

کتابهای جان اشتاین بک، محدود به هیچ زمان خاصی نیستند. جان اشتاین بک خیلی قبلتر از اینکه بحث تغییرات اقلیمی باب باشد نسبت به این موضوع آگاهی داشت، اما درک وی از کاستیهای بسیار نوع بشر، باعث میشود که آثار این غول ادبی به طرز خیرهکنندهای در رابطه با زمان حال نیز صدق کند.
بسیاری از آثار اشتاین بک در درۀ نورانی سالیناس در کالیفرنیا (که اکنون به عنوان “کشور اشتاین بک” شناخته میشود) واقع میشوند و عمیقاً با جهان طبیعی پیوند خوردهاند. اشتاین بک با به تصویر کشیدن قسمتی از کالیفرنیا که به دور از تصورات پر زرق و برق موجود در فرهنگ عامه است، در مورد مردم عادی مینویسد: پر از عیب و نقص، اغلب از نظر اخلاقی مشکوک، همیشه در حال تلاش، گاهی اوقات جامعهای ناامید کننده از افراد نامناسب، مهاجران، و کارگران زحمتکش در زندگی.
اشتاین بک که همیشه به دنبال آزمایش کردن بود، درقالبهای مختلفی نوشت: رمان کوتاه، رمانهای حماسی، داستانهای کوتاه و حتی ادبیات غیرداستانی. اما اگر بخواهیم عاملی تعیین کننده انتخاب کنیم که نقطه مشترک تمام آثار او باشد، باید هستۀ اخلاقی بی چون و چرای آثار او باشد. این نویسندۀ برندۀ جایزۀ نوبل همواره سوالاتی در مورد درست و غلط مطرح میکرد و موضوع جذابی را در بسیاری از سایههای ظریف خیر و شر بشریت مییافت. اگر نمیدانید از کجا شروع کنید، ما فهرستی از 15 کتاب برتر جان اشتاینبک را گردآوری کردهایم.
این رمان، کتابی است با موضوع و محوریت کتاب مقدس. اشتاین بک در حین روایت داستانهای چند نسلی خانوادههای همیلتون و تراسک، داستان دره سالیناس را نیز روایت میکند که با گذشت زمان تغییر میکند. کتاب این پرسش را مطرح میکند که چطور میتوان فهمید که قرار است آدم خوبی باشید یا بد؟ آیا سرنوشت شما این است که خود واقعیتان باشید یا دیگری؟ آیا تلاش برای به دست گرفتن اختیار زندگی، فایدهای دارد؟ در حالی که قهرمانان این شاهکار گسترده (که خود اشتاین بک آن را یکی از آثار بزرگ خود میدانست) در حال اجرای اعمالی مثل اعمال آدم و حوا و هابیل و قابیل هستند، خواننده با روایتی قدرتمند و دلسوزانه احاطه میشود که این اطمینان را به او میدهد که اشتاین بک در این رابطه حضور ذهنی عالی دارد. در گرداب بزرگ شرق بهشت، حس نفسگیر نگاه به موضوع انسانیت از منظری کلی نصیب خواننده میشود: به طور ناگهانی کوچک، همیشه تلاشگر و عمیقاً تأثیرگذار.
نقل قول مورد علاقه: “هر آن چه بزرگ و با ارزش است، تنها است.”
این رمان تاریخی و کلاسیک که در دوران رکود بزرگ روایت میشود، گذشتهای پرفراز و نشیب دارد: زمانی که این اثر برای اولین بار منتشر شد در تعدادی از مدارس و کتابخانهها ممنوع شد، اما در سال 1940 برنده جایزۀ پولیتزر شد و بیش از 15 میلیون نسخه فروخت. داستان خانوادۀ جوآد، داستان یک خانوادۀ فقیر کشاورز از اوکلاهاما را روایت میکند که در جست و جوی کار، سفری طولانی و ناامیدکننده را به غرب آغاز میکنند. در فصل خشکسالی سخت، دیگر کارگران مزرعه مثل خانوادۀ جوآد در حال مبارزه برای غذا، کار غیراستثماری، و شان و منزلتی ساده هستند. خواندن آثار بی تکلف، تزلزلناپذیر و غنایی اشتاینبک نه تنها برای خوانندگان آمریکایی، بلکه برای هر کسی که درکی از هنر دارد ضروری است.
نقل قول مورد علاقه: “ جنبش آنها را تغییر داد. بزرگراهها، کمپهای کنار جاده، ترس از گرسنگی و خود گرسنگی آنها را تغییر داد. بچههایی که حتی شام شب نداشتند آنها را تغییر داد، حرکت بی پایان آنها را تغییر داد. آنها مهاجر بودند.”
این اثر آخرین رمان اشتاین بک است. این داستان در یکی از شهرهای کوچک سواحل شرقی ایالات متحده جریان دارد. در این داستان شخصیت اصلی، یعنی ایثن آلن هاولی باید با معایب شخصیتی و معیارهای وسواس گونهاش مقابله کند. این رمان یادآور نمایشنامههای آرتور میلر است. اثری که زوایای تاریک روح انسان را میکاود و حس انحطاط اجتنابناپذیری را آشکار میکند و اختلاف دلسردکنندۀ بین ظاهر جهان و ماهیت غمانگیز کارکرد واقعی آن را نشان میدهد. ایثن به خاطر گذشتۀ باشکوه خانوادهاش و انتظارات بلندپروازانۀ آنها همواره در رنج است. در عین این که این اثر غمانگیز مرز بین تراژدی و امید را نشان میدهد؛ خوانندگان احساس میکنند که هم با انسانیت خود بیگانه شدهاند و هم مجدداً با آن پیوند برقرار کردهاند.
نقل قول مورد علاقه: “ آیا تا به حال کسی توانسته حتی ذرهای دیگری را بشناسد؟”
این رمان یکی دیگر از آثار محبوب اشتاین بک است که به طور منظم در مدارس تدریس میشود. این رمان دلخراش ما را به سالهای رکود بزرگ در کالیفرنیا میبرد. در این اثر، داستان دو کارگر مزرعه به نامهای لنی و جورج روایت میشود که رویای داشتن قطعهای زمین را در سر میپرورانند تا شاید بتوانند با آرامش در آن ساکن شوند. لنی با وجود اینکه از نظر جسمی نیرومند است؛ اما دنیایی کودکانه دارد. تنها آرزوی او نگهداری از خرگوشهای خانگی است تا بتواند موهای نرم آنها را نوازش کند، به همین دلیل ناخواسته برای دوست محافظش مشکلاتی ایجاد میکند. این داستان عمیقاً تاثیرگذار در مورد دوستی، تنهایی و امید است و در عین ملایم بودن، بسیار کوبنده و ویرانگر است؛ به گونهای که حتی پس از پایان کتاب، تاثیراتش در ذهن شما باقی خواهد ماند.
نقل قول مورد علاقه: “ همانطور که گاهی اوقات اتفاق میافتد، «لحظه» ساکن شد و معلق ماند و بسیار بیشتر از یک لحظه باقی ماند. و صدا متوقف شد و حرکت خیلی خیلی بیشتر از یک لحظه متوقف شد.”
این رمان کوتاه از الزامات متداول قوسهای داستانی چشمپوشی میکند. در عوض، هدف آن برداشت گرایانه است. چرا که میکوشد تا احساس تعلق به یک جامعه، یعنی همان نوع جامعهای که ریشه در تربیت کالیفرنیایی نویسنده دارد را در قالب 150 صفحه به تصویر بکشد. ممکن است انتظار این را نداشته باشید که داستانی در مورد صاحب فروشگاه مواد غذایی، یک زیست شناس، صاحب یک فاحشه خانه، نوشیدنی، چند فاحشه و چند روح گمشده در یک شهر کوچک کالیفرنیا شما را متحیر کند. اما در اشتباه هستید. در واقع این اثر از قالب روایتهای مستقل اشتاین بک خارج شده و موضوعات عمیقی را مورد توجه قرار میدهد که خوانندگان را در نوستالژی مالیخولیایی، آن هم در گذشتهای که حتی متعلق به خودشان نیست فرو میبرد.
نقل قول مورد علاقه: “ «راسته کنسروسازی» مونتری در کالیفرنیا مثل یک شعر، یک بوی بد، صدایی ساینده، کیفیتی از نور، یک لحن، یک عادت، یک نوستالژی و یک رویا است. «راسته کنسروسازی» جمع است و پراکنده، مثل قلع و آهن و زنگ و چوب خرد شده، پیادهروهای خرد شده و زمینهای پر از علف هرز و توده های آشغال، کنسروهای ساردین در قوطیهای آهنی راه راه، بارهای موسیقی، رستورانها و فاحشه خانهها، و خواربارفروشیهای شلوغ کوچک، و آزمایشگاه ها و اتاقهای ارزان قیمت.”
«کلاسیکهای ادبی در مورد سفرهای جادهای آمریکا» مبحثی است که عموماً مردم را به یاد «در جاده» اثر جک کرواک میاندازد. اما اگر که با اشتاین بک و پودل فرانسویاش که چارلی نام دارد، همراه شوید، اوقات آرام، خیالی و روحنوازی را تجربه خواهید کرد. در این اثر اشتاین بک همینطور که در جادۀ کالیفرنیا به مین در حال حرکت است افکار حکیمانۀ خود را در رابطه با آمریکا، مردم آن و چشم انداز آینده و گذشتۀ آنها به اشتراک می گذارد. این اثر که به نوعی کلاسی پیشرفته در نگارش ناداستان است، نگرش حساس یک نویسندۀ بزرگ را به خوانندگان ارائه میدهد. نویسنده فشار خفیفی به خواننده وارد میکند تا حس کنجکاوی او را برانگیخته و وی را آماده پذیرش رویدادهای جدید کند. همینطور در این داستان یک سگ پودل داریم!
نقل قول مورد علاقه: “ آنها به آرامی در مورد این که چگونه میخواهند روزی بروند حرف زدند، آزادانه و بدون لنگرگاه رفتن، نه رفتن به سمت چیزی بلکه دور از چیزی.. من این نگاه را دیدم و این حسرت را در همه جا و در هر ایالتی که بازدید کردم شنیدم. تقریباً هر آمریکایی تشنۀ رفتن است.”
«پنجشنبه شیرین» ما را به دنیای «راسته کنسروسازی» بازمیگرداند اما این بار، رمان حول محور داستانی عاشقانه میچرخد، بنابراین داستان با سرعت قابل توجهی به پیش میرود. اگرچه اغلب اوقات دنبالههای داستانی ناامید کننده هستند، اما این کتاب کوتاه یک استثنا است: اشتاین بک با عشق و علاقه به سراغ شخصیتهای آشنا میرود و بر روابط تنگاتنگ افراد جامعۀ شهری کوچکی متمرکز میشود. شخصیتهای این داستان در عین رویارویی با حوادث و اتفاقات ناگوار، باعث جذاب شدن این اثر درخشان برای خوانندگان میشوند.
نقل قول مورد علاقه: “ آدمی تغییر میکند و تغییر همچو باد ملایمی که در سپیده دم پردهها را تکان میدهد، همچو عطر یواشکی گلهای وحشی پنهان شده در علفها میآید.”
همانطور که از عنوان این اثر برمیآید، این داستان در درهای حاصلخیز در کالیفرنیا روایت میشود. اگرچه این دره شبیه بهشت است، اما زندگی ساکنان آن چندان بهشتی نیست. این اثر حاوی دوازده داستان کوتاه به هم پیوسته است که هر کدام از این داستانها نقش شخصیتهایی را ایفا میکنند که به نوعی یادآور رمانهای شروود اندرسن هستند. هر کدام از این داستانها به نحوی درد و رنج گستردۀ شخصیتها را بیان میکنند. از جمله داستانهایی که در این اثر با آنها مواجه میشویم؛ میتوان به داستان زندگی دو خواهر که به سمت تن فروشی سوق داده شدهاند، زنی که با مسائل روانی دست و پنجه نرم میکند، پدر مجردی که نقش یک منشی دفتری را دارد و سعی میکند تا وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد، پدری که بیش از حد از دخترش حمایت میکند و کشاورزی که بر سر شرکت یا عدم شرکت در یک مراسم اعدام مردد است، اشاره کرد. این داستانهای ناهمگون که با شور و طنز روایت میشوند، همگی به انسانیت مشترک این شخصیتها اشاره دارند.
نقل قول مورد علاقه: “ پس از نیازهای ساده برای زندگی و تولید مثل، آدمی تمایل دارد پیشینهای از خود به جای بگذارد. تا شاید نشانی بر این باشد که او واقعاً وجود داشته است. او این نشان را بر روی چوب، سنگ یا بر زندگی دیگران میگذارد.”
«به خدایی ناشناخته» یکی دیگر از آثار اولیۀ اشتاین بک و گواهی بر قدرت آزمایشگری او است. جوزف وین، قهرمان داستان، با دعای خیر پدر در حال مرگش راهی کالیفرنیا میشود. در آنجا، او خانۀ جدیدی در کنار یک درخت بلوط غول پیکر بنا میکند، درختی که گویی مجسم کنندۀ روح پدرش است. پس از گذشت مدتی، برادران جوزف متوجه میشوند که او به شکل عجیبی درخت بلوط را میپرستد، بنابراین تصمیم بر مداخله میگیرند. اما پس از این که درخت دچار آسیب شد، دورهای از خشکسالی فرا میرسد و حال خانواده برای زنده ماندن تقلا میکنند. این کتاب عرفانی و وهم انگیز که با رئالیسم جادویی در آمیخته شده، سوالات معنوی مرتبط با محیط زیست را مطرح میکند: آیا به راستی انسان میتواند طبیعت را به اختیار بگیرد؟ آیا در پس کارهای اسرارآمیز دنیای طبیعی، قدرتی ماورایی وجود دارد؟ آیا انسان ها به نوعی با زمین مرتبط هستند؟
نقل قول مورد علاقه: “ باران را حس کرد و شنید که تازیانه میزند و روی زمین مینوازد. او دید که تپههایش از رطوبت تاریک می شوند. سپس دردی گزنده در قلب جهان پیچید. گفت: من زمینم. من بارانم. تا چندی دیگر علفها از من خواهند رویید.”
«در نبردی مشکوک» آشکارا سیاسیترین اثر جان اشتاین بک است. داستان رمان در درهای در کالیفرنیا روایت میشود. این اثر اولین رمان، از سه گانۀ معروف «کاسۀ غبار» است (که شامل موشها و آدمها و خوشههای خشم نیز میشود). مانند دو کتاب دیگر، اشتاین بک در این اثر نیز به جامعهای از کارگران محروم میپردازد، با این تفاوت که کارگران در این اثر میوه چینهایی در تلاش برای سازماندهی اعتصاب اتحادیه کارگری هستند. این اثر علاوه بر اینکه به گونهای با جوامع کارگری ارتباط برقرار میکند؛ داستانی مهیج را در بستری پر از تنش، تعلیق و مخاطرات روایت مینماید. اشتاینبک علاوه بر ابراز نگرانیهای جدی در مورد بیعدالتی و ناآرامیهای صنعتی، همچنین به کند و کاو در مورد راههایی میپردازد که در آن رفتار انسان نه بهعنوان یک فرد، بلکه به عنوان عضوی از یک گروه، تغییر میکند.
نقل قول مورد علاقه: “ دیگر نالۀ تنهایی مردان تنها شنیده نمیشد. آنها با هم حرکت کردند، شبیه به هم. غرش، صدایی بود که از گلوی بسیاری میآمد.”
همانطور که اشاره کردیم، خصلت آزمایشگری در سراسر آثار جان اشتاین بک دیده میشود. اما این بار داستان «ماه پنهان است» دیگر در درههای سرسبز کالیفرنیا جریان ندارد؛ بلکه داستان در یک شهر ساحلی و کوچک که تحت اشغال نظامی است و در یک کشور اروپایی نامعلوم واقع شده است روایت میشود. مرکز ملی اشتاینبک در رابطه با این اثر عنوان کرد «این رمان، پروپاگاندایی در حمایت از افرادی است که در طول جنگ جهانی دوم تحت اشغال نازیها زندگی میکردند». بنابراین این کتاب نشان میدهد که چگونه مقاومت در قلب مردم شهر ریشه دوانده و به خوبی این واقعیت که اشغال به تدریج در روح جمعی آنها نفوذ میکند را مجسم مینماید. اشتاینبک خفقانی را به تصویر میکشد که باعث خلق نیاز به آزادی میشود؛ موضوعی که در عمل خود را نشان میدهد.
نقل قول مورد علاقه: “ ساعت 10:45 همه چیز تمام شد. شهر اشغال شد، مدافعان شکست خوردند و جنگ به پایان رسید.”
«اتوبوس سرگردان»، بررسی دقیق گروه متفاوتی از شخصیتها است که در دوران پس از جنگ در اتوبوسی با هم همسفر میشوند. هر چند این اثر رمانی کامل است و داستانش همچنان به فلسفه رماننویسی پایبند است؛ اما از نظر منتقدین در آن هیچگونه حادثۀ مهیج یا نقطۀ اوج خاصی یافت نمیشود. همسفر شدن آنها در اتوبوس تنها بخشی از زندگی شخصیتها را نشان میدهد چرا که همۀ آنها مقصدی فراتر از مسیر اتوبوس دارند. در واقع این شیوۀ روایتگری، مطالعهای جذاب از لحظهها است. چرا که با اشاره به احساسی که مکانها منتقل میکنند و چگونگی افکار مردم، نشان میدهد که زندگی چگونه از لحظات کوچک و بی اهمیت تشکیل شده است.
نقل قول مورد علاقه: “ او سعی داشت گذشتههای دور، آن زمانها که خوشحال بود، را به یاد آورد، زمانی که شادی خالص را احساس میکرد. تصاویر کوچکی به ذهنش خطور کرد. صبح هنگام بود و هوا سرد. خورشید از پشت کوهها طلوع میکرد و در جادهای گل آلود پرندگان خاکستری کوچکی جست وخیز میکردند. هیچ دلیلی بر شادی وجود نداشت، اما حقیقت در دست این بود.”
