گداها همیشه با ما هستند

در راه بازگشت به هتل پدرلئو از پشت شیشه تاکسی جمعیت را تماشا می کرد. گروهی ملوان رد می شدند، آن که جلوی بقیه راه می رفت سکه هایی را از روی شانه اش پرت می کرد و بقیه می پریدند تا برشان دارند. تابلوها برق می زدند. صورت آدم ها در انعکاس نور چراغ ها ضربان پیدا کرده بود. پدرلئو خم شد جلو و پرسید: شنیدم که سالی صد تا قتل تو این شهر اتفاق می افته، حقیقت داره؟ راننده تاکسی گفت: فکر کنم همین طور باشه، این شهر دردسرهای خودش رو داره، درسته. ولی بوتیکا خیلی بدتره، الان اون جا یه برف اومده تازه باز هم قراره بیاد.

نویسنده

ناشر

مترجم

دسته بندی ها

ادبیات آمریکا, ادبیات معاصر, داستان کوتاه, دهه 2000 میلادی

شابک

9789643624477

قطع کتاب

تعداد صفحات

150

سال انتشار

سال انتشار میلادی

2009

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “گداها همیشه با ما هستند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *