کتاب مرگ در آغوش واژگان
معرفی کوتاه
مادر با رفتنش، آن روز، درست وسط آن بیمارستان با دکترها و پرستارهای عجیبش، در میان انبوهی جمعیتی که تماشاچی احتضارش بودند، سعی داشت حافظه را به فرزندانش دهد تا فراموش نکنند؛ خودش را و بیشتر خودشان را. مادر، آغازین و بزرگترین معلم بود، علیه فراموشی. «پیتر استرهازی» در کتاب «مرگ در آغوش واژگان» پسری را به همراه پدر و دیگر اعضای خانوادهاش به بالین مادری محتضر فرستاده که مرگش نزدیک است و ازآنپس هم همراهش خواهیم بود، آنگاه که راوی و روایت، شقه شده و مادر، خاطرهها را بازروایت میکند، این بار از آغاز و پیشازآنکه پدران و پسرانی در کار باشند. مادر گویی از همان لحظهی رفتنش و شکلگیری داغداری داغداران، سربرآورده و میگوید که هیچچیز نباید فراموش شود، باید پاسدار حافظه بود، باید برای حافظه ایستاد و به پایش ماند. مرگ در آغوش واژگان خلسهی جانکاه یادآوریهای دردآلود است که با سادگی و شورانگیزی بینظیری بر سر زندگی و یادآوری زیستن میایستد؛ حافظهای که نمیتواند زنده کند، زندگی کند، مرگ را به یاد میآورد، رفتگان و کشتگان را.
معرفی محصول
«پیتر استرهازی» از نویسندگان برجسته در ادبیات مجارستان
مشخصات کتاب
کتابهای بیشتر از نشر خوب
مشاهده همه آثارکتابهای بیشتر از مریم خدادادی
مشاهده همه آثاربرای ثبت دیدگاه باید وارد سایت شوید.
ورود / عضویت












دیدگاه کاربران
هنوز دیدگاهی برای این کتاب ثبت نشده است.