شیر سیاه

بعضی از رمان‌هایی که می‌خوانیم بیشتر به یاد می‌مانند، اما چرا؟ برای این‌که نویسنده علاوه بر پیشبرد روال بدیهی رمان – بر اساس تخیل خود – در داشته‌ها و یافته‌ها تصرف نیز کرده است. اجازه بدهید مثالی بزنم: ما اگر همه‌چیز یک رویداد را بنا بر آن‌چه اتفاق افتاده باشد برای دوستمان تعریف کنیم یک رویداد را به شکلی کاملاً معمولی تعریف کرده‌ایم و دوستمان ممکن است در طی یک هفته رویدادهای بسیاری بر همان اساس دیده یا شنیده باشد. اما اگر شیوه‌ی تعریف کردن‌مان را عوض کنیم چنان‌که آن رویداد با همه‌ی سادگی‌اش در یادها بماند تصرفی هنری انجام داده‌ایم. ما در زندگی معمولاً چنین روایت می‌کنیم: در را باز کردم، وارد اتاق شدم، لامپ را روشن کردم و روی مبل نشستم. در این‌جا همه‌چیز طبق روایت پیش رفته و رویدادها یکی پس از دیگری مطابق با واقعیت به گوش مخاطب رسیده است. اما اگر کسی به هنگام تعریف کردن رویدادهایی که حتی ساده‌اند در آن‌ها تصرف کند – به شرطی که صدق آن مخدوش نشود – کاری هنری کرده است و مطمئن باشیم که این روایت، دیگر یک روایت معمولی نخواهد بود و در یادها خواهد ماند. تاکنون چند رمان خوانده‌ایم؟ پنجاه رمان؟ صد رمان؟ بیشتر؟ کمتر؟ کاری به تعداد آن‌ها ندارم بلکه این را می‌خواهم بپرسم که از میان این رمان‌ها چند رمان را بیشتر به یاد داریم؟ صرف‌نظر از موضوع بعضی از رمان‌ها – که ممکن است مخاطب خاصی به هر دلیلی با آن موضوع، نزدیکی روحی داشته باشد – معمولاً رمان‌هایی به یاد ما می‌مانند که در آن‌ها نویسنده تصرف هنری کرده باشد و رمان «شیر سیاه» نوشته‌ی الیف شافاک یکی از همین رمان‌هاست.

نویسنده

ناشر

مترجم

دسته بندی ها

رمان, داستان و رمان خارجی

قطع کتاب

تعداد صفحات

448

سال انتشار

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “شیر سیاه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *