کتابجم | کاملترین مرجع خرید کتاب در ایران
تمام شد
از دوازده انگشت نکبتی اش
از دوازده انگشت نکبتی اش نشر هوپا
بخشی از کتاب :
چیزی از لایه شکاف دیدم که همه تنم یخ کرد ، پشت دیوار هیچی نبود ، یعنی بود اما شبیه هیچی بود.
زمین خیلی بزرگ کنده بودند، شاید اندازه زمین فوتبال – خیلی گود و ترسناک بود
انگار دریاچه یا حتی دریایی بود که خالی اش کرده بودند
معلوم نبود سعید برای چی من را آنجا برد ، سرم گیج میرفت …
-اینجا کجاست ؟ چرا اینفدر گوده ؟؟
-این چاله است ، چاله .
-برای چیه؟
برای پی ساختمانه .هرچی گودتر باشه ، ساختمان محکم تر میشه ، روح ماهم همینطوریه ، هرچی حفرش گنده تر باشه ، محکم تر و قوی تر می شیم .
جهت مشاهده بخش هایی از کتاب بر روی آیکون زیر کلیک کنید
رده سنی | |
---|---|
نویسنده | |
ناشر |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.