آب، باد، آتش

درباره ی کتاب:

راوی که در گردان حضرت رسول (ص) مشغول مبارزه است، به همراه یکی از همرزمانش، عباس، به دست نیروهای بعثی اسیر میشوند. در این حال، عباس بر اثر اصابت گلوله به گلویش به شهادت میرسد و راوی بازداشت میشود. بازجو، فرماندهی بسیار بیرحم است که راوی در پاسخ به سئوالهایش، تنها تقاضای آب میکند و در پایان نیز به شهادت میرسد. در بخشی از داستان، راوی خاطرنشان میسازد: «تف کردم توی صورتش. فرمانده قاطع کلتش را درآورد. او که فارسی بلد بود، هلم داد. افتادم روی زمین، فرمانده قاطع آمد بالای سرم. سبیل فرمانده قاطع تکان خورد، گفتم: « فزت و رب الکعبه». در این مجموعه، پنج داستان کوتاه با موضوع محوری جنگ تحمیلی از نگارنده به چاپ رسیده است. داستان یادشده تلخیصی از «آب، باد، آتش» یکی از داستانهای نگارنده است.

نویسنده

ناشر

دسته بندی ها

داستان درام تاریخی, داستان کوتاه

شابک

9789640012581

قطع کتاب

تعداد صفحات

53

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “آب، باد، آتش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *