کتاب خودت را به فنا نده

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

در فهرست کتاب هایی که زندگیتان را دگرگون می کنند

نقد کتاب خودت را به فنا نده، کمتر فکر کن و دل به زندگی بده

گری جان بیشاپ خیلی رک و پوست کنده می‌گوید: شما الان دارید زندگی‌ای را که می خواهید زندگی می‌کنید. چه آن را دوست داشته باشید چه نداشته باشید.

بیشاپ می گوید مغز ما طوری تنظیم شده است که دوست دارد برنده شود، پس ما ذاتا و ناخودآگاه طوری رفتار می‌کنیم که شبیه دیدگاهمان از خودمان باشد، حتی اگر این دیدگاه منفی و آسیب زننده باشد. این طوری روح و روانمان راحت تر است، چون این کار تجربیات گذشته‌مان را تقویت می‌کند. همان‌هایی که ما را به اینجا رسانده‌اند، حتی اگر از زندگی چیزهای بیشتری از قبل بخواهیم.

برای اینکه بهتر بفهمیم، باید با گفتگوی درونی و تصویر درونی‌مان روبرو شویم و آنها را به چالش بکشیم تا بتوانیم از جایی که هستیم به جایی که می‌خواهیم برویم. طبق گفته‌ی بیشاپ در خودت را به فنا نده، کمتر فکر کن و دل به زندگی بده، همه‌چیز از زبان شروع می‌شود.

«من هستم» نه «من خواهم بود»

بیشاپ نوشته است : به زبان ساده، زبانی که شما به کار می‌برید تا شرایط زندگی‌تان را توصیف کنید، نشان می‌دهد که شما آن وضع را چطور می‌بینید، چطور تجربه‌اش می کنید و چطور با‌ آن مواجه می‌شوید. زبان همچنین روی نحوه‌ی کنار آمدنتان با زندگی و مواجه با مشکلات کوچک و بزرگ تاثیر بسزایی می‌گذارد.

کلماتی که ما استفاده می کنیم به خودمان و دیگران می‌گوید که چقدر حرفمان را جدی بگیرند.

او نوشته است: « من سرسخت هستم» با « و من سرسخت خواهم بود» از زمین تا آسمان تفاوت دارد. یکی از این جملات در این لحظه از زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد و دیگری انگار آینده را توصیف می‌کند و می‌گوید چه چیزی در انتظارتان است.

در خودت را به فنا نده هفت جمله آورده شده است تا نگرشتان را تغییر دهد و شما را مجبور کند که با هدف وارد عمل شوید. این کتاب یک قالب برای تغییر زندگی‌تان ارائه می‌دهد. در این قالب شما کارهایی می کنید که برایتان ناخوشایند است و بیشاپ معتقد است آدم در ناخوشایندی پیشرفت را می‌یابد.

او می گوید: «راستش هرچه بیشتر ناراحت باشید، سختی‌های بیشتری متحمل می‌شوید و این یعنی بعد آن احساستان به دستاوردهای فردی‌تان قوی تر خواهد بود و دقیقا به همین دلیل است که دستاوردهای فردی بزرگ و خاص اینقدر کمیاب هستند، چون بیشتر مردم حاضر نیستند سختی تحمل کنند.»

پذیرفتن ریسک به بهای پذیرش

ما از ناراحتی بیزاریم،چون هر ناراحتی به ما نشان می‌دهد که داریم ریسکی را می‌پذیریم. این واکنشی طبیعی است که از زمانی که دنیای اطرافمان پر از خطرات شد، در مغز ما حکاکی شد.

ما یاد گرفتیم که از خطرات دوری کنیم، چون خطر یعنی موقعیت مرگ یا زندگی، ولی هنوز یاد نگرفته ایم که در دنیای مدرن خطرات تهدید کننده‌ی زندگی را خطرات تهدید کننده غرورمان تفکیک دهیم. به همین دلیل از تمام خطرات دوری می‌کنیم، چون مغزمان فرمان می‌دهد که این خطرات زندگی‌مان را تهدید می‌کنند.

این بخش کتاب خودت را به فنا نده بیشتر به چشم من آمد. قبلا راجع این موضوع حرف زده بودم که در این نیمچه بازنشستگی‌ام می خواهم از حریم امنم خارج شوم و چیزهای جدید تجربه کنم، ولی در این دو ماه گذشته از که از شغلم استعفا داده‌ام هنوز انجامش نداده‌ام.

بیشاپ می‌گوید که این چیزی طبیعی است و بزرگترین دلیل اینکه مردم داخل وضعی گیر می‌افتند که مطابق انتظاراتشان نیست همین است (البته بیشتر از انتظاراتشان)

یکی دیگر از جنبه‌های درخشان هایلایت‌های بیشاپ این است که زمانی که ما خودمان را به چالش می‌کشیم و وارد مسیر‌های جدیدی می‌شویم، نه تنها برای خودمان چالش‌ ایجاد می‌شود بلکه اطرافیان را نیز به چالش می‌کشیم. حتی کسانی که عاشقمان هستند.

«آنها می گویند که نمی توانی از پسش بر بیایی، داری اشتباه می‌کنی، غیر ممکن است، شکست می خوری. هرچه همتتان بیشتر و خاص‌تر باشد، این موانع بیشتر می‌شود. چرا؟ چون اطرافیانتان به شمای قبلی و زندگیتان عادت کرده ‌اند و اگر تلاش کنید که آنها را عوض کنید، نه تنها زندگی خودتان را تغییر می‌دهید بلکه با زندگی‌ آنها هم بازی کرده‌اید.»

چه جالب!

می‌دانم که بابتش عذاب وجدان دارم. بعضی وقت‌ها که بقیه برای چیزی تلاش می کردند، به درستی حمایتشان نکردم. با اینکه فکر می‌کردم این کارم از سر نگرانی برای سلامتی و وضعیت و امنیتشان بوده است، ولی شاید واقعا در ناخودآگاهم با فکر تغییر اطرافیانم مبارزه می کردم و این من را ناراحت می‌کرد.

باید درباره‌ی این موضوع بعدا بیشتر فکر کنم. هم واکنشم به دیگران را بررسی کنم و هم واکنش دیگران را به کارهای خودم.

درباره‌ی انتظارات

یکی دیگر از چیزهایی که باعث می‌شود نتوانیم پیشرفت کنیم، انتظارات زیادی است که در ذهنمان ایجاد کرده‌ایم و دائم خودمان را با‌ آنها مقایسه می کنیم.

ما اجازه می دهیم که این انتظارات روی پیشرفتان سایه بیندازند و اگر نتوانستیم این انتظارات را برآورده کنیم، فکر می‌کنیم در این مسیر شکست خورده‌ایم و اصلا موفقیتمان را نمی‌بینیم. بیشاپ می گوید که این انتظارات را رها کن و بدان که تو آدمی هستی که دائم درحال پیشرفت و تغییر است.

او نوشته است:« وقتی از چیزی انتظاری نداشته باشیِ در لحظه زندگی می‌کنی و دیگر نگران آینده نیستی و دائم گذشته‌ات را انکار نمی‌کنی. هر چه پیش بیاید را با آغوش باز می‌پذیری.»

« این به این معنی نیست که تو با آنها مشکلی نداری یا قبولشان داری بلکه به این معناست که بر اوضاع مسلط هستی و می‌توانی مدیریتشان کنی. یادت باشد زمانی که بر چیزی مسلط شوی و مسئولیتش را قبول کنی، می‌توانی تغییرش دهی.»

اینکه دائم بین انتظاراتمان و نتایج پس و پیش شویم باعث می‌شود که نتوانیم به سمت هدفمان گام برداریم و تمام لحظه‌های خوب زندگی‌مان را از دست می‌دهیم.

رشد با اولین قدم اتفاق می‌افتد

در نهایت، قدرت تغییر در همه وجود دارد. ما هر کدام باید بر شرایطمان مسلط شویم و باورهای محدودکننده و زبان منفی که باعث شده‌اند کارمان به اینجا بکشد و اینجا نگهمان دارد را بشناسیم و سعی کنیم مرحله‌ی بعدی زندگی‌مان را با هدف تعیین کنیم.

بیشاپ نوشته است:« هرچه الگوی زندگی‌تان را بهتر درک کنید شانس بیشتری دارید که بتوانید تغییرشان دهید. زمانی که هدفتان را خودتان انتخاب کنید و از آن مهم‌تر سرسختانه برایش تلاش کنید، دیگر فقط مسئله این است که چه زمانی پیشرفت می‌کنید.»

این کارها برای این است که در نهایت با منفی‌نگری و خودکم‌بینی مبارزه کنید. برای اینکه این احساسات را کنار بزنید، باید آنها را نادیده بگیرید و در مسیر هدفتان حرکت کنید. به مرور زمان مغزمان متوجه می‌شود که ما داریم یاد می‌گیریم، تغییر می کنیم، رشد می کنیم و داریم به آنچه که می‌خواهیم می‌رسیم.

بیشاپ نظراتش را از دل کارنگی این‌گونه به اشتراک می گذارد: دست روی دست گذاشتن شک و ترس را به وجود می‌آورد. تلاش، اعتماد به نفس و شجاعت می آ‌ورد. اگر می‌خواهید با ترس مواجه شوید، در خانه ننشینید و بهش فکر کنید. بیرون بروید و خودتان را سرگرم کنید.

 خلاصه

خودت را به فنا نده با اینکه تیتر جذابی دارد، ولی از آن کتاب‌های دهان پر کن نیست. این کتاب برآوردی منطقی از طرز تفکری است که خیلی از ما را در زندگی راحتمان به دام انداخته است. نباید حتما از زندگی‌تان ناراضی باشید یا افسرده باشید تا از این کتاب استفاده کنید. شما می‌توانید از توصیه‌هایش استفاده کنید تا از خوب به بهتر و از بهتر به عالی برسید.

توصیه‌های عملی این کتاب زیاد هستند و قلم صریح بیشاپ جای هیچ عذر و بهانه ای نمی‌گذارد که بگویید این توصیه‌ها برای شما عملی نمی‌شود. او می گوید هیچ کسی خاص نیست فقط بعضی آدم‌ها بیشتر به رسیدن به موفقیت پایبند هستند. این شما هستید که آن را تعیین می کنید و زندگی‌تان را خودتان انتخاب کرده‌اید.

من قطعا این کتاب را توصیه می‌کنم به خصوص به خوانندگان جوان که عادت دارند با آنها صریح صحبت کنند. درس‌های زیادی در این کتاب است و از امروز می توانید آنها را در زندگی‌تان به کار ببندید.