کتابجم | کاملترین مرجع خرید کتاب در ایران
تختخوابت را مرتب کن
کتاب تختخوابت را مرتب كن، اثری نوشته ی ويليام اچ مك ريون است که نخستین بار در سال 2017 انتشار یافت.
اگر می خواهید دنیا را تغییر دهید، با مرتب کردن تختخوابتان شروع کنید. در هفدهم می سال 2014، دریاسالار ویلیام اچ مک ریون در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه تگزاس در شهر آستین، سخنرانی کرد. او در سخنرانی خود با الهام از شعار این دانشگاه، «چیزی که این جا شروع می شود، دنیا را تغییر می دهد»، اصولی را که در دوره ی آموزش دریانوردی آموخته بود، با دانشجویان به اشتراک گذاشت؛ درس هایی که در غلبه بر مشکلات دوره ی آموزشی و شغل طولانی مدتش در نیروی دریایی و همچنین در کل زندگی یاری اش کرده بودند. ویلیام اچ مک ریون توضیح داد که چگونه هر کسی می تواند از این درس های اساسی برای تغییر خود و ساختن جهانی بهتر استفاده کند.
مک ریون در کتاب تختخوابت را مرتب كن، بر اساس اصولی که در سخنرانی اش توضیح داده بود، داستان هایی جذاب را برای مخاطبین بازگو می کند و از زندگی خود و کسانی می گوید که در دوران خدمتش با آن ها رو به رو شده بود. او در این کتاب از سختی هایی از جنس انسانیت سخن می گوید و درس هایی ارزشمند درباره ی تصمیم های دشوار، شفقت، افتخار و شجاعت را روایت می کند.
جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز
جزو فهرست کتاب هایی که زندگی تان را دگرگون خواهند کرد
نقد و بررسی کتاب تخت خوابت را مرتب کن
عادت کردن برای من کار بسیار دشواری است. من کمی غیرعادی هستم و دائماً تلاش میکنم تا راههای جدیدی را برای داشتن یک زندگی معمولی و ساختارمند تجربه کنم.
اما هنگامی که به کتاب تختخوابت را مرتب کن بر خوردم، احتمالاً راه حل نهایی را پیدا کردهام.
آیا ده تغییر کوچک در روز واقعاً میتواند زندگی مرا تغییر دهد؟ و همینطور دنیا را؟
هنگامی که به این کتاب برخوردم به دنبال راهی برای تثبیت عادتهای خود بودم؛ اما در نهایت به چیز بسیار بهتری رسیدم. مک ریون شما را به سفری طلایی در زندگی و آموختههای خود میبرد. شما خود را در تمرینات نیروی دریایی با او میبینید – سرد، خسته و غرق در شن. شما با او در تجربیات آگاهکننده و سختیهایش همراه خواهید شد.
به نوعی، دیگر مرتب کردن رختخوابم در هر صبح غیرممکن به نظر نمیرسید. ده درس زندگی ذکر شده در تختخوابت را مرتب کن، چیزهایی نیستند که فکر میکردم میتوانند زندگی را تغییر دهند؛ اما در زمینه تجربیات مک ریون، توصیههای ساده او به راهنمایی الهامبخش برای زندگی شما تبدیل میشود.
تخت خواب من؟ حالا هرروز صبح مرتب میشود؛ و فهمیدم که تغییر زندگی و دنیای اطرافم به کارهای روزمره من بستگی ندارد، بلکه به شخصیتی که هستم بستگی دارد.
این کتاب را به تکتک افراد توصیه میکنم. اگر به دنبال تغییر عادات هستید، به دنبال تغییر در زندگی هستید یا درگیر پیچیدگی هستید تختخوابت را مرتب کن را بخوانید. اگر اصلاً دنبال چیزی نیستید – بازهم آن را بخوانید!
با این حال، فعلاً، از این خلاصه رایگان لذت ببرید.
خلاصه کتاب تختخوابت را مرتب کن
بر اساس ویدیوی سخنرانی آغازین معروف مک ریون، تختخوابت را مرتب کن ده عادت کلیدی را پوشش میدهد که میتوانند زندگی شما را تغییر دهد و به شما کمک کند دنیا را تغییر دهید.
مکریون این درسهای ارزشمند زندگی را در دوران آموزشی نیروی دریایی خود آموخت. او آنها را بارها و بارها در طول سالهای خدمت سربازی خود اعمال کرد.
ده عادت تختخوابت را مرتب کن عبارتاند از:
- روز خود را با انجام یک کار شروع کنید؛
- نمی توانید به تنهایی انجامش دهید؛
- فقط اندازه قلبتان است که مهم است؛
- زندگی منصفانه نیست، پس ادامه دهید؛
- شکست می تواند شما را قوی تر کند؛
- باید جرئت داشته باشید؛
- در مقابل قلدرها بایستید؛
- با شرایط وفق پیدا کنید؛
- به مردم امید بدهید؛ و
- هرگز تسلیم نشوید!
ادامه مطلب را بخوانید تا بفهمید چگونه مک ریون به یک دریاسالار موفق در نیروی دریایی ایالات متحده تبدیل شد.
۱. روز خود را با انجام یک کار شروع کنید
خود مک ریون هرگز هدف از مرتب کردن تختش را درک نکرد تا اینکه آموزش نیروی دریایی او را مجبور کرد هر روز تختش را مرتب کند. تخت ساده او باید هر روز صبح مرتب میشد.
تخت او هر روز صبح باید دقیقاً به همین روش مرتب میشد.
اگر شکست میخورد؟ مک ریون تبدیل به شیرینی قندی میشد.
به عبارت دیگر، اگر تختش درست مرتب نشده بود، آن را از نو مرتب میکرد و سپس در ساحل کورونادوی کالیفرنیا برای غلتیدن در شنهای خیس، به راه میافتاد.
و اگر تا به حال فکر کردهاید که آیا آنها واقعاً انتظار دارند وقتی سکهای را به سمت تختتان پرتاب میکنند سکه دوباره به بالا پرتاب شود، باید بگویم که دقیقاً همینطور است. یک تخت بی نقص نیروی دریایی، یک سکه را به دست مربی بازمیگرداند.
آیا در مرتب کردن تختخواب خود به چنین دقتی نیاز دارید؟
نه. نگران الزامات دقیق نباشید.
مکریون توضیح میدهد که در دوران سخت زندگیاش – در دوران نقاهت پس از یک حادثه چتربازی یا زمانی که پس از ۱۱ سپتامبر خودش را روی تختخوابی در فرودگاه بغداد مییابد – به نظر میرسید که تختش تنها چیزی است که زندگی او را عادی جلوه میدهد.
به عنوان یک نکتهی اضافی، او خاطرنشان میکند که صدام حسین هرگز رختخواب خود را مرتب نمیکرده است. مک ریون در سال 2003 در طی بازدیدی که برای بررسی وضعیت رفاهی او داشت متوجه شد که حسین پتوهایش را درهم ریخته رها کرده است.
همهچیز به این برمیگردد که شما نمیتوانید بخش بزرگی از زندگی خود را کنترل کنید. با این حال، همیشه میتوانید تصمیم بگیرید که تخت خود را مرتب کنید.
این کار به شما ساختار میدهد. با این کار حداقل در ابتدای روز چیزی را به اتمام رساندهاید. این کار به شما احساس غرور میدهد تا بدانید که از پس یک کار مهم بر آمدهاید. شما تختتان را مرتب کردهاید.
۲. نمیتوانید به تنهایی انجامش دهید
اگر میخواهید دنیا را تغییر دهید، به تنهایی قادر به انجام آن نخواهید بود. آموزش نیروی دریایی بر کار تیمی تمرکز دارد. حتی وقتی یک بچه قورباغه ساده هستید.
مکریون و خدمهاش هنگام آموزش برای تبدیل شدن به قورباغههای نیروی دریایی، ملزم به حمل یک قایق لاستیکی 10 فوتی در همه جا بودند.
آنها هنگام دویدن قایق خود را حمل میکردند.
آنها قایق خود را به سالن غذا میبردند.
آنها با پدال زدن در قایق از میان امواج عبور میکردند تا به مقصد برسند.
آیا تا به حال یک قایق پدالی بسیار بزرگ را حرکت دادهاید؟
غیرممکن است. این کار به یک تیم نیاز دارد.
به تیمی که تواناییاش بسیار بیشتر از پدال زدن با یک قایق پلاستیکی باشد.
مک ریون یکی از تاریکترین لحظات زندگی خود را با ما به اشتراک میگذارد. او یک تصادف چتربازی را با جزئیات وحشتناکی بازگو میکند.
او که تکهتکه شده بود، با واقعیتی روبرو شد که هرگز با آن روبرو نشده بود: او شکستناپذیر نبود. در واقع، او ممکن است هرگز یک ملوان نیروی دریایی نباشد یا حتی یک زندگی عادی داشته باشد.
دو ماه طولانی بهبودی او را مملو از احساس تحقیر نسبت به خود کرده بود. تنها چیزهایی که به او کمک کردند این دوران را پشت سر بگذارد اصلاً چیزی نبودند. بلکه این افراد بودند که به او کمک کردند.
همسرش. دریاسالار او. دوستانش.
بدون آنها، او زنده نمیماند.
شما نمیتوانید به تنهایی قایق را پیش ببرید. باید از نقطهی امنتان خارج شوید و با افراد بیشتری آشنا شوید. یک تیم تشکیل دهید. در کنار آنها باشید و بگذارید آنها هم در کنار شما باشند.
۳. فقط اندازه قلبتان است که مهم است
آیا تا به حال احساس کردهاید که به اندازه کافی خوب نیستید؟
به تامی نوریس فکر کنید.
تامی نوریس عضلات تنومندی نداشت. موهایش به قدری شلخته بود که گوشهایش را پوشانده بود. مک ریون تنها یکبار به او نگاه کرده بود.
تا اینکه یکی از استخدامکنندگان نیروی دریایی تامی نوریس را به مک ریون معرفی کرد.
البته مک ریون فوراً این نام را شناخت. تامی مدال افتخار نیروی دریایی را برای اقدامات قهرمانانه خود در ویتنام به دست آورده بود.
درحالی که در طی تمرینات نیروی دریایی به خاطر کوچک و ضعیف بودن نزدیک به اخراج شدن بود.
ایدهای در آن جلسه شکل گرفت. شاید افراد به خاطر اندازه قلبشان موفق شوند.
بعداً، در طی تمرینات شدید، مکریون شاهد بود که یک مربی نیروی دریایی از یک بچه قورباغه سؤال میکرد.
اندازهاش را زیر سؤال میبرد.
قدرتش را زیر سؤال میبرد.
تواناییاش را زیر سؤال میبرد.
و هنگامی که مک ریون تمرین آموزشی را به پایان رساند، متوجه شد که قورباغه از قبل در ساحل منتظر بود.
او از همنوع بچه قورباغهاش پرسید که مربی بعد از سرزنش کردنش به او چه گفته است.
«به من ثابت کن که اشتباه میکنم.»
میبینید، اندازه عضلات شما مهم نیست. اندازه قلبتان است که مهم است.
۴. زندگی منصفانه نیست، پس ادامه دهید
شیرینی قندی بودن جالب نیست.
پس از غوطهور شدن در اقیانوس، در شنها میغلتید تا کاملاً پوشیده شوید.
مطمئناً چیزهای بدتری هم وجود دارد؛ اما وقتی یک روز کامل در تکتک نقاط بدنتان ماسه دارید، دیگر چیزی نمیتواند بیش از این ناراحتتان کند.
بعد از اینکه مکریون مجبور شد به یک شیرینی قندی انسانی تبدیل شود، مربی از او پرسید که آیا میداند چرا کاملاً ماسه پوش شده است؟ او نمیدانست.
پاسخ ستوان موکی مارتین بسیار ساده بود.
«زندگی منصفانه نیست.»
بعدها، ستوان به طور کاملاً مستقیم با این موضوع برخورد میکند. مارتین در حین یک سواری آموزشی با دوچرخهسوار دیگری برخورد کرد.
این تصادف باعث فلج شدن او شد.
آیا او شکایتی داشت؟
نه.
در این زمان نقاشی کشیدن را یاد گرفت. در این زمان صاحب یک دختر شد. در این زمان مسابقات سهگانه سوپر قورباغه را در کورونادو تأسیس کرد.
آیا اتفاقی که برای او افتاد عادلانه بود؟
آیا لحظات تاریک و روزهای سختی که بر سر راه ما قرار میگیرند عادلانه هستند؟
قطعاً نه.
مهم نیست که در زندگی چهکاری انجام میدهید، گاهی اوقات خود را پوشیده از شن میبینید.
تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که به جلو بروید. بپذیرید که هیچچیز منصفانه نیست و ادامه دهید.
۵. شکست میتواند شما را قویتر کند
اگر میخواهید زندگی خود را تغییر دهید، نباید از سیرک بترسید.
امواج اقیانوس در جزیره کورونادو چالشبرانگیز هستند. مکریون و همراه شنایش علیرغم اینکه تا آنجا که میتوانستند شنا کردند، با مشکل مواجه شدند.
وقتی در مقام آخرین گروه به ساحل رسیدند، با یک مربی به شدت عصبانی رو به رو شدند. آخر شدن یک گزینه نبود.
در نتیجه آنها به سیرک رفتند.
این سیرک چیزی نیست که ممکن است فکرش را بکنید. سیرک به کلام ساده یک برنامه ورزشی اضافی بود؛ و نه فقط کمی ورزش.
مسیری بسیار سخت بود که باید تحمل میشد. باید در میان آزار و اذیت دیگران ورزش میکردید. ضربات فلاتر، وزنه زدن، بدنسازی و درد بی پایان. در تمام این مدت مربیان با صدای بلند فریاد میزنند.
برای به دست آوردن جایگاهی در سیرک، تنها کاری که باید انجام میدادید شکست خوردن بود.
سیرک اغلب بچههای قورباغه را آنقدر خسته میکرد که دوباره به نوعی شکست میخوردند.
و بازهم به سیرک باز میگشتند.
با گذشت زمان اتفاق عجیبی میافتاد. شکست و تنبیه درست در نهایت شما را تقویت میکند.
گذشت زمان در سیرک، قورباغهها را قویتر کرد. به اندازه کافی قوی برای شنا کردن در وحشیانهترین امواج.
مک ریون در طول دوران حرفهای خود در نیروی دریایی با شکست مواجه شد. آموزش اولیه به او آموخت که به حرکت رو به جلو ادامه دهد و از شکستهایش درس بگیرد. او متوجه شد که با شکست، میتواند فراتر از آن چیزی که فکرش را میکرد پیش برود.
در زندگی با سیرکهای زیادی روبرو خواهید شد. شکست برای همه اتفاق میافتد. از اینکه با شکستهای خود قویتر شوید نترسید.
۶. جرئت داشته باشید
آیا به خود و تواناییهای خود اعتماد دارید؟
نیروهای عملیات ویژه با خطر مقابله میکنند. برای آزادی گروگانها در مناطق متخاصم، گاهی اوقات در شرایط بسیار بد باید تصمیماتی اتخاذ شود.
در این موقعیت نمیتوانید صبر کنید.
مک ریون این را بارها و بارها در طول زندگی حرفهای خود آموخت. آنچه اغلب خودانگیخته و گستاخانه به نظر میرسید در واقع بر اساس سالها آموزش، استراتژی و دانش بود.
و توانایی انجام یک جهش بزرگ.
سرویس هوایی ویژه بریتانیا از شعار «کسی که جرئت میکند، پیروز میشود» پیروی میکند.
قبل از یورش معروف بنلادن، این شعار را سرلشکر فرمانده کریس فاریس به تیم یاد داده بود. شعاری که همواره به یادتان میآورد که باید با قدرت به مسیرتان ادامه دهید.
مک ریون شما را تشویق میکند که این عبارت را تبدیل به شعار شخصیتان کنید. با این طرز فکر زندگی کنید که مهم نیست چهکاری، شما میتوانید آن را انجام دهید.
از شکست نترسید. شکست بالاخره قرار است اتفاق بیفتد. با این حال تا زمانی که تلاش نکنید، نخواهید دانست که موفقیت کجاست. جهش کنید.
۷. در مقابل قلدرها بایستید
بیشتر مردم از کوسه میترسند.
مکریون که شبها در اقیانوس آزاد با یک همراه شنا در کنارش شنا میکرد، میدانست که در اعماق آن کوسههایی وجود دارند. کوسههایی که شاید آنقدرها هم در عمق نبودند.
با این حال، هدف تبدیل شدن به یک ملوان نیروی دریایی برای مکریون بسیار مهم بود، به قدری که حتی خطر مواجهه با کوسهها هم ارزشش داشت.
باور به هدفتان به شما شجاعت میدهد؛ و شجاعت به شما این توانایی را میدهد که با کوسههای خود روبرو شوید.
کوسههای شما چه کسانی هستند؟
دنیا پر از قلدر است. برخی از آنها بزرگتر از بقیه هستند؛ اما در نهایت، همهی آنها هنوز کوسه هستند.
مک ریون در اولین جلسه بین صدام حسین اسیر شده و رهبران جدید عراق در ردیف اول قرار داشت. از فاصلهای امن، رهبران بر سر صدام فریاد میزدند.
واکنش او آرامش بود. او لبخندی زد. آنها را به نشستن دعوت کرد.
هدف از این دیدار این بود که به صدام نشان داده شود که دیگر قدرتی ندارد؛ اما همانطور که رهبران فریاد میزدند، ترس خود را از دیکتاتور مخوف آشکار میکردند.
صدام یک کوسه بود.
مک ریون قبلاً کوسهها را دیده بود. او صدام را به اتاقی محقر منتقل کرده بود. او به سربازان دستور داد در اطراف صدام هیچ حرفی نزنند.
او هرروز صدام را ملاقات میکرد و هر بار به صدام اصرار میکرد که بنشنید.
با ایستادن در مقابل کوسه، او توانست او را به یک دیکتاتور اسیر شده تبدیل کند. او احساس قدرت را از صدام گرفت.
فرقی نمیکند صدام حسین باشد یا یک قلدر اداری، همه آنها با یک چیز رشد میکنند: ترس.
درست مانند کوسهها که خون را در آب حس میکنند، قلدرها نیز ترس را احساس میکنند.
شما باید شجاعت این را پیدا کنید که به سمت هدف خود حرکت کنید حتی اگر کوسهها در اطراف شما باشند. متوجه خواهید شد که وقتی ترس را از بین ببرید، قلدرها ناپدید خواهند شد.
۸. با شرایط وفق پیدا کنید
در تاریکترین لحظات خود که هستید؟
مک ریون متوجه شد که در آن سوی خلیج به صف کشتیهای جنگی خیره شده است. این یک مأموریت آموزشی معمولی نبود. این سختترین و خطرناکترین مأموریتی بود که بچه قورباغهها با آن روبرو میشدند.
ممکن بود کسی بمیرد
مربی او تیم را مورد خطاب قرار داد و به آنها توصیههایی کرد که تا 30 سال آینده در گوش مک ریون باقی ماندند.
«امشب، باید بهترین باشید. باید از میان ترسهایتان قد علم کنید…»
بعدها، مک ریون هنگام تماشای مراسم رمپ این کلمات را به خاطر میآورد.
مراسم رمپ زمانی اتفاق میافتد که یک هواپیمای C-17 سطح شیب دار خود را پایین میآورد تا بقایای یک سرباز کشته شده را دریافت کند. سربازان برای آخرین خداحافظی جمع میشوند. فرقی نمیکند که آنها شخصاً سرباز را میشناختند یا نه. سرباز یکی از آنها بود.
یکی از تاریکترین لحظات زندگی زمانی اتفاق میافتد که عزیزی را از دست میدهید. قیام و محکم ایستادن ممکن است غیرممکن به نظر برسد.
لحظات تاریک ناشی از انواع غم و اندوه هستند، نه فقط از دست دادن؛ اما اندوه همچنان خردکننده و دردناک است. تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که سخنان مربی را به خاطر بسپارید.
به عمق برسید، برخیزید و بهترین باشید.
9. به مردم امید بدهید
اگر میخواهید دنیا را تغییر دهید، باید از اطرافیانتان شروع کنید.
آیا میتوانید تصور کنید که بین یک سفر طولانی و سرد در میان گل و لای بی پایان یا یک آتش گرم خوب و قهوه داغ کدام را انتخاب میکنید؟ به نظر میرسد انتخاب آسانی باشد.
مک ریون و بچه قورباغهها برای راحتی و رهایی از گل و لای یک انتخاب داشتند. پنج نفر از تیم آنها از این کار دست کشیدند. آنها نمیتوانستند ادامه دهند.
آیا یک تیم نیروی دریایی اجازه میدهد این اتفاق بیفتد؟
از آنجایی که کنار کشیدن برای بسیاری از قورباغهها به گزینهای جدی تبدیل شد، اتفاقی افتاد که گل سرد را به مانعی تبدیل کرد که میشد از آن جان سالم به در برد.
یک نفر شروع به خواندن کرد.
سربازها یکییکی به هم پیوستند. یک آهنگ ساده در حالی که تا گردن در گل و لای فرو رفته بود چیزی بسیار بیشتر از آرامش به بچه قورباغهها میداد.
این آهنگ به آنها امید میداد.
هنگامی که یک بالگرد پر از ملوانان نیروی دریایی، هوانوردان ارتش و شرکای عملیات ویژه افغان در طول جنگ علیه تروریسم سقوط کرد، مکریون دید که امید همهچیز را تغییر داده است.
کسی نجات پیدا نکرد. در عوض فرزندان، همسران، والدین و سایر اعضای خانواده در ناباوری و اندوهی غیرقابل تحمل باقیمانده بودند.
مکریون هر کاری که میتوانست برای تسکین آنها انجام داد، اما احساس میکرد که کارهایش کافی نیست.
چیزی که در این میان متوجه شد سهولت گفتگوی ژنرال سپهبد تفنگداران دریایی جان کلی با خانوادههای سربازان بود؛ و متوجه شد: کلی از نزدیک میدانست که آنها چه احساسی دارند.
هنگامی که پسر کلی، ستوان اول تفنگداران دریایی رابرت کلی، در افغانستان کشته شد، خانواده کلی با مشکلات شدیدی مواجه شدند؛ اما آنها زنده ماندند.
کلی فقط با صحبت با خانواده سربازان کشته شده چیزی بسیار قدرتمندی را به آنها پیشنهاد داد. او آنها را امیدوار کرد که از این درد و اندوه جان سالم به در ببرند.
وقتی خود را تا گردن در گل و لای میبینید، تنها امید میتواند شما را به جلو سوق دهد. با صدای بلند آواز بخوانید و به اطرافیان خود امید بدهید.
10. هرگز تسلیم نشوید!
روز اول آموزش نیروی دریایی نیروی دریایی چیزی نیست جز یک تجربهی ترسناک. این روز آموزشی به شما یادآور میشود که اینجا سختترین بخش نظامی ایالات متحده است. فقط قویترینها از آن عبور میکنند.
از همان ابتدا، هدف مربیان این است که کاری کنند پشیمان شوید.
و همواره راه را برای ترک خدمت باز میگذارند. تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک زنگ را بفشارید. تنها سه زنگ؛ و به خانه میروید و به زندگی راحت و خوب خود میپردازید.
گاهی با خود فکر میکنید که آیا باید زنگ را بفشارید یا نه؟ پس از ماهها درد و کار سخت، مدام به این فکر میکنید که باید زنگ را به صدا درآورید.
کلاس 150 سربازهی مک ریون در زمان فارغالتحصیلی به 33 قورباغه کاهش یافت. فقط 33 سرباز به هشدار مربی گوش دادند.
«اگر این کار را ترک کنید تا آخر عمر پشیمان خواهید شد. ترک کردن هرگز هیچچیز را آسان نمیکند.»
این بزرگترین درسی است که مک ریون میتواند به شما بدهد. اگرچه او کارش را با مرتب کردن تخت شروع میکند، اما همیشه کار را با دست نکشیدن تمام میکند.
این کار چیز خاصی نیست. این کار چشمان شما را به جهان دیگری باز نمیکند.
در اصل این کار به شدت ساده است.
فقط هرگز دست نکشید.
آدام بیتس نوزدهساله تنها یک هفته بود که در افغانستان بود. او در اولین مأموریت رزمی خود، بر روی یک مین صفحه فشاری قدم گذاشت. در نتیجه هر دو پای او قطع شد.
مک ریون فرصتی داشت تا با سرباز جوان در بیمارستان صحبت کند. او تلاش کرد کلمات مناسبی پیدا کند، اما بیتس به مک ریون اطمینان داد که او خوب خواهد شد.
یک سال بعد، رنجر بیتس با یونیفرم خود روی پاهای مصنوعیاش ایستاده بود. او هرگز دست نکشید.
زندگی آسان نیست. مهم نیست که چهکاری انجام میدهید، روزهای سختی در پیش روی شماست. بیانصافی زندگی موانعی بر سر راه شما ایجاد خواهد کرد.
چهکار میتوانید بکنید؟
فقط هرگز دست نکشید.
محتوای کتاب تخت خود را مرتب کنید
تخت خود را مرتب کن 10 فصل اصلی دارد…
- روز خود را با انجام یک کار شروع کنید
- نمیتوانید به تنهایی انجامش دهید
- فقط اندازه قلبتان است که مهم است.
- زندگی منصفانه نیست، پس ادامه دهید
- شکست میتواند شما را قویتر کند
- باید جرئت داشته باشید
- در مقابل قلدرها بایستید
- با شرایط وفق پیدا کنید
- به مردم امید بدهید
- هرگز تسلیم نشوید!
سؤالات متداول درباره کتاب تختخوابت را مرتب کن
10 درس تختخوابت را مرتب کن چیست؟
10 درس تختخوابت را مرتب کن عبارتاند از:
- روز خود را با انجام یک کار شروع کنید؛
- نمیتوانید به تنهایی انجامش دهید؛
- فقط اندازه قلبتان است که مهم است؛
- زندگی منصفانه نیست، پس ادامه دهید؛
- شکست میتواند شما را قویتر کند؛
- باید جرئت داشته باشید؛
- در مقابل قلدرها بایستید؛
- با شرایط وفق پیدا کنید؛
- به مردم امید بدهید؛ و
- هرگز تسلیم نشوید!
برای اطلاعات بیشتر در مورد هر درس، خلاصه کامل تختخوابت را مرتب کن را بخوانید.
فواید مرتب کردن تختخوابتان چیست؟
فواید مرتب کردن تختخوابتان این است که مهم نیست در طول روز و در طول زندگی چه اتفاقی برایتان میافتد، همواره میدانید که کاری را انجام دادهاید. این به شما قدرت، شجاعت و امید میدهد که هرگز تسلیم نشوید. نکات بیشتری میخواهید که به شما کمک کند عمداً از خواب بیدار شوید؟ خلاصه کامل تختخوابت را مرتب کن را بخوانید.
بهترین نقلقولهای تختخوابت را مرتب کن
این نقلقولهای تختخوابت را مرتب کن از هنر زندگی کردن کتابخانه مرکزی همیشه در حال رشد افکار، حکایات، یادداشتها و نقل قول های الهامبخش گرفته شدهاند.
