عجب دنیای کوچکی

کنراد در سایه توماس کوچ بزرگ شده است. او همیشه در تماس با توماس بوده است. اخیرا کنراد غیبت کرده است. هنگامی که او یکی از خانه های خانواده کوچ را آتش می زند ، خانواده مطمئن هستند که این آخرین باری است که الویرا (مادر خانواده کوچ) از او حمایت می کند. اما آنها اشتباه می کنند. مساله داستان وقتی به اوج میرسد که کنراد روز به روز چیزها را فراموش می کند. فکر می کند که الکل باعث فراموشی او می شود و کنراد نوشیدن را متوقف می کند. هنگامی که با زنی آشنا می شود و عاشق می شود ، کنراد تصمیم می گیرد روابط خود را برای همیشه با خانواده کوچ قطع کند.غرق شدن بیشتر و بیشتر کنراد در آلزایمر باعث میشود که سرانجام دیگر معشوق خود را نشناسد.وقتی اورس ، پسر توماس ، با سیمون ازدواج می کند ، راههای دوستانه پدرانش را ادامه می دهد. هنگامی که کنراد از موسسه فرار می کند ، خانواده کوچ او را در ملک خود می یابند. سیمون که از رفتار اورس ناامید شده بود تصمیم می گیرد که برای دیدن ارتباطش با خانواده ، از کنراد دیدن کند. الویرا با موافقت با راه اندازی کنراد در مهمانسرا معتقد است که این کار به او کمک می کند تا کنراد خاطرات را ردیابی کند…مارتین سوتر ، متولد زوریخ در سال 1948 ، رمان نویس ، فیلمنامه نویس و ستون نویس روزنامه است. او دوازده رمان نوشته است ، بسیاری از آنها پرفروش ترین در اروپا هستند و به 32 زبان ترجمه شده اند. سوتر با خانواده اش در زوریخ زندگی می کند.

شناسه محصول: cc687f685c37 دسته:
نویسنده

ناشر

مترجم

دسته بندی ها

ادبیات داستانی, ادبیات سوئیس, داستان درام, داستان معمایی, دهه 1990 میلادی

شابک

978-9641919018

قطع کتاب

تعداد صفحات

298

سال انتشار

سال انتشار میلادی

1997

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “عجب دنیای کوچکی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *