چشم هایش می خندد

من همیشه احساس می کردم که پدر همین جاهاست. یعنی جای دوری نرفته. فکر می کردم همین دوروبر اس. حتی یه جایی توی همین خونه. خیلیا به ما گفتن که پدر حتما مرده، وگرنه توی این همه سال، یه خبری ازش می رسید. شاید مادرم باور کرده باشه، ولی من هیچ وقت باور نکردم. یه چیزی توی قلبم بهم میگه، پدر من هنوز زنده ست و یه روز دوباره بر میگرده. کی میدونه ؟ شاید از همین در بیاد تو و از من یه لیوان آب بخواد.

شناسه محصول: a124cccb5dac دسته:
نویسنده

ناشر

شابک

978-6001198540

دسته بندی ها

ادبیات ایران, ادبیات معاصر, ادبیات نمایشی, دهه 2010 میلادی, نمایشنامه درام

قطع کتاب

تعداد صفحات

68

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “چشم هایش می خندد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *