بسته شدن ذهن امریکائی

یک چیز هست که هر استاد دانشگاهی می‌تواند نسبت به آن یقین مطلق داشته باشد: تقریبا هر دانشجوئی که به دانشگاه وارد می‌شود معتقد است، یا این‌طور اظهار می‌کند، که حقیقت نسبی است. درعین­ حال دانشجویان توان بحث دربارۀ این موضوع را هم ندارند. چون به محض این­که مثال دو به اضافۀ دو می‌شود چهار را بگذارید جلویشان نمی‌دانند چه بگویند. تنوع پیشینۀ دانشجویان همان­قدر گسترده است که کشور پهناوری مثل ایالات متحده می‌تواند زمینۀ آن را فراهم کند: برخی مذهبی‌اند و برخی ناخداباور؛ بعضی متمایل به چپ‌اند برخی متمایل به راست؛ بعضی قصد دارند دانشمند شوند، بعضی اهل علوم انسانی یا حرفۀ فنی، یا تجارت‌اند؛ جمعی از آنان فقیر و جمعی ثروتمندند. تنها دو چیز است که، به­رغم این‌همه تنوع، همه در آن مشترکند: نسبیت و برابری؛ و وجه مشترک این دو هم این است که به اخلاق ارتباط دارند. نسبی ­بودن حقیقت یک فهم نظری نیست بلکه یک پیش­فرض اخلاقی است: شرط تحقق یک جامعۀ آزاد؛ یا به­ عبارتی، چیزی که این‌طور پنداشته شده است. آنها قبل از این­که به دانشگاه بیایند به این ابزار فکری مجهز شده‌اند؛ و این چیزی است که جایگزین ابزار دیگری شده است که سابقا در امریکا شرط جامعۀ آزاد دانسته می‌شد، یعنی حقوق طبیعی.

شناسه محصول: 8b8296f0d79e دسته:
نویسنده

ناشر

مترجم

دسته بندی ها

اجتماعی, ادبیات آمریکا, ادبیات واقع گرایانه, دهه 1980 میلادی, سیاسی, علمی

شابک

978-6006996752

قطع کتاب

تعداد صفحات

598

سال انتشار

سال انتشار میلادی

1987

نوع جلد

شومیز

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بسته شدن ذهن امریکائی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *