تضمین کیفیت و اصالت
ضمانت سلامت فیزیکی و چاپ اصلی
۲۰ سال سابقه توزیع
دو دهه تجربه پخش آنلاین کتاب
همکاری با کتابفروشیها
تامین و توزیع انبوه سراسری
مرجوعی بیقید و شرط
۷ روز ضمانت بازگشت به هر دلیل
انتخاب فروشنده
مشخصات کتاب
- نویسنده:مسعود فروتن
- ناشر:بدرقه جاویدان
- دسته بندی ها:ادبیات ایران, رمان ایرانی
- شابک:۹۷۸۲۰۰۱۲۵۴۱۴۹
- قطع کتاب:رقعی
- تعداد صفحات:۴۴۴
- سال انتشار:۱۴۰۳
- نوع جلد:شومیز
معرفی کوتاه
تا یادم هست عزیر جون صداش می کردیم ،مادر گاهی او را با گویش مازنی خواهرجان هم مینامید مادر بزرگ به او می گفت سلیقه خانوم و پدر به احترام شوهرش او را خانوم زندی مینامید عزیزترین کس در زندگی ما بود بعدها که بزرگتر شدیم دانستیم هیچ نسبت فامیلی با پدر و مادر ندارد ولی از همه آنها عزیزتر بود دیدارش که همیشه هم ناگهانی بود شادمانی و مسرت را به خانه می آورد هر کدام از ما او را محرم رازهای خود می دانستیم هرگاه مشکلی پیش می آمد که حل آن سخت به نظر می رسید مادر خطاب به فروتن می گفت : به عزیز جون خبر بدین تا بیاد و بگه چه کنیم جایزه ما بچه ها این بود که اگر دختر یا پسر خوبی بودیم اجازه داشتیم با عزیز جون به خانه اش برویم و یکی دو روز میهماناش باشیم. شیک ترین زنی بود که می شناختیم همیشه از پارچه های گلدار لباس می دوخت و می پوشید انگار وقتی راه می رفت یک باغچه پر از گل حرکت می کرد یک کیف دستی داشت که ما شبیه آن را توی عکسهای مجلات در دست ملکه دیده بودیم و شاید تنها زنی بود که داخل کیفاش قوطی سیگار و فندک داشت. زیباترین چشمهای جهان را داشت و قدرتمندترین آنها را هنگامی که خشمگین می شد همان چشمها قادر بود طرف مقابل را درجا بنشاند.
همان چشمها از مهربانی برق میزد.
عزیز جون زنی به بزرگی زندگی بود….
معرفی محصول
کتابهای بیشتر از مسعود فروتن
مشاهده همهکتابهای دیگر از نشر بدرقه جاویدان
مشاهده همهبرای ثبت دیدگاه باید وارد سایت شوید.
ورود / عضویت





دیدگاه کاربران
هنوز دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.