کتابجم | کاملترین مرجع خرید کتاب در ایران
مردی که دو بار مرد
کتاب «مردی که دو بار مرد» رمانی نوشته ی «ریچارد آزمن» است که نخستین بار در سال 2021 به انتشار رسید. یک مهمان غیرمنتظره—دوست قدیمی «الیزابت» (شاید چیزی بیشتر از دوست قدیمی؟)—از راه می رسد و به کمک فوری نیاز دارد. او متهم شده که الماس هایی به ارزش چند میلیون دلار را از افرادی خطرناک دزدیده، و حالا از آن ها فراری است. سپس، با فرا رسیدن شب، نخستین جسد پیدا می شود. «الیزابت»، «جویس»، «ران» و «ابراهیم» اکنون باید در مقابل قاتلی بی رحم قرار بگیرند که برای کشتن آن ها تردید به خود راه نمی دهد. آیا این چهار نفر می توانند قبل از این که قاتل به آن ها برسد، او را دستگیر کنند؟
از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز
نقدو بررسی کتاب مردی که دوبار مرد
نقد و خلاصهی کتاب مردی که دوبار مرد اثری از ریچارد آزمن، کتابی که سرگرمکننده اما بیشتر دنبالهای معمولی از مجموعه کتاب انجمن قتل پنجشنبهها است.
خلاصهی کتاب
در کتاب مردی که دوبار مرد، زمانی که یکی از آشنایان الیزابت از او کمک میخواهد، دوباره انجمن قتل پنجشنبهها وارد عمل میشود. این مرد پس از اینکه متهم شد به اینکه میلیونها الماس از کسی دزدیده است که با مجرمان زیادی ارتباط دارد، خودش را مخفی کرده است.
زمانی که جسدها پشت هم پیدا میشوند، این اعضای بازنشسته که معماهای جنایی را حل میکنند باید دست به کار شوند تا ببینند چه کسی پشت این ماجراها است و اگر شانس بیاورند، این الماس های گمشده را پیدا کنند.
نقد کتاب
کتاب مردی که دوبار مرد(جلد دوم انجمن قتل پنجشنبهها) اثری از ریچارد آزمن است که در سپتامبر سال ۲۰21 منتشر شد و دومین جلد از مجموعه داستانهای معمایی انجمن قتل پنجشنبهها است. این مجموعه کتاب درباره گروهی از بازنشستهها است که درگیر قتل و خرابکاری میشوند. جلد اول کتاب در انگلیس خیلی سروصدا کرد و من هم از آن لذت بردم.
در مردی که دوبار مرد، داستان از پایان کتاب اول ادامه پیدا میکند. میبینیم که یکی از اعضای گروه یعنی الیزابت زمانی مامور ام آی ۵(سرویس مخفی انگلستان) بوده است و به این موضوع بارها در کتاب اول اشارههایی شده بود اما تا الان انقدر صریح گفته نشده بود. معمای اصلی زمانی شروع میشود که یکی از آشنایان الیزابت، که هنوز هم در امآی۵ کار میکند، از او برای حل پروندهی دزدی ۲۰ میلیونی الماسها کمک می خواهد.
من جلد اول مجموعهی انجمن قتل پنجشنبهها را خیلی دوست داشتم بیشتر به این دلیل که از نظرم موضوعات مربوط به پیری را به خوبی در قالب داستان معمایی سرگرمکننده و با روایتی جذاب مطرح کرده بود.
اما به نظرم کتاب مردی که دوبار مرد، آنقدر کتاب فکرشده و خاصی نبود. نویسنده خیلی سعی می کند که معمایی زیرکانهتر و پیچیدهتر بسازد، ولی این یعنی کتاب ممکن است حفرههای داستانی بیشتری داشته باشد و به نظرم هم چندتایی داشت. ( بخش نقد لو دهنده داستان را در پایین بخوانید)
روی هم رفته باز هم از داستان لذت بردم ولی اندازهی کتاب اول برایم درخشان نبود. باید این را هم ذکر کنم که از این بابت خوشحال هستم که کتاب همان نگرش خوشبینانه و طنز زیرپوستی کتاب اول را در پیش گرفته بود.
کتاب را بخوانیم یا نخوانیم؟
به نظرم اگر کتاب اول را دوست داشتید، از کتاب دوم هم لذت میبرید به ویژه اگر عاشق شخصیتهای آن کتاب بودید.
باید بگویم که این کتاب را به اندازهی کتاب اول دوست نداشتم، کتاب اول را برای این دوست داشتم که فکرشده بود و طنز خاص و بدیعی داشت، ولی به نظر من جلد دوم با اینکه معمای یکدست و خوبی داشت اما کتابی معمولیتر بود.
قطعا بین این دو جلو کتاب اول را پیشنهاد میکنم ولی به نظرم خیلی از خوانندهها جفتشان را دوست خواهند داشت. داخل پرانتز بگویم اگر کتاب اول را نخواندهاید، این کتاب را نخوانید چون بسیاری از شخصیتپردازیها در کتاب اول انجام شده است.
نظرات لو دهندهی داستان
در ادامه بخشی از داستان لو می رود. این هشدار را جدی بگیرید.
معمای داستان به نظرم سرگرمکننده بود، ولی به نظر اگر قاتل به محض اینکه الیزابت داستان آن نامهی جاساز شده (از داگلاس به الیزابت) را فهمید، از شرش خلاص شده بود خیلی راحت می توانست قسر در برود.
همچنین به نظر میرسد که یکی از کارهای منطقی که داگلاس میتوانست انجام دهد، این بود که از طریق نامه (یا کلا) به الیزابت بگوید که سو در قضیه دست دارد. اگر داگلاس میدانست که میخواهد به الیزابت خیانت کند، هشدار دادن به او دربارهی سو خیلی قابل پیشبینی بود.
در آخر اینکه کل داستان شیوان برایم ناخوشایند بود. اینکه سو یادداشتی را درباره تماس گرفتن با شیوان در جیب جویس انداخت آن هم زمانی که پاپی هنوز زنده بود به نظرم ریسک بالایی داشت و در کل نقشهی بدی بود. میتوانست خیلی راحت به گوش پاپی برسد که جویس با کسی حرف زده است که فکر کرده شیوان بوده است (و به نظرم خیلی محتمل هم بود) و آن موقع پاپی به خانه زنگ میزد و وقتی مادرش میگفت که با جویس حرف نزده است خیلی سریع میفهمید که یک جای کار میلنگد.
الیزابت دقیقا همان روز با داگلاس دربارهی شیوان حرف زده بود، ولی در داستان، جویس بی هیچ دلیلی تصمیم میگیرد که دربارهی یادداشت و شیوان چیزی به الیزابت نگوید و این قسمت داستان خیلی سوال برانگیز است. برعکس خیلی محتملتر بود که جویس به الیزابت بگوید و الیزابت به داگلاس و داگلاس به پاپی بگوید. اینکه کل ماجرای شیوان منطقی به نظر نمیرسید به این خاطر بود که داستان مشکلاتی داشت.
همینطور وقتی که جویس به جای اینکه فورا به جویس زنگ بزند، خوابید حفرهی مشخص دیگری بود، چون اگر زمانی کسی با زحمت نوشتهای با حروف بزرگ در کیف شما بیندازد که سریعا به کسی زنگ بزنید که فردی را به قتل رسانده است، هر آدم منطقیای به جای اینکه بگوید حوصله آن را ندارد و بخوابد، سریعا با او تماس میگیرد. اگر این تماس آنقدر ضروری نبود که پاپی سر فرصت خودش تماس میگرفت.
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
مترجم | |
دسته بندی ها | ادبیات انگلیس, ادبیات داستانی, ادبیات معاصر, پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز, داستان تریلر, داستان جنایی, داستان معمایی, دهه 2020 میلادی |
شابک | 978-6227566444 |
قطع کتاب | |
تعداد صفحات | 368 |
سال انتشار | |
سال انتشار میلادی | 2021 |
نوع جلد | شومیز |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.