عشق نافرجام

آراﻣﺶ ﻳﻴﻼق ﻫﻢ ﺑﻪ او آﺳﻮدگی ﺧﺎﻃﺮ نمی‌ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﻧﻪ ﭼﻴﺰی می‌دﻳﺪ و ﻧﻪ ﭼﻴﺰی می‌ﺷﻨﻮﻳﺪ؛ ﻏﺮق در ﻋﺬاب درونی‌اش ﺑﻮد. در عین ﺣﺎل نمی‌ﺧﻮاﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻧﻮع تازه‌ی ﺣﺴﺎدت، رشک ﺑﺮدن ﺑﻪ ﻣﺮد ﺳﺎﻟﺨﻮرده‌ای، اﺳﺘﻠﻴﻨﺎ را ﺑﻴﺎزارد و نمیﺧﻮاﺳﺖ از اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻠﻴﻨﺎ ازدواج ﻛﺮده ﺑﻮد اﺣﺴﺎس ﭘﻴﺸﻤﺎنی ﻛﻨﺪ؛ ﭘﺸﻴﻤﺎنی‌اش ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﺸﻖ تندی ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ او ﺣﺲ میﻛﺮد، ﺣﺪت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد.
اﮔﺮ ﺧﻮب می‌دانی ﻛﻪ دوﺳﺘﺖ دارم و از ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﻣﻄﻤﺌﻦ هستی، دﻳﮕﺮ ﭼﺮا از ﻣﻦ می‌ﺗﺮسی؟
ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺗﻮ میﺗﺮﺳﻢ؟
ﭼﺸﻤﺎن ﺗﻮ.
اﺳﺘﻠﻴﻨﺎ بی‌درﻧﮓ ﻧﮕﺎﻫﺶ را ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ اﻧﺪاﺧﺖ.
ﻧﻪ! ﻣﺮا ﻧﮕﺎه ﻛﻦ… اﻳﻦ ﭼﺸﻢﻫﺎ، ﭼﺸﻢﻫﺎی زنی ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ از ﺧﻮدش ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
اﺳﺘﻠﻴﻨﺎ، ﺷﺮم‌زده ﻋﺬر می‌آورد.
ﺷﺎﻳﺪ، اﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻨﻮز خٌلق و ﺧﻮی ﺗﻮ را نمیﺷﻨﺎﺳﻢ  و از اﻳﻦ واﻫﻤﻪ دارم ﻛﻪ ﺗﻮ را ﻧﺎراﺣﺖ ﻛﻨﻢ ﺑﺪون آن ﻛﻪ ﺑﺨﻮاﻫﻢ.
ﭼﻴﺮو ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ از اﻳﻦ ﺑﺎﺑﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ قلب ﺗﻮ، وﺟﺪان ﺗﻮ ﺗﺎ اندازه‌ای آزارت می‌دهد.
شب و روز، همواره چکشی بر مغزش فرو می‌کوفت.

شناسه محصول: 4063bcc1c034 دسته:
نویسنده

ناشر

,

مترجم

دسته بندی ها

ادبیات ایتالیا, ادبیات داستانی, ادبیات کلاسیک, جایزه نوبل ادبیات, دهه 1900 میلادی, رمان

شابک

9789642714513

قطع کتاب

تعداد صفحات

136

سال انتشار

سال انتشار میلادی

1902

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “عشق نافرجام”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *