مغازه ی جادویی

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

بررسی کتاب مغازه ی جادویی

داستانی جذاب درباره اینکه چگونه می‌توانیم با همدلی و مهربانی زندگی کنیم

کتاب روایتگر داستانی واقعی از زندگی نویسنده است و از زمان کودکی او شروع می‌شود. زنی ناشناس با یک عمل با او ابراز همدلی می‌کند و رازهایی را به پسربچه می‌آموزد که اتحاد قلب و ذهن را تشویق می‌کنند و منجر به زندگی سالم‌تر و شادتر می‌شوند. پسر در سال‌های بزرگسالی‌اش در جستجوی ثروت و دیگر امیال نابخردانه زندگی مدرن سرگردان می‌شود. پس از چندین رویداد غم‌انگیز رازهایی که در جوانی آموخته بود برایش تداعی می‌شوند. کتاب در حالی پایان می‌یابد که نویسنده بیشترین احساس تکامل را دارد. او این احساس را با عمل به همدلی و مهربانی به دست می‌آورد.

بررسی

نویسنده (جیم)، پسربچه‌ای از خانواده‌ای فقیر، پردردسر و خشونت‌گر است و به طور اتفاقی با مادر مالک مغازه‌ای جادویی (روث) ملاقات می‌کند. پسر در طول تعطیلات تابستانی خود هر روز به دیدن روث می‌رود. روث با گذراندن وقت با او مهربانی خود را نشان می‌دهد و ابزارهایی برای رسیدن به اهداف زیر را به او می‌آموزد:

• ریلکس کردن بدنش
• آرام ساختن ذهنش
• باز کردن قلبش
• تصور چیزهایی که می‌خواهد به آنها برسد

جیم بزرگ می‌شود و به تمام آنچه که می‌خواهد می‌رسد، فراتر از آنچه پسری با پیشینه او می‌تواند تصور کند. این دستاوردها به طور غیرقابل اجتنابی بر اعتبار و ثروت متمرکز است. پس از تبدیل شدن به یک جراح مغز و اعصاب برجسته، یک کارآفرین می‌شود و ثروت بسیاری به دست می‌آورد.

جیم در بحران دات‌کام همه چیز از جمله همسر و ثروتش را از دست می‌دهد. او این شانس را دارد که مالکیت خود را بر یک شرکت بازیابی کند، اما تصمیم می‌گیرد به تعهد خود مبنی بر تخصیص دادن آن به خیریه احترام بگذارد.

او متوجه می‌شود که به محض اینکه پول خود را بخشید، وضوح، هدف و آزادی بیشتری نسبت به قبل به دست می‌آورد. او به این فکر می‌کند که چگونه در طول دهه‌ها در جستجوی ثروت، تمرین‌های تمرکز حواس خود را کنار گذاشته است. جیم نتیجه می‌گیرد که او واقعاً اهمیت آموزه‌های روث را درک نکرده است.

جیم این تمرین‌ها را تجدید می‌کند و به کامل‌ترین مراحل زندگی‌اش می‌رسد: بازگشت به یک جراح مغز و اعصاب، این بار برای بیماران بی‌پول در بخش محروم آمریکا. او مرکز مطالعه همدلی را در دانشگاه استنفورد تاسیس می‌کند و با عالیجناب دالایی لاما همکاری می‌کند. او متوجه می‌شود که خوشبختی واقعی از ابراز همدلی نسبت به انسان‌های دیگر حاصل می‌شود: قلب و ذهن به طور هماهنگ و متحد کار می‌کنند.

برداشت‌های من: همدلی و مهربانی

• همدلی را می‌توان به عنوان فرایند تفکر شامل درک دلسوزانه دیگران و میل به پایان دادن به رنج و درد تعریف کرد.
• مهربانی را می‌توان به عنوان اقدامات همدلانه تعریف کرد در جایی که افراد تلاش می‌کنند از دیگری حمایت کنند.
• دیدن رفتار همدلانه دیگران باعث تشویق رفتارهای همدلانه در افراد می‌شود.
• وقتی ذهن و قلب ما با هم کار می‌کنند، شادتر و سالم‌تر هستیم و به طور خودکار عشق، مهربانی و توجه به دیگران را ابراز می‌کنیم. این مسیری به سوی همدلی و انسانیت بیشتر است.
• ما در چشم انسان‌های دیگر، صرف نظر از ثروت، خانواده و شغلمان ارزش داریم.

دستیابی به اتحاد ذهن و قلب را می‌توان از طریق تمرینات موجود در کتاب یا از طریق منابع آنلاین رایگان به دست آورد. این تمرینات در چهار زمینه دسته‌بندی می‌شوند:

• ریلکس کردن بدنش
• آرام ساختن ذهنش
• باز کردن قلبش
• تصور چیزهایی که می‌خواهید به آنها برسید

نظر من درباره کتاب: بهتر است خوانده شود

اگر این کتاب را خوانده‌اید یا می‌خواهید بخوانید حتما در زیر کامنت بگذارید. دوست دارم نظرتان را بخوانم.

سیستم بررسی کتاب من:

• باید خوانده شود: این فقط برای آن چند کتابی است که نتوانستم آنها را زمین بگذارم و یکجا خوانده‌ام.
• بهتر است بخوانید: کتابی پر از آموزه‌ها و پیام‌های مفید که برای درک سلامتی خود بهتر است بخوانید.
• کتاب خوبی است: این گزینه یعنی من از آن لذت بردم اما گزینه‌های بهتری هم برای خواندن هست.
• سختی: تمام کردن کتاب به شخصه برایم سخت بود.
• خودداری: این یعنی تلاش کردم کتاب را تمام کنم اما نشد و یا اینکه پیام کتاب به طور ضعیفی بیان شده بود.