راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

نقد و بررسی کتاب راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

یادداشت ویراستار: در کتاب «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب»، و همچنین در این یادداشت، اشاراتی به مرگ بر اثر خودکشی می‌شود.

از زاویه‌ی دید یک فرد بیگانه، شهر فِرویو نمادی کلیشه‌ای از شهری ساکت و آرام است. اما در چشم پیپا فیتز اموبی و سایر ساکنین، آن‌جا شهری است که در آن قتل اندی بل رخ داده؛ دانش‌آموز دبیرستانی بی‌نقص و محبوبی که به‌نظر می‌رسد توسط دوست‌پسرش سال سینگ کشته شده، پیش از آنکه سال سینگ خودش را نیز بکشد.

پنج سال از زمانی که پلیس سال را به قتل اندی متهم کرده می‌گذرد. با توجه به شواهدی که در آن زمان جمع‌آوری شده بود، سال مناسب‌ترین مظنون برای این قتل به نظر می‌رسید. در آن زمان پرونده بسته شد اما ساکنین فرویو هیچگاه این اتفاق را از یاد نبردند و خانواده‌ی سینگ را همچنان به عنوان افرادی مطرود و منفور می‌شناختند. حالا دانشجوی دبیرستانی، پیپا، تصمیم می‌گیرد تا به عنوان پروژه‌ی سال آخر دبیرستانش، پرونده را دوباره آزمایش کند. زمانی که پیپا بازررسی و جمع‌آوری اطلاعات را به شیوه‌ی خودش شروع کرد، شواهدی یافت که می‌توانستند بی‌گناهی سال را اثبات کنند.

اما هرچه پیپ به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، پروژه‌ای که انتخاب کرده بود نیز خطرناک‌تر می‌شد. کسی در فرویو هست که دوست ندارد حقیقت آشکار شود و هرکاری می‌کند تا حقیقت مفقود بماند.

پیپ، با دانستن این موضوع که جانش در خطر است، باید تصمیم بگیرد که برای کسب نمره‌ی الف تا کجا قصد دارد پیش برود.

اگر بخواهم کاملا صادقانه حرف بزنم، باید اقرار کنم که انتظار نداشتم تا به این اندازه از این رمان لذت ببرم. معمولا سراغ ژانرهای تعلیقی نمی‌روم، اما زمانی که یکی از دوستان صمیمی‌ام این کتاب را به‌عنوان بهترین کتابی که خوانده معرفی کرد، با خودم فکر کردم بد نیست امتحانش کنم. و اجازه دهید این نکته را به شما بگویم: این کتاب ناامیدتان نخواهد کرد.

«راهنمای کشف قتل یک دختر خوب» را می‌توان بهترین رمان معمایی در نظر گرفت؛ پیچ‌وخم‌ها و تعلیق‌های مختص به خودش را دارد. چیزی که من فقدانش را حس کردم، باورپذیری داستان بود. قهرمان و کارآگاه داستان، پیپا، تنها یک دانشجوی سال آخر دبیرستانی است؛ با این حال، نانسی دروی درونش را به کار می‌گیرد تا معمای قتل اندی بل را به‌عنوان پروژه‌ی سال آخر دبیرستان حل کند. ایده‌ی چنین پروژه‌ای احتمالا هیچگاه توسط یک معلم ادبیات انگلیسی پذیرفته نمی‌شود؛ علاوه بر آن، از روش‌هایی که پیپا به کار می‌گرفت نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد.

یک دختر 18- 17 ساله احتمالا هرگز یک دلال داروی خطرناک را تهدید نمی‌کند، دزدکی وارد حریم شخصی خانواده نمی‌شود تا به دنبال سرنخ بگردد، یا به صورت خودخواسته خود را در شرایطی قرار نمی‌دهد تا با یک قاتل در یک اتاق قرار بگیرد. اما با اینکه نقاط عطف داستان باورپذیر نبودند، تجربه‌ی خواندن کتاب بسیار لذت‌بخش و هیجان‌انگیز بود. و آیا لذت و فرار از واقعیت دلایلی نیستند که داستان‌های تخیلی می‌خوانیم؟

پیپا شخصیت اصلیِ باهوش و جالبی است که باعث شد این کتاب 400 صفحه‌ای در یک چشم به هم زدن تمام شود. او بسیار منظم و عاقل است، و همچنان که داستان پیش می‌رود، به شخصیت پخته‌تری تبدیل می‌شود. همچنین او توانسته است بین حل یک پرونده‌ی پنج ساله و خانواده و دوستان و مدرسه تعادل برقرار کند، در کنار یک عشق احتمالی برای «راوی سینگ». او تمام این کارها را خیلی خوب و بدون مشکل پیش می‌برد، و این موضوع به نظر من تحسین‌برانگیز است.

من به طور خاص از قسمت‌هایی از کتاب لذت بردم که به عنوان یادداشت روزانه نوشته شده بودند. این صفحات تمام آنچه پیپا طی جستجوی خود پیدا کرده بود را در برمی‌گرفت و اطلاعات مختلف از شخص مورد سوظن گرفته تا انگیزه‌های او در این یادداشت‌ها پیدا می‌شد. یادداشت‌های روزانه بیشتر از همه‌ی قسمت‌ها برای من حالت معمایی داستان را برمی‌انگیخت و بی‌صبرانه کتاب را ورق می‌زدم تا ببینم یادداشت روزانه‌ی بعدی را کجا می‌توانم پیدا کنم.

با وجود اینکه بخشی از قسمت‌های داستان قابل پیش‌بینی بود، اما نویسنده‌ی کتاب، هالی جکسون، به خواننده اجازه نمی‌دهد زمان زیادی از باهوش بودن خود در کشف معمای داستان لذت ببرد. هربار که فکر می‌کردم پرونده را حل کرده‌ام، سرنخ جدیدی حس رضایتمندی‌ام را از بین می‌برد و من را به مسیری مخالف آنچه فکر کرده بودم می‌کشاند.

روی هم رفته، کتاب «کشف قتل از یک دختر خوب» کتابی سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز است. این کتاب، کتابی در ژانر تریلر تعلیقی است و افراد علاقه‌مند به «نانسی درو»، «یوفوریا»، و «ریوردیل» از آن لذت خواهند برد. نقطه ضعف کتاب در عدم باورپذیر بودن را پلات عالی داستان و معمای درجه یک آن جبران می‌کند.