«به راحتی می توان سهم خود را در زندگی به گردن نیرویی خارجی انداخت، دست از تلاش بردارید، زیرا معتقدید سرنوشت بر علیه شماست. به راحتی می توان فکر کرد که این که کجا بزرگ شده اید، والدینتان چگونه با شما رفتار کرده اند یا در چه مدرسه ای تحصیل کرده اید، همه آن چیزی است که آینده شما را تعیین می کند. هیچچیز نمی تواند اشتباه تر از این طرز تفکر باشد. مردم عادی و مردان و زنان بزرگ همه بر اساس نحوه برخوردشان با ناعادلانه های زندگی تعریف می شوند: هلن کلر، نلسون ماندلا، استیون هاوکینگ، ملاله یوسف زی و – موکی مارتین. گاهی اوقات مهم نیست که چقدر تلاش می کنید، مهم نیست چقدر خوب هستید، باز هم در نهایت به یک کلوچه قندی تبدیل می شوید. شکایت نکنید. این را به گردن بدبختی ها خود نیندازید. بلند شوید، به آینده نگاه کنید و پیش بروید!»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«زندگی یک مبارزه است و پتانسیل شکست همیشه وجود دارد، اما کسانی که در ترس از شکست، سختی یا خجالت زندگی می کنند، هرگز به پتانسیل خود دست نخواهند یافت. بدون فشار آوردن به محدودیت های خود، بدون سر خوردن از طناب، بدون جسارت زیاد، هرگز نخواهید فهمید که واقعاً چه چیزی در زندگی شما ممکن است اتفاق بیفتد.”
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«هیچ یک از ما از لحظات غم انگیز زندگی مصون نیستیم؛ مانند قایق لاستیکی کوچکی که در آموزش اولیه نیروی دریایی داشتیم، تیمی از افراد خوب نیاز است تا شما را در زندگی به مقصد برسانند. شما نمی توانید به تنهایی در قایق پارو بزنید. کسی را پیدا کنید که زندگی خود را با او به اشتراک بگذارید. تا جایی که ممکن است دوستان بیشتری پیدا کنید و هرگز فراموش نکنید که موفقیت شما به دیگران بستگی دارد.»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«اگر می خواهید دنیا را تغییر دهید، با مرتب کردن تخت خود شروع کنید.»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«قرار نبود مرتب کردن تختم فرصتی برای ستایش باشد. این کار از من انتظار می رفت. این اولین وظیفه من در آن روز بود و انجام درست آن مهم بود. این کار نظم و انضباط من را نشان می داد. این توجه من را به جزئیات نشان می داد و در پایان روز یادآور می شد که من کاری را به خوبی انجام داده ام، چیزی که می توانم به آن افتخار کنم، هر چقدر هم که این کار کوچک باشد.»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«هیچ کس از اشتباه مصون نیست. رهبران واقعی باید از شکستهای خود درس بگیرند، از درسها برای ایجاد انگیزه در خود استفاده کنند و از تلاش مجدد یا گرفتن تصمیم سخت بعدی نترسند.»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«امید قدرتمندترین نیروی جهان است.»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
«در مقطعی همه ما با یک لحظه تاریک در زندگی روبرو خواهیم شد. اگر نه مرگ یکی از عزیزان، پس چیز دیگری خواهد بود که روح شما را خرد و شما را در مورد آینده خود شگفت زده می کند. در آن لحظه تاریک، به اعماق درون خود برسید و بهترین باشید.»
– ویلیام اچ مک ریون، تختخوابت را مرتب کن
نویسنده | |
---|---|
ناشر | |
مترجم | |
دسته بندی ها | ادبیات آمریکا, ادبیات معاصر, پرفروش ترین کتاب ها, پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز, پرفروش های کتاب جم, خودپروری, دهه 2010 میلادی |
شابک | 978-600-461-053-7 |
قطع کتاب | |
تعداد صفحات | 104 |
سال انتشار | |
سال انتشار میلادی | 2017 |
نوع جلد | شومیز |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.