خرید کتاب از میان ۱۲۰ هزار عنوان

کتاب عمارت شفق

خلاصه کتاب:

بعد از سالها که از روزهای جنگ و قحطی میگذرد مارال بنابر به توصیه دکترش تصمیم میگیرد با گذشته ای که همه این سالها از او فرار کرده روبه رو شود برای همین از طهران به سمت اذربایجان به عمارت شفق جایی که همه کودکی اش در ان گذشته و حالا جز ویرانه ای سوخته از ان نمانده بازمیگردد.
او مارال دختر صادق ملک تنها کتابدار تبریز و مبارز نهضت مشروطه است.. دختری لجباز که از ماه گرفتگی کنار صورتش رنج میبرد و به دختر دایه اش حسادت میکند ،و در سالهای جنگ و قحطی عاشق یک راهزن میشود که در یک شب بارانی به انها پناه میبرد اما به وجود امدن این عشق زندگی او و اطرافیانش را برای همیشه دستخوش تغییر مینماید
در یک شب بارانی دنیا امد پدر اسمش را گذاشت مارال گفت چرا مارال؟.. پدر گفت چون چشمانی همچون اهو داشتی. دویید سمت اینه تا شباهت چشمانش را با اهو ببیند اما هیچ آهویی در یادش نبود !هیچ نبود! تنها یک ماه گرفتگی سمت راست صورتش را گرفته بود که او از خود بیزار میکرد.
گفت چرا من باید با این نشان به دنیا بیایم.؟ و گریه کرد . پدر گفت تو همه جوره زیبایی!!!
غمزده گفت پدر تو دروغگوی خوبی نیستی… .
اما پدر همیشه او را دوست داشت و با شوق نگاهش میکرد. مارال گفتنش هم با بقيه فرق داشت. بعدها تنها کسي که آنطور اسمش را خاص صدا زد، عباسميرزا بود. عباسميرزا کجا بود که در همه ی خاطراتش ردي از او بر جا بود. مگر چقدر عمر آشناييشان طول کشيد که سالهاست با مرور آن خاطرات روزگارش میگذشت؟ به هر سمت که نگاه ميکرد او را ميدید و آن لبخند محو و چشمان سیاهش . نميشد انکار کرد که بيشتر از هزارسال در ذهنش با او زيسته بود…

ویژگی‌ها مقدار
نویسنده

ناشر

دسته بندی ها

ادبیات داستانی, رمان

قطع کتاب

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

0 دیدگاه برای کتاب عمارت شفق

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب عمارت شفق”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط