و حیرتبرانگیز است و همین امر، در قلعۀ پوستِ من را تبدیل به یکی از مهمترین آثار ادبیات پسااستعمار در تاریخ کرده است.
اگرچه که سالار مگسهای ویلیام گلدینگ در ابتدا مورد استقبال قرار نگرفت و فروش بسیار ناچیزی داشت، اما گلدینگ در نهایت بر این نومیدی و شکست فایق شد: سالار مگسها امروز یکی از کتابهایی است که در برنامه درسی همۀ مدارس، خواندنِ آن، یک قانون است. داستان این رمان دربارۀ گروهی از پسرهای مدرسهایست که به طور ناخواسته و تصادفی وارد جزیرهای متروک شدهاند. جذابیت و کشش این داستان نه فقط به جهت شرح و بسط های هولناک و تکاندهندۀ طرحِ داستان؛ بلکه نیز به دلیل روشی است که داستان به وسیلۀ آن، حقیقتِ ذاتِ انسان را در پستترین لایههایش آشکار میسازد. امروز، این داستان یکی از رعبآورترین نمایشها در باب سرعت افول یک جامعه و انحطاط آن است؛ به علاوه، شکنندگیِ نظامهایی را که ما خود برای القای اطمینان خاطر به خود ساختهایم، به ما یادآور میشود.
ارباب حلقه به احتمال زیاد یکی از تاثیرگذارترین مجموعه آثاری است که تا به حال نوشته شده است؛ و این به طور خاص، به دلیل نحوهایست که این اثر، ژانر فانتزی مدرن را طبق تعریفی که ما امروز میشناسیم، خلق کرد. ارباب حلقهها با سایۀ تنومندی که جی. آر. آر. تالکین بر تمام کتابهای ژانر فانتزیِ دنبالهرو راهش انداخت، یکی از کتابهاییست که خواندن آن ضرورت دارد، صرفاً به همین دلیل که داستانی جذاب و پرجنبوجوش دارد. از این رو، اگر شما نیز در مسیر مخاطرهآمیزتان به دلِ موردور به همراهی فرودو و دوستانش، مسخِ جادوی سرزمین میانه شدید، هیچ نترسید: هنوزپیشدرآمد دیگری (هابیت) و داستان اصلی (سیلماریلیون) باقی مانده است که باید به آنها سفر کنید.
ناباکوف در لولیتا آن چه را که بسیاری از مخاطبان امری ناممکن میپندارند، جامعۀ عمل میپوشاند: او مرد پدوفیل عذابدیدهای را نه تنها تبدیل به راویِ معقول و قابلقبولی میکند، بلکه این راوی، دلفریب و دلسوز نیز هست! هامبرت هامبرت آن مرد مذکور است و لولیتا الهۀ نوجوان اوست. پس از ازدواج هامبرت با مادر لولیتا به قصد نزدیک شدن به دختر، زن در تصادفی ناگوار جان میسپارد و هامبرت آزاد میشود تا رابطهاش را با لولیتا دنبال کند؛ رابطهای که خود بابتش در رنج و عذاب است تا این که لولیتا فاش میکند که کمتر از آن چه که به نظر میرسد، پاک و معصوم است (گرچه واضحاً او هنوز بسیار کودک است). آنها عازم سفری بیپروا با جزئیاتی فراوان به دور آمریکا میشوند و در نهایت در حالی که به دروغ، هامبرت را پدر دخترک جا میزنند، سکنی میگزینند… اما خوشبختی حقیقی از نزدشان رخت برمیبندد؛ به ویژه پس از آن که مرد دیگری وارد داستان شده و وفاداری دختر را نسبت به هامبرت دچار تزلزل میکند.آزاآرسبسیب
در راه نمونۀ کتاب خوبی است که فرایند نوشتن آن سالهای زیادی به طول نینجامید: کروآک کلّ داستان را در طول سه هفتۀ جنونآمیز در سال 1951 نوشت. چند دهه بعد، این اثر به عنوان اثری کلاسیک از جنبش پساجنگیِ نسلِ بیت شناخته شد که قلب و روح یک نسل را تسخیر کرد. در داستان با سال پارادایس و دین موریارتی مواجه خواهید شد: یعنی خودِ دیگریِ کروآک و دوستش، نیل کسادی. در راه در عمقِ معنای خود روایتی نیمه خودزندگینامه از سفرهای کروآک به دور آمریکاست. سال و دین از نیویورک تا سن فرانسیسکو را خود و به تنهایی به همراهی آهنگی در سبک جاز، درمینوردند. آیا آنها کوچکترین سرنخی از این که میخواهند زندگیشان را چگونه بگذرانند، دارند؟! قطعا نه! اما این همان جذابیتِ در راه است که طبعِ سفردوستی و پرسه زدن را در شما بیدار میکند؛ درست همان طور که از سال 1957 همین کار را با میلیونها خوانندۀ دیگرش کرده است.
همان طور که از عنوان اثر پیداست، قهرمان داستان، اُکنکووُ، جوانیاش را با قهرمانیِ کشتی در قبیلۀ خود، با موفقیت آغاز کرد؛ اما وقایع مهیب و دردناکی در گسترۀ هستی انتظارش را میکشد. اکنوو که نردبان ترقیِ اجتماعی را بالا میرود، با تصمیمات دشواری – میان غرورِ خود و اخلاقیاتش – مواجه میشود. با ورود سفیدپوستانی که شروع به از هم دریدن شاکلۀ جامعۀ او میکنند، مسائل دچار پیچیدگی میشود.
همه چیز فرو میپاشد از بهترین آثار مدرن آفریقایی است: این رمان حزنانگیز، همراه با جزئیات و ظرافتهای فراوان و تکاندهنده است. اکنوو تفاوتی با قهرمانان ادبی باستانی ندارد؛ او نیز فضیلتهایی دارد، خدایانی دارد که میبایست خشنودشان کند و موانعی که باید از سر بگذراند. این تفکری است که بسیاری از مردم در دهههای 1950 و 1960 دربارۀ آفریقاییها نداشتند و آچهبه از جمله اولین نویسندگانی بود که قصد به چالش کشیدن این تفکر را داشت.
کشتن مرغ مقلد که یکی از مهمترین اجزای دورۀ جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکاست، امروزه – به دلایل درستی – یکی از دروس اجباری در دبیرستانهای سراسر آمریکاست. چند دهه از انتشار این کتاب میگذرد و هنوز مفاهیم زیادی را میتوان از داستانِ اسکاتِ جوان و رویاروییاش با تنشهای نژادیِ جهان اطرافش، استخراج کرد.
داستان این کتاب که در منطقهای روستایی در آلاباما رخ میدهد، حولِ ماجرای اسکات میگذرد؛ آن گاه که پدرش اتیکوس فینچ او را به محاکمهای بسیار مهم میبرد. پدرش مأموریت دارد تا از مردی سیاهپوست که به اشتباه متهم به تعرض جنسی به زنی سفیدپوست شده، دفاع کند و این مهم در دهۀ 1930 جنوبِ آمریکا، امری سهل و آسان نیست. معصومیت اسکات شاید با تماشای این وقایع خدشهدار میشود؛ اما در نهایت او خود را مسخ تماشای دفاعِ پرشور اتیکوس مییابد؛ دفاعی که تا به همین امروز همواره الهامبخشِ وکلاست.
داستان رمان تبصره 22 علیرغم این که در دوران جنگ جهانی دوم به وقوع میپیوندد (و تا حد بسیار کمی بر اساس تجارب خودِ هلر نوشته شده است)، در حقیقت واکنشی نسبت به جنگ کره با مککارتیسم (اصطلاحی است برای اشاره به فعالیتهای ضدکمونیستی سناتور جوزف مککارتی در آغاز دوره جنگ سرد، که موجب شد موجی از عوامفریبی، سانسور، فهرستهای سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکران، افشاگریها و دادگاههای نمایشی و تفتیش عقاید، فضای اجتماعی دهه 1950 آمریکا را دربرگیرد. بسیاری از افراد به ویژه روشنفکران، به اتهام کمونیست بودن شغل خود را از دست دادند و به طرق مختلف آزار و اذیت شدند. مک کارتییسم هم چنین دوران سیاهی را برای هالیوود رقم زد و کارگردانان زیادی را به بهانه کمونیست بودن تحت تعقیب قرار داد.) بود. این اثر هجوآمیز نمادین روایتگرِ داستانِ یک بمبافکن به نام کاپیتان یوساریان است که همراه با دیگر همقطاران خود در تلاش است تا با واکاویِ بیهودگی و پوچیِ جنگ، آنچه را که لازم است، به سرانجام برسانند تا در نهایت بتوانند به خانه بازگردند (و از رزم معاف شوند). در ابتدای داستان چنین به نظر میرسد که روایت غیر خطی و زاویۀ دید سوم شخص (دانای کل) همراه با غافلگیریهای فراوان آن، کمی قابل فهمتر از ادامۀ آن است؛ اما به شما قول میدهیم که خواندن این کتاب، ارزش دشواریاش را دارد. این رمان به مدت چندین دهه از نمونههای برجستۀ ادبیات ضد جنگ بوده است و گفتنی است که به دلیل زبانِ طنزگونه و مفهوم خردمندانۀ آن، این جایگاه به این زودی قصد تغییر نخواهد داشت.
این که بهار زندگی جین برودی را نسخۀ مؤنث انجمن شعرای مُرده توصیف کنیم، امری وسوسهبرانگیز است؛ اما با این کار به جین برودی آسیب وارد کردهایم. زیرا قدمت او به سه دهه قبل از فیلمِ رابین ویلیامز برمیگردد! با این وجود، این مقایسه آن چنان مقایسۀ بدی نیست: داستان این رمان که به دهۀ 1920 و 1930 در شهر ادینبورگ برمیگردد، در پی آن است که نشان دهد زمانی که خانم معلم جوانی تصمیم میگیرد نقشی فعال و غیرسنتی در آیندۀ شش نفر از دانشآموزانش داشته باشد، چه اتفاقاتی رخ میدهد. داستان از دیدِ این دانشآموزان روایت شده و سرشار از پیشنماهای عطشافزاست (قطع داستان و نمایش وقایعی از آینده)؛ به علاوه این کتاب، نمایش پیچیده و پر از جزئیات و ظرافتهای مربوط به مربیگری و دوران بلوغ است.
اگر هنوز داستانِ این کتاب عجیب و غریب را از نسخۀ سینماییِ اقتباسیِ تحسینشدۀ آن نمیشناسید، خلاصۀ مختصری از آن را این جا ارائه میدهیم: مجرمی به نام رندل مکمورفی تظاهر به داشتن بیثباتی روانی میکند تا بتواند دوران محکومیتش را به جای زندان، در آسایشگاه روانی سپری کند. با این حال، مؤسسهای که او واردش میشود و توسط شخصِ خودکامه و دیکتاتوری به نام پرستار رَچد نظارت میشود، از زندان هم بدتر است. بیمارهای این آسایشگاه مورد سرکوب و ستم قرار گرفته و به جای آن که مورد مراقبت قرار بگیرند، دستمایه و بازیچه میشوند. مکمورفی که تنها کسی است که به دلیل وضعیت (سالم) روانیاش متوجه این اذیت و آزار میشود، شخصی قانونشکن شده و تصمیم میگیرد تا مقامات و اولیای امور را به چالش بکشد و زندگی را برای پرستار رچد تبدیل به جهنم کند. پرواز بر فراز آشیانۀ خفته، داستانی پرآشوب و غمانگیز است که با یکی از مسائل پنهان و دشوار جامعه روبهرو میشود؛ از این رو، مسیر را برای بسیاری از کتابهای همین ژانر در سالهای بعد از انتشارش، هموار میکند.
پس از تجارب وحشتآوری که رمانهای 1984 و دنیای قشنگ نو به تصویر کشیدند، پرتقال کوکی آنتونی برجس به نوبۀ خود، تصویری رعبآور و مخوف از آینده است. در پادآرمانشهرِ آنتونی برجس، جهان، مورد غارتِ بزهکاران و دار و دستۀ جنایتکاران جوانِ شهر قرار میگیرد و به تاراج میرود. هرج و مرج و بیقانونی همواره تنها فرمانروای این جهان است؛ اما زمانی که یک شخصِ جامعهستیز به نام الکس، که علیرغم وضعیتش، شیفتۀ سمفونی نهم بتهوون است، توسط مسئولین دستگیر و زندانی میشود، ناگزیر باید با این مسئله مواجه شود که آزادیِ عمل دقیقا چه مفهومی برایش دارد و برای حفظ آن، حاضر به تسلیمِ چه چیزهایی از وجود خود است.
مرشد مارگاریتا که در دوران اوج رژیم استالین نوشته شده است، اثر هجوآمیزِ بیباک و جسورانهایست که ابعاد روحانی و ماوراءالطبیعه را به هم میبافد تا جهانی خیالی خلق کند که همزمان به طرز موحشی واقعی و بسیار منحصر به فرد مینماید.
این داستان با ورود شیطان به موسکو در شورویِ ملحد آغاز میشود؛ اگرچه که پیرنگ داستان به دو بخش یعنی وقایع در موسکو و زنجیرۀ دیگری از وقایع که در دارالسلامِ باستان رخ میدهد، تقسیم میشود. این مسئله به حد کافیِ سوررئال و غیرواقعی مینماید، حال آن که علاوه بر آن، گربهای سیاهرنگ که راه میرود و حرف میزند نیز وجود دارد که همپیمان با شیطان، انواع و اقسام مصائب را به بار میآورند! این رمان تصویری واضح از زندگی در رژیم شوروی و نیز یادآورِ بیانِ هنریِ افسارگسیخته و رها از هرگونه قید و بند است.
پیکنیک در هنگینگ راک از زمان نخستین انتشارش در سال 1967، مخاطبینش را در سراسر جهان مرعوب و مجذوبِ خود کرده است. داستان در سال 1900 و با یک گردشِ ساده آغاز میشود. گروهی از دانشجویانِ کالجِ دخترانۀ اپلیار جهت گردش و پیکنیک عازم هنگینگ راک میشوند. مادامی که آن جا هستند، بسیاری از آنان پا به منطقهای صخرهای گذاشته … و دیگر هرگز خبری از آنها نمیشود.
آن چه در ادامه رخ میدهد، روایتی مهیج از تحقیقات و بازجوییها و نیز اثرات این واقعه بر سرنوشتِ کالج است. این رمان، نگاهی شگفتانگیز به تاثیر یک فاجعه بر امورِ معمول و عادی است و نیز، معماییست که شما را تشنۀ یافتن پاسخهایی میکند که هرگز به دستشان نخواهید آورد.
در این داستان سورئالیستی، «خوزه آرکادیو بوئندیا» پس از ارتکاب قتل، با همسرش از شهر میگریزد و حالا به دنبال پناهندگی است. او ترجیح میدهد که به جای زندگی کردن در شهری جدید، مدینۀ فاضلۀ خود «موکاندو» را بسازد. این شهر کوچک عجیب و غریب هیچ ارتباطی با سایر شهرهای دنیا نداشت و تنها مردم آن تعاملات اندکی با گروهی از کولیها داشتند. اما آرامش حاصل از این انزوا و تنهایی برایشان همیشگی نبود، درست همانطور که فرزندان خوزه به آن پی برده بودند…
داستان «صد سال تنهایی» ترکیبی از واقعیت و خیال است. نویسندۀ داستان «مارکز» مخاطب را به سفری خیالی و شورانگیز میبرد تا او را از پیشرفتهای سیاسی آمریکای لاتین آگاه کند.
در این داستان واقعگرایانه مردم زمین با موجوداتی فضایی «تارونها» در جنگ هستند. در جریان این نبرد «ویلیام ماندلا» انتخاب میشود و برنامۀهای آموزشی سفت و سختی را ابتدا در زمین و سپس در سیارۀ خارجی دیگر پشت سر میگذراند. ماندلا امیدوار است که از این آموزش و جنگ جان سالم به دربرد و بتواند به نزد خانوادهاش بازگردد، اما پس از مدتها جنگِ طولانی و بیمعنی، زندگی برایش هرگز به شکل گذشته نخواهد بود، حال به دلیل پارادوکس زمانیای که بین سیارات وجود دارد یا به دلیل دیدگاه جدیدی که از زندگی بهدست آورده است.
واقعاً آفرین بر هالدمن برای خلق چنین اثری، او به طرزِ چشمگیری از تجربیاتی که به مثابه یک سرباز وظیفه در جنگ ویتنام داشته است برای نوشتن داستانی بینستارهای «جنگ ابدی» استفاده میکند.
این مجموعۀ داستانی کمدی و علمی تخیلی در ابتدا مجموعهای از داستانهای رادیویی بود، و چون با استقبال بینظیر مواجه شد نویسندۀ داستان تصمیم گرفت که آن را به روی کاغذ بیاورد و در قالب مجموعه داستانِ چند قسمتی منتشر کند. داستانِ کهکشانی پر ماجرایی که آدام حکایت کرده است الهامبخش بسیاری از آثار در این سبک میشود مانند: کتابها، فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی. در این مجموعه «آرتور دِنت» انسانی خوششانس است که دوستِ فضاییاش «فورد پریفکت» او را نجات میدهد و از آرتور در تحقیقات خود برای کتاب نهایی راهنمای کهکشان کمک میگیرد.
آرتور از چه چیزی نجات یافته بود؟
خب، زمین بهخاطر قرار گرفتن در سرِ راه بزرگ کهکشانی منفجر میشود. همین انفجار باعث شد که آرتور متوجه شود چقدر دنیایی که در آن زندگی میکرده کوچک است و چقدر از واقعیتها آگاهی کمی داشته است و افسانۀ او با دوستان فضاییاش به همین جهت آغاز میشود.
«نامهای بسیار طولانی» داستانی است که «مریما با» بیوۀ سنگالی آن را برای دوستش «راماتولای فال» در طول چهار ماه و ده روز نوشته است و در آن از مذهب و سنتها و سوگواریاش برای مرگ همسرش صحبت کرده است. همانطور که احساساتش را بیان میکند، راماتولای از سختیهای جامعۀ چند همسری که در آن زندگی میکند صحبت میکند، جامعهای خام و غیر قابل انتظار در آفریقا که تصویری فراتر از وضعیت زنان در قرن بیستم را به تصویر میکشد و از احساسات و شگفتیهایی که تمام زنان آن را درک میکنند صحبت میکند.
«گزیده اشعار سیلویا پلات» 274 قطعه شعر دارد که از سال 1956 میلادی تا زمان مرگش سروده است. اشعارش از احساسات عمیق و از زندگی شخصی وی نشأت میگیرد. اشعار وی در مضمون وضعیت روانی خود و روابطی است که با خانوادۀ خود داشته است. در آن زمان که کمتر از افسردگی و اختلالات چند قطبی به صورت جدی صحبت میشد، اشعار پلات به روشنی از تاثیرات مخربی که این بیماریها بر زندگی فرد دارد صحبت میکند. بنابراین اگر مخاطب عاشق شعر باشد و همینطور تصاویر عمیق و قدرتمند روی آن تاثیر میگذارد حتما این مجموعه شعر را خواهد خواند.
در اولین ساعات استقلال هند از انگلیس «سلیم» با قدرتهای خارقالعاده مانند تلهپاتی و قدرت بویایی قوی متولد شد. او به سرعت متوجه شد که افراد دیگری (1001 نفر) مانند او متولد شدند، افرادی که به دلیل همزمانی تاریخ تولدشان در این لحظۀ تاریخی ملی قدرتهای ماوراءالطبیعه مختلفی داشتند. همانطور که هند هویت مستقل و جدید خود را میساخت، سلیم تمام این افراد را در کنار هم جمع کرد و آنها را «بچههای نیمهشب» نامید تا نقش آنها را در این فرایند کشف و درک کند.
این داستان از رئالیسم جادویی به مانند روشی برای بیشتر ملموس ساختن مفهوم رایج هویت استفاده میکند. رمان سلمان رشدی تاثیر عظیمی بر انتقال به مدرنیتۀ یک فرهنگ ایجاد میکند که برای قرنها وجود داشته است.
داستانی است که اوایل دهۀ 1900 میلادی در جورجیا را نشان میدهد. رنگ ارغوانی یکی از داستانهای برجسته دربارۀ شرایط بد زنانِ سیاهپوست در طول سالهایی است که تبعیض نژادی بسیار شدید بوده است. «سلی» و «نتی» در خانوادهای از هم پاشیده بزرگ شدند و برای مدتهای طولانی از همدیگر جدا بودند و زندگی نابرابری داشتند. علیرغم فاصلهای که بین آنها وجود دارد، با نامه نوشتن به یکدیگر آرامش و تسلی مییافتند و از یکدیگر در زندگی خانوادگی و در مواجه با تنشهای اجتماعی به مثابه زنان آفریقایی آمریکایی حمایت میکنند.
داستان رنگ ارغوانی برندۀ جایزۀ «پولیتزر» است چراکه «واکر» نویسندۀ داستان، بیمهابا از مسائل دشوار مثل خشونت و آزار جنسی صحبت کرده است و از قویترین و شدیدترین مشکلاتی پرده برداشته است که قربانیان با آن دست و پنجه نرم میکردند.
در این رمان فلسفی، خوانندگان زندگی مردی زنباز و جراح را به نام «توماس» دنبال میکنند. او فردی است که میخواهد از زندگی تا آنجا که میتواند لذت ببرد زیرا معتقد است که انسان فقط یکبارزندگی را تجربه میکند و زندگی کردن تجربۀ خاصی است. «تارزا» نقطۀ مقابل همسرش«توماس» است، عکاسی میکند و فردی وفادار است و به این نکته آگاه هست که هر تصمیمی که میگیرد عواقبی را درپی دارد. داستان اختلافات این زوج را در جامعۀ آشفتۀ چکسلواکی دهۀ 1960 میلادی به تصویر میکشد، «بار هستی» به دنبال کشف مجدد عقلانیت است و جامعۀ پستمدرن اروپای شرقی در آن زمان را منعکس میکند.
رمان دلبند برندۀ جایزۀ ادبی «پولیتزر» این سوال را میپرسد: «آیا واقعاً میتوان از گذشتۀ خود فرار کرد؟»
این رمان دربارۀ زندگی «ست» هست، زنی که هجده سال قبل از اینکه داستان شروع شود از از بردگی فرار کرده و به «اوهایو» پناه میبرد. هنوز هم رویای «خانۀ شیرین» مزرعهای زیبا جایی که در آن قبلاً زندگی میکرد به کابوس شبانهاش تبدیل شده بود و او را آزار میداد. و آن مزرعه تنها کابوسی نبود که سایۀ نحسش روی زندگی او افتاده بود. روح فرزندش خانۀ ست را تسخیر کرده بود فرزندی که روی سنگ قبرش تنها یک کلمه نوشته بودند: «دلبند».
دلبند داستانی هیجانانگیز، دلخراش و دوستانه است. این کتاب شایستگی این را دارد که در فهرست «بهترین کتابهای خواندنی» قرار گیرد چراکه یادبودی از کسانی است که (60 میلیون نفر یا بیشتر) در بردهفروشی زندگیشان را ازدست داده اند…
نویسندۀ داستان کازوئو ایشی گورو برندۀ جایزۀ نوبل ادبی است و داستان بازماندۀ روز برندۀ جایزۀ «منبوکر» نیز شده است و اقتباسی سینمایی از آن با بازی «آنتونی هاپکینز» و «اِما تامپسون» نیز وجود دارد که این فیلم سینمایی نامزد شش جایزۀ «اسکار» شده است. مسئله بزرگی نیست، درسته؟
رمان تاثیرگذار ایشیگورو بر شخصیت «استیونز» تمرکز دارد، سرپیشخدمتی که تمام زندگیاش را وقف خدمت به تالار «دارلینگتون»، جایی نزدیک به آکسفورد در انگلستان، کرده است. زمانی که استیونز نامهای از یک دوست و همکار قدیمی دریافت میکند که حالا در «کورنوال» زندگی میکند، تصمیم میگیرد برای ملاقات او با موتور به غرب کشور سفر کند. در طول سفرش، داستان گذشتۀ انگلستان، زندگی خودش و خدمت طولانی مدت خود در تالار دارلینگتون را مرور میکند.
داستان فرشتگان در آمریکا نمایشنامۀای دو قسمتی است و بر همجنسگرایی و بحران «ایدز» در سال 1980 میلادی در آمریکا متمرکز است. دو قسمت این نمایشنامه را میتوان باهم و یا جدا جدا دید، و تئاتر «برادوی» و شبکۀ تلویزیونی «اچبیاُ» در قالب یک مینی سریال آن را اقتباس و پخش کرد.
داستان با دو زوج به نامهای «پریور» و «لوئیس» که در شهر «منهتن» زندگی میکنند شروع میشود. زمانی که لوئیس متوجه میشود که پریور به ایدز مبتلا شده است با این قضیه نمیتواند کنار بیاید. او پریور را ترک میکند و با «جو» که از فرقۀ مذهبی مورمن است رابطه برقرار میکند. کسی که کارمند حذب جمهوری خواه بوده و به قرص خوابآور «والیوم» اعتیاد دارد و همسری انزواطلب دارد که از نجات زندگیشان ناامید شده است. همانطور که داستان جلو میرود، چندین داستان دیگر نیز در جریان داستان اصلی نشان داده میشود که با هم برخورد میکنند و متشکل از ارواح فرشتگان هستند.
برای یافتن اطلاعات بیشتر دربارۀ قدرت متقاعدکنندۀ اثر کوشنر، میتوان به «جاناِمکلوم» نمایشنامهنویس و استاد مطالعات تئاتر مراجعه کرد که داستان «فرشتگان در آمریکا» را نقطۀ عطفی در تاریخ نمایشنامههایی با موضوع همجنسگرایی در آمریکا و فرهنگ ادبی آمریکا میداند.
درست از لحظۀ شروع داستان وارونۀ «تارت» خوانندگان در جریان هستند که در داستان قتلی اتفاق افتاده است. دانشجویی که در مرکز این جریان قرار دارد تمام جزئیات و حقایق این جنایت را به آهستگی در طول این داستان جذاب و گیرا بیان میکند.
شخصیتهای اصلی داستان گروهی شش نفره از دانشجویان را تشکیل میدهد که در دانشکدۀ کوچک نخبگان در «ورمونت» هستند. دانشجویان با راهنمایی استاد محبوبشان هنجارهای آکادمیک و تمام اجتماع را به چالش میکشانند، نه به آن طریقی که آنها را برای درک جهان هستی اطرافشان شستشوی مغزی دادهاند. آنها مرزهایی که بین خوب و بد وجود دارد برمیدارند و به دنبال چیزی بین خوبی و بدی در اطرافشان هستند. اما همانطور که آنها این مرزهای شناختهشده را پشت سر میگذارند، قوۀ تشخیص خوب و بدشان بهم میریزد و اعمال و رفتار ناگفتنی را برایشان رقم میزند.
وقایع داستان در سال 1975 میلادی و زمانی که هندوستان وضعیت اضطراری اعلام کرده است رخ میدهد. در میان این آشفتهبازار سیاسی، سرنوشت چهار غریبه به هم گره میخورد: یک زن بیوه شجاع، یک دانشآموز جوان و دو دریانورد که از خشونتهای روستای محل زندگیشان فرار کرده بودند، جایی که همه باهم در آپارتمانهای کوچک زندگی میکردند و باید با آیندۀ نامعلومشان مواجه میشدند.
درست همانطور که از عنوان این داستان مشخص است، داستان توازن خوب میخواهد شرایط واقعی، بیرحمانه و فاسد را با همدلی، شوخطبعی و بینش دربارۀ قدرت عشق و دوستی موازی و متعادل سازد.
نویسندۀ این داستان شاعر کانادایی «آنه میکائیلز» است، قطعات فراری رمانی دو قسمتی است که با تصویری کاملاً دلهرهآور شروع میشود، کشور لهستان در جنگ است و خانوادۀ پسری هفت ساله به نام «جیکوب بیر» به قتل رسیدهاند. تنها دلیل زندهماندنش این بود که خود را در زیر شنهای ساحلی دفن کرد تا درگیری تمام شود. سرانجام زمینشناسی یونانی، جیکوب را یافته و او را آزاد میکند اما، آن مرد نمیتواند به درستی تشخیص دهد که جیکوب یک انسان است تا آنکه گریه کردن آن پسر بچه را میبیند.
بخش اول کتاب دربردارندۀ سفرهای جیکوب است، در حالی که بخش دوم کتاب وقایع و حقایق متقاوتتری از جنگ جهانی دوم را بررسی میکند. بخش دوم کتاب حول شخصیت «بن» است، استادی کانادایی که پدر و مادرش هر دو از «هولوکاست» جان سالم به در بردهاند.
قطعات فراری یکی از کتابهای ارزشمند «نیویورک تایمز» است که برندۀ جایزۀ ادبی «لانان» و جایزۀ داستانی «گاردین» شده است. این داستان موضوعات سختی را با عناصر رازآلود و گیرا به تصویر میکشد.
نوبت به کتابی زیبا و مصور میرسد که جلد آن با تصویر «مدوزا» (اسطورۀ یونان) و زن شیطان مزین شده است و مجموعهای از اشعار لطیف «کارول آنِدافی» را دربرمیگیرد.
دنیای زنانه دربارۀ تاریخچۀ زنانِ مشهوری است که مدرن و طرفدار حقوق زنان هستند. یا بهتر است بگوییم دربارۀ زنانِ بزرگی است که پشت این چهرههای تاریخی حضور داشتهاند. چهرههایی شناختهشده در تاریخ، از خانم «داروین» گرفته تا خانم «کوئین کونگ» و «میداس» و در آخر هم مردان مشهوری که در جامعه مقبول و قابل تقدیر هستند در این داستان حضور دارند.
ناشر این کتاب «پن مکمیلان» دربارۀ آن میگوید» «این کتاب اصیل، ویرانگر و مملوء از شوخطبعی و خیال است، نویسندۀ کتابِ دنیای زنانه کارول آنِدافی است از نویسندگان برجسته است که بهترین خود را در این کتاب نشان داده است.
کتاب «مترجم دردها» مجموعهای از نه داستان کوتاه است و همینطور برندۀ هر دو جایزۀ «پولیتزر» و بنیاد «پن-همینگوی» شده است.
مضمون این داستانها مشکلات ازدواج تا تجربۀ بازگشت به خانهای است که به سختی آن را به یاد میآورید. این داستانهای کوتاه پنجرهای را به سمت پیچیدگیهای زندگی نسل اول و دوم مهاجران فراهم میکند.
سازگاری موضوعی است که این داستانها را به یکدیگر پیوند میدهد: «این داستانها دربارۀ زندگی هندیها و هندی-آمریکاییهایی است که به دنبال یافتن ارتباطی میان ریشههای خود و دنیای جدیدی که در آن زندگی میکنند هستند». در یکی از عناوین این داستان کوتاه، خانوادۀ فردی هندی-آمریکایی به همراه یک مترجم به سرزمین اجدادی خود یعنی هندوستان سفر میکند و در این جریان مترجم به بینشی عمیق دربارۀ زندگی این خانواده دست مییابد.
در یک روز تابستانی در انگلستان و بعد از جنگ جهانی دوم، پسر سیزده سالهای به نام «بریونی تالیس» متوجه ارتباط خصوصی بین خواهر بزرگتر و پسر خدمتکارشان به نام «رابی ترنر» میشود و از آن رابطه سوء برداشت میکند. اما با اعتماد به نفس زیاد راوی جوان، بریونی شروع به خیالبافی دربارۀ آن چیزی که دیده است میکند و همین قضیه کلِ زندگی خانوادگی آنها را در طولانی مدت درهم میریزد. این داستان در کتاب به سه قسمت تقسیم شده است، دو قسمت آخر در طول جنگ جهانی دوم و انگلستان امروزی رخ داده است. داستان «تاوان» از نوشتۀ بینظیر و شاهکاری برخوردار است.
در کتاب «کافکا در کرانه» با دو داستان به ظاهر بیربط اما موازی باهم مواجه هستیم. فصلهای فرد کتاب دربارۀ یکی از شخصیتهای داستان «کافکا» میخوانیم. پسری 15 ساله که از خانۀ پدریاش فرار میکند تا بتواند مادر و خواهرش را که مدتهاست گم شدهاند پیدا کند.
کتاب در فصلهای زوج داستان «ناکاتا» را روایت میکند. ناکاتا سربازی قدیمی است که توانایی خاصی در یافتن گربههای گمشده دارد. او در یکی از جستوجوهایش برای اولین بار با ناکاتا برخورد میکند.
هر دو داستان کاملاً اسرارآمیز است و دربردارندۀ الهامات و برخوردهای غیرمنتظرهای است که تنها آن را میتوان در سبک عجیب و متمایز «موراکامی»، نویسندۀ داستان یافت.
پسر 15 سالهای به نام «کریستوفر جان فرانسیس بون» از رنگ زرد متنفر است و برقراری ارتباط با دیگران نیز برای او سخت است. در حقیقت، او بیشتر وقتش را با حیوانات اطرافش میگذراند و از احساسات پیچیدۀ انسانی میگریزد. او با هوش بینظیری که دارد میتواند تمام کشورهای دنیا را در دست بگیرد و هر عدد اولی را به عدد 7057 برساند. ذهن او بر منطق، الگوها و قوانین منحصر به فرد استوار است.
روزی، برحسب اتفاق، سگ همسایۀ کریستوفر میمیرد. با اینکه کریستوفر از پیچشهای داستانی خوشش نمیآید، اما تصمیم میگیرد قاتل سگ را با استفاده از کتاب کاراگاهی محبوبش پیدا کند و راز ماجرای عجیب سگی در شب را حل کند.
بادبادک باز آشوب و هرج و مرج را در زمان سقوط پادشاهی افغانستان و مداخلۀ نیروهای نظامی شوروی نشان میدهد زمانی که پناهندگان به پاکستان و ایالت متحدۀ آمریکا مهاجرت کردند و گروهی به نام «طالبان» برخاستند. این داستان دوستی ناخوشایند امیر، پسری از خانوادهای ثروتمند، و حسن، پسرِ خدمتکار پدرش را روایت میکند.
داستانِ بادبادک باز داستانی خانوادگی، فراگیر و مملوء از عشق و دوستی است که وقتی خواننده آن را میخواند با حالتهایی از غم و اضطراب مواجه میشود. خواننده تا مدتها پس از تمام شدن کتاب غم و اندوه آن را احساس میکند.
دربارۀ جنگ جهانی دوم آثار داستانی زیادی وجود دارد اما شاید هیچکدام از آنها به اندازۀ داستان «کتاب دزد» جالب نباشد. بنا به دلایلی «مرگ» راوی این داستان است، و «لیزل» دختر کوچولویی است که توجه مرگ را در زمانی که راوی سرش شلوغ است به خود جلب میکند. جنگ او را از خانوادهاش جدا کرده است و با پدر و مادر ناتنیاش زندگی میکند، کتابی را برای خواندن انتخاب کرده است که کلمات آن روی زندگیاش خیلی تاثیر میگذارد. همینطور که کتاب را میخواند متوجه میشود در دنیایی مملوء از خشونت و بیرحمی زندگی میکند، حتی مرگ هم با اینکه تنها کسی است که میتواند آن شرایط را درک کند اما نمیتواند در این مورد به آن کمک کند.
«زوساک» با انسانی ساختن خارقالعاده راوی منحوس این داستان و علیرغم فضای عادی آن، غیرانسانی بودن جنگ و تبعیضی را که تاکنون دیده نشده است به تصویر میکشد.
کلمات متعددی اعم از «حماسی»، «بلندپرواز»، «فاتح» و «شاهکار» در توصیف داستان «نیمی از یک خورشید زرد» بهکار گرفته شده است و برای آن هم دلایل خوبی وجود دارد! رمان مسحورکنندۀ (یکی از صفات دیگر در توصیف این کتاب) چیماماندا نگُزی آدیچی بازگوکنندۀ لحظهای اساسی در تاریخ آفریقای مدرن است، یعنی جنگ داخلی نیجریه در سال 1960 میلادی و مبارزۀ «بیافرا» برای ایجاد جمهوری مستقل در نیجریه را بازگو و روایت میکند.
خوانندگان از طریق سه شخصیت اصلی داستان وارد این مناقشه میشوند: «اوگوو» پسر بچهای 13 ساله با ذهنی انقلابی است که در خانۀ یک استاد دانشگاه کار میکند، «اُلانا» زن جوانی است که زندگی پر زرقوبرقش را در «لاگوس» بهخاطر معشوقش (همان استاد دانشگاه) ترک میکند و «ریچارد» مردی انگلیسی که عاشق خواهر دوقلوی «اُلانا» است.
همانطور که کشور در جنگ است، «اوگوو»، «اُلانا» و «ریچارد» مجبور میشوند برای نجات جانشان فرار کنند، و با کشمکشهایی مواجه میشوند که روحیات، آرمانها و اعتمادِ آنان را به چالش میکشاند.
شخصیت داستان «اُسکار وائو» رویاهای بزرگی دارد و میخواهد به یک جمهوریخواه دومینیکن به نام «جی. آر. آر. تالکین» تبدیل شود و در زندگی عشق را نیز تجربه کند. اما نفرین «فوکو» (نفرینی که افراد جمهوریخواه دومینیکن را دربر میگیرد) که نسل وائو را لعنت کرده است خانوادۀ وائو را قرنها در بیماری گرفتار کرده است.
داستان از منظر شخصیتهای مختلف روایت میشود و با مجموعهای از منابع علمیتخیلی و فانتزی همراه شده است. داستانِ «زندگی کوتاه و شگفتانگیز اُسکار وائو» مضامین بسیاری را مانند مهربانی و صمیمیت، راستی و درستکاری را پوشش میدهد و از دلشکستگی و از دست دادن و آن چیزی که بیش از هرچیزی در این داستان برجسته است، یعنی تجربۀ دومینیکن-آمریکایی بودن، صحبت میکند. همچنین این داستان برندۀ جایزۀ حلقۀ منتقدین حوزۀ نشر و کتاب در آمریکا و جایزۀ ادبی پولیتزر شده است.
مانند سایر عناوین دیگر در این فهرست، داستان «چهل قانون عشق» نیز در دو داستان موازی پیش میرود.
یکی از دو داستان در قرن سیزدهم روایت میشود واز تجارب «رومی» (مولانا) هنگام اولین ملاقاتش با «شمس تبریزی» با جزئیات صحبت میکند.
داستان دیگر در زمان حال روایت میشود و دربارۀ زنی به نام «اِلا روبنشتاین» است که ازدواج ناموفقی داشته و به تازگی به عنوان یک ویراستار در انتشاراتی ادبی مشغول به کار است. یکی از کتابهایی که او ویراستاری آن را به عهده دارد دربارۀ «به دنبال رومی از شمس تبریزی» است و تغییر رومی از فردی روحانی و ناخشنود به فردی پرشور و عاشق است. اِلا مجذوب آن کتاب میشود احساس میکند این کتاب بنا به دلایلی و نه برحسب اتفاق در دست او است…
شبی هنگام اجرای شاه «لیر» روی صحنه، یکی از بازیگران هالیوودی نقش بر زمین میشود و پس از مدتی کوتاه، تمدن انسانی نابود میشود. این حادثه، قلب تپندۀ داستان «ایستگاه یازده» است چرا که داستان دائماً بین زمان گذشته و آینده عقب و جلو میشود یعنی بین اولین سالهایی که او به بازیگری مشغول بوده است و آیندۀ آخر الزمانی که دنیای اطراف ما را برای همیشه تغییر داده است.
داستان به طرز حیرتانگیزی تلفیقی از واقعیت و خیال است، و گروهی در تئاتر به نام «سمفونی تئاتر» را به تصویر میکشد که این گروهِ سرگردان در سرزمینهای غربی در تلاش برای حفظ معنا و مفهوم انسانیت هستند.