کتابجم | کاملترین مرجع خرید کتاب در ایران
بادام
قیمت اصلی ۱۶۰,۰۰۰ تومان بود.۱۴۴,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۱۴۴,۰۰۰ تومان است.
این داستان به طور خلاصه درباره ملاقات یک هیولا با هیولای دیگری است.یکی از هیولاها من هستم.یون جه با یک بیماری مغزی به نام آلکسی تایمیا به دنیا آمد که بروز احساساتی مانند ترس یا خشم را برای او سخت میکند. او هیچ دوستی ندارد – دو نورون بادام شکلی که در اعماق مغزش قرار گرفتهاند این کار را با او کردهاند – اما مادر و مادربزرگ فداکارش زندگی امن و رضایتبخشی را برای او فراهم میکنند. خانه ی کوچک آنها بالای کتابفروشی دست دوم مادرش است که با یادداشت های رنگارنگ تزئین شده است. این یادداشت ها به او یادآوری می کند چه زمانی باید لبخند بزند، چه زمانی باید بگوید “متشکرم” و چه زمانی بخندد.سپس در شب کریسمس – شانزدهمین سالگرد تولد یون جه – همه چیز تغییر می کند. یک عمل تکان دهنده ی ناشی از خشونتی تصادفی دنیای او را در هم می شکند و او را تنها و به حال خودش رها می کند. یون جه که برای کنار آمدن با فقدان خود تلاش می کند، در انزوای خاموش عقب نشینی کند، تا اینکه گون نوجوان مشکل داری به مدرسه شان می آید و آنها یک پیوند شگفت انگیز ایجاد می کنند.همانطور که یون جا شروع به باز کردن زندگی خود به روی افراد جدید می کند – از جمله یک دختر در مدرسه – چیزی به آرامی در درون او تغییر می کند. و هنگامی که گون ناگهان زندگی خود را در خطر می بیند، یون جه این شانس را خواهد داشت که از منطقه ی امنی که ایجاد کرده است خارج شود تا شاید تبدیل به قهرمانی شود که هرگز فکرش را نمی کرد.
نقد و بررسی کتاب بادام
وون پیونگ سون: «من به شما نمیگویم که پایان این داستان خوش است یا غمانگیز… نه شما، نه من و نه هیچ کس نمیتوانیم واقعاً بفهمیم که داستانی شاد است یا غمانگیز»
یک روز که در گودریدز برای یافتن کتابی جدید از آثار ترجمهشده ادبیات کُره جستجو میکردم، به طور تصادفی با این کتاب روبهرو شدم، به نظر میرسید این کتاب دوستداشتنی و سورئالیستی بسیار محبوب است. بعد، یکی از اعضای BTS خواندن آن را توصیه کرد و ناگهان همه در همه جا شروع به خواندن آن کردند.
در نهایت، از زمان نوشتن این مطلب در ماه آوریل شروع به مطالعه کردم – بله، اینطوری پستهای خودم را برنامهریزی کردهام – اتفاقی مکاننمای موس را روی مجموعه عظیم کتابهای آنلاینم حرکت دادم و به این یکی رسید. فکر کردم زمانش فرا رسیده است، چون یک ویدیو از بلاگر معروف کری کیکز را تماشا کردم و او گفته بود که یک روز را صرف خواندن این رمان کرده است، بنابراین آن را خواندم.
در کل به نظرم طرح داستان فوقالعاده جالب بود. انگار چیزی در مورد کل آثار ادبیات کره وجود دارد و در این رمان نیز برجسته است که فاصله بین غم و خشم را تصویر میکند. شاید این کل مفهوم آسیب نسلی باشد، شاید هم مدرنیزاسیون سریع.
به هر حال، بیایید به بررسی این کتاب بپردازیم. چیزهای زیادی برای گفتن درباره این رمان داریم.
شرح کتاب
به طور خلاصه این داستان درباره دیدار یک هیولا با هیولایی دیگر است.
یکی از این هیولاها من هستم:
یونجائه با یک بیماری مغزی به نام آلکسیتایمیا متولد شد که درک احساساتی مانند ترس و خشم را برای او دشوار میکند. او دوستی ندارد – دو نورون بادامیشکل که در اعماق مغزش قرار گرفتهاند گواه این موضوع هستند- اما مادر و مادربزرگ فداکارش نگران وضعیت او نیستند. خانه کوچک آنها بالای کتابفروشی مادرش با یادداشتهای رنگارنگ تزئین شده است که به او یادآوری میکند چه زمانی باید لبخند بزند، چه زمانی بگوید «متشکرم» و چه زمانی بخندد. یونجائه با خانواده کوچکش در این فضای آرام و ساکت، راضی و حتی شاد بزرگ میشود.
در شب کریسمس – شانزدهمین سالگرد تولد یونجائه – همه چیز تغییر میکند. خشونتی تکاندهنده دنیای او را در هم میشکند و او تنها و بیکس میشود. یونجائه که برای کنار آمدن با این فقدان تلاش میکند، به انزوای خاموشی فرو میرود تا اینکه گون، نوجوانی مشکلساز، به مدرسه یونجائه وارد میشود و شروع به قلدری برای او میکند.
بر خلاف انتظار، شکنجهگر و قربانی میفهمند که بیشتر از آنچه تصور میکردند شبیه به هم هستند. گون از بیاحساسی و خونسردی یونجائه گیج میشود، از طرف دیگر یونجائه به این فکر میکند که اگر گون تندخو را بشناسد، شاید یاد بگیرد چگونه احساسات واقعی را تجربه کند. این دو از روی کنجکاوی، رابطه دوستی شگفتانگیزی با هم برقرار میکنند. همانطور که یونجائه زندگی خود به روی افراد جدید باز میکند – از جمله یک دختر در مدرسه – چیزی به آرامی در درون او تغییر میکند و هنگامی که ناگهان جان گون به خطر میافتد، این یونجائه است که از آرامش خود دست میکشد تا شاید به قهرمانی دور از انتظار تبدیل شود.
محتوا / طرح داستان
از همان ابتدا، در فصل اول، شخصیت اصلی داستان را میبینیم که احتمالاً شاهد کشته شدن شش نفر از جمله مادر و مادربزرگش در جلوی چشمانش بوده است. از همان ابتدا، میتوان فهمید که شخصیت اصلی، یونجائه، نمیتواند احساسات مختلف را درک کند، انسانها درست در مقابلش به قتل میرسند و برای او بیتفاوت و تقریباً عادی است، انگار که گزارش هواشناسی میبیند و مثلاً هوا در روزهای آینده گرم خواهد شد.
کتاب درباره این دو پسر و رابطه آنهاست. گون بیش از حد احساساتی است و یونجائه به معنای واقعی کلمه نمیتواند چیزی را در زندگی خود احساس کند. محتوای گرافیکی و تصاویر خشونت در سرتاسر کتاب وجود دارد و اگر میخواهید این رمان را برای خواندن انتخاب کنید، این یک هشدار است.
همچنین ممکن است یک رابطه همجنسگرایی وجود داشته باشد، شاید هم نه. نمیخواهم فرافکنی کنم، اما قسم میخورم حس کردم چیزی فراتر از رابطه دوستی در این رمان وجود دارد.
شخصیتها
شخصیت اصلی نسبت به شرایط خود واقعاً به خوبی شکل گرفته است و میبینیم که چگونه مادرش از همان ابتدا تحت تأثیر این موضوع قرار میگیرد. فصل چهارم در این باره است که مادر وقتی فرزندش را در چهار سالگی به بیمارستان میبرد، گریه میکند، چون او قادر به لبخند زدن یا نشان دادن هیچ احساسی نیست.
کتاب درباره کنار هم قرار گرفتن این دو پسر است، پسری که هیچ احساسی ندارد و پسری که بیش از حد احساسی است. این یک تضاد فوقالعاده است که در این داستان بسیار خوب عمل میکند. آنها از یکدیگر یاد میگیرند، حتی اگر جامعه آنها را کاملاً متفاوت بدانند. گون که بیش از حد احساسی است، بزهکار و طرد شده از جامعه است. یونجائه به دلیل آرامش خود، حتی اگر یک بیماری باشد، تحسین میشود.
اگر بخواهم نظر واقعیم را بگویم، از روابط بین شخصیتها و نحوه به تصویر کشیدن آنها لذت بردم. این کتاب بسیار هنرمندانه نوشته شده است.
سبک نوشتار
این کتاب 75 فصل است و از دید یک نویسنده در کل جالب بود. البته نه فقط این 75 فصل، بلکه روش تدوین آنها را دوست داشتم، چون فصلها کوتاه بودند. برای من، بهعنوان کسی که واقعاً با خواندن درگیر هستم (همیشه در کل زندگیام با خواندن مشکل داشتم که برای یک نویسنده طعنهآمیز است)، این روش فصلهای کوتاه باعث شد که خواندنم روانتر شود. من نمیتوانم طولانی مدت روی حجم زیادی از کلمات تمرکز کنم، همچنین حس کردم فصلهای کوتاهتر به شکلگیری شخصیت اصلی کمک میکنند. این انفجارهای کوتاه از صحنههای کوچک زندگی یونجائه را میبینیم و از همان آغاز، متوجه میشویم که همه این مرگها در اطراف او اتفاق میافتند.
واقعاً تحت تاثیر ترجمه این رمان قرار گرفتم. خوب بود!
حرف آخر
این گامی تازه به سوی خارج از ادبیات غرب است. واقعاً آن را توصیه میکنم، چون داستانی نیست که هر روز شاهد آن باشیم و یا از دیدگاهی با این سبک روایت شود. به هر حال، اگر به دنبال کتابهایی با طرح داستان سنگین و فشرده هستید، ممکن است این کتاب برای شما مناسب نباشد. محور اصلی این داستان روابط شخصیتها و نحوه تعامل آنها با یکدیگر است.
واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم. این کتاب اولین رمان این نویسنده بود و جریان خوبی داشت و روابط خوبی بین شخصیتها برقرار بود. بهعنوان یک نویسنده، با این دو مورد درگیرم، بنابراین، این کتاب واقعاً جالب، سرگرمکننده و هنرمندانه بود.
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
مترجم | |
دسته بندی ها | ادبیات داستانی, ادبیات کره ی جنوبی, ادبیات نوجوان, پرفروش ترین کتاب ها, پرفروش ترین های چاپ 1400, دهه 2010 میلادی, رمان, کتاب نوجوان |
شابک | 978-6006999944 |
قطع کتاب | |
تعداد صفحات | 244 |
سال انتشار | |
سال انتشار میلادی | 2020 |
نوع جلد | شومیز |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.