بالزن ها

محمد رضا کاتب در رمان خود داستان دختری تنها را روایت می کند که به دام مردی عجیب وغیر قابل پیش بینی به نام تردست می افتد. تر دست برای رسیدن به آرزوهایش از هیچ کاری روی گردان نیست. او به دنبال موجودی غریب وخاص به نام بالزن است و به همین دلیل هم مجبور است دختر را به سوی قتلگاه ببرد تا از چیزی مطمئن شود.

فقط چند تا درخت با مرگ فاصله داشتم. کافی بود پا بگذارم به فراریا کار احمقانه دیگری بکنم تا آن روانی حسابم را برسد. حتم داشتم این بار دیگر گلوله اش دور وبرم نمی خورد. برای دیوانگی اش همین بس که تا حالا کلی آدم کشته بود وباز اسم خودش را گذاشته بود صید. دوست نداشتم بدانم صید با هام چکار می خواهد بکند:

«زانو بزن. »

سربلند کردم. همین طوری نگاهش می کردم. یعنی به همین راحتی رسیده بودم ته خط. آخر برای چه؟ به چه گناهی؟ سایه او هفت تیرش را گرفت طرف سایه من که زانو زده بود. عین فیلم ها شده بود، فقط یک خرده سه بعدی تر بود. چیزی سنگین محکم از پشت به سر وگردنم خورد. حتی صدای شکستن جمجمه ام را شنیدم وبعد همه جا تاریک شد.

شناسه محصول: 2957512c3233 دسته:
نویسنده

ناشر

شابک

9786005639766

دسته بندی ها

ادبیات ایران, ادبیات داستانی, ادبیات معاصر, دهه 2010 میلادی, رمان

قطع کتاب

تعداد صفحات

239

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بالزن ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *