کتابجم | کاملترین مرجع خرید کتاب در ایران
بنبست محاسباتی اونوتوش
قسمتی از کتاب:
برشی از قطعهی نه یک نمایشنامه
تاریکی. فیلم ضبطشدهی کوتاهی از اجرای تکگویی زیر با بازی اجراگر 5 پخش می شود. صدای این فیلم قطع است.
(کویری تشنه: باد هوهو میكشد. بوف شوم میخواند. دُهل و كرناها میغرند. آسمان به خشم نعره میكشد، برق میجهد. صدای شیهه اسبی میآید. نور بر میانهی صحنه می افتد. مردی را می بینیم خمیده و لهیده با لباس رزم که دو شمشیر حمایل دارد و چمباتمه زده. مشك آبی همراه دارد، پلاسیده. میانهی میدان میایستد. باد زوزه میكشد.)
مرد: منم اینجا میانهی میدان بلا! جانم آتش گرفته و آرام و قرار ندارم. اینجا كجاست؟ گناهكار كیست؟ و گناه این همه كشتگان به عهده كیست؟ این شبیر كیست كه هنوزش نشناختهام؟ كیست این مرد كه زینت زمین و آسمان است؟ این سرها كیستند بر فراز نیزهها كه شهر به شهر گردانده میشوند؟ و آن سَر كه بر سَر دار، خونچكان همچنان نام تو میخواند و قبیلهاش به عداوت با چوب خیزران میكوبندش به قهر! آه! این اولاد ایلیا كیست كه به شهادت بزرگش داشتی؟ تو كیستی و من كیام این صحبت ما چیست؟ من از فلك افتاده تو از خاك دمیدی. (یكی از شمشیرها را رها میكند. با شمشیر دیگر رو به آسمان میخروشد.) این چه مكر است كه با من میكنی؟ هزار بار مُردهام و هر بار از خاكسترم ققنوسیزادهای بُرنا! این كركسان جگرخوار هر روز جگرم میخورند و فردایش باز میرویانی سبز! اینك، اینجا، دیگر به تنگ آمدهام. طاقتم طاق شده، بمیرانم تا آرام گیرم! (انگار صدایی میشنود.
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
سال انتشار |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.