«اسب سرخ» رمانی اپیزودیک است. به عبارت دیگر، رمانی است شامل چهار داستان. هر چهار داستان بر جودی تیفلین، پسر جوانی که در مزرعهای در درۀ سالیناس زندگی میکند، متمرکزند. داستانهای این کتاب روایت کنندۀ درسهای مهم و گاها دلخراشی هستند که جودی درباره مرگ و زندگی میآموزد. در داستان اول، پدرش اسب قرمزی به جودی میدهد. حیوانی که او با تمام وجودش عاشقش میشود، اما با وقوع مصیبتی دنیای جودی از هم میپاشد. رمان «اسب سرخ» در عین زیبایی، دردناک است؛ چرا که از نظر احساسی بسیار غمگینکننده است و روند بزرگ شدن را در یک لحظه دردناک به تصویر میکشد.
نقل قول مورد علاقه: “در صبحهای آرام و خاکستری، زمانی که زمین و قلم مو و خانهها و درختها نقرهای و سیاه مانند نگاتیو عکس بودند، به سمت انبار رفت و از کنار سنگهای به خواب رفته و درخت سرو خفته گذشت.”
«دریای کورتز» در واقع همان خلیج کالیفرنیا است، جایی که استاین بک و دوست زیست شناسش اد ریکتز این اثر غیرداستانی را روایت میکنند. (در ضمن، اد ریکتز از شخصیت داک در راستۀ کنسروسازی و پنجشنبه شیرین الهام گرفته شده است.). داستان در سال 1940 جریان دارد، و داستان دو دوست را روایت میکند که در جست و جوی بیمهرگان دریایی به سواحل وحشی میروند. این خاطرات به نوعی به مراقبهای در باب زندگی با تمرکز قوی بر روی بوم شناسی و وضعیت تعادل ارگانیک طبیعت تبدیل میشود. اگرچه ممکن است نوشتههای دقیق ارائه شده در مورد آبزیان برخی از خوانندگان را ناامید کند، اما معتقدیم این کتاب هر کسی که عاشق دریا و جهان طبیعی است را عمیقا تحت تأثیر قرار خواهد داد.
نقل قول مورد علاقه: “ ما اثری از خود بر جهان باقی گذاشتهایم، اما در حقیقت اثری که بر جای نهادهایم، در مدت کوتاهی توسط درختان و گیاهان خزنده، یخ و فرسایش از بین خواهد رفت..”
تورتیلا فلت با الهام از افسانۀ شاه آرتور، داستان کاملوت دیگری را روایت میکند: این کاملوت جایی نیست مگر مونتری، واقع در کالیفرنیا. این اثر داستان زندگی دنی و گروه دوستان منحصر به فردش که در اثر نوشیدن زیاد دست به شرارتهای فراوان میزنند را روایت میکند. این رمان قصد دارد تا داستان رمان «راسته کنسروسازی» را تکمیل کند، چرا که خواننده به شخصیتهای عمیقاً ناقص داستان علاقهمند میشود. اگرچه وجه اخلاقی اعمال آنها متفاوت است، اما واضح است که شخصیتهای داستان، افراد خوبی هستند، به این دلیل که اشتاینبک برای بررسی درستی و نادرسی اعمالشان آنها را در برابر چشمهای خواننده قرار میدهد. در نهایت، باید توجه داشته باشیم که این اثر به برخی کلیشههای نژادی قدیمی اشاره میکند، واقعیتی که باعث کاهش موفقیت این اثر شده است.
نقل قول مورد علاقه: “ صبحی آفتابی، زمان شادمانی است. هنگامی که شبنم پر زرق و برق بر روی علفهای هرز خطمی مینشیند، هر برگ جواهری را در خود جای می دهد که اگر ارزشمند نباشد زیباست. این زمان برای عجله یا شلوغی نیست. در این صبح افکار آهسته و عمیق و طلایی هستند.”
کتابهای جان اشتاین بک جزئی از آثار ادبی مورد علاقۀ ما هستند. به طور قطع میتوان گفت که کتابهای جان اشتاینبک جزئی از آثار ادبی مورد علاقۀ بسیاری از خوانندگان به حساب میآیند. بسیاری از کسانی که در ابتدا تنها قصد داشتند یک یا دو مورد از رمانهای این نویسنده را بخوانند؛ به ناگاه خود را در سیر و سلوکی ادبی مییابند و متوجه میشوند که کتابهای جان اشتاین بک را یکی پس از دیگری خواندهاند. به همین دلیل امید است که این فهرست مختصر از شاهکارهای اشتاین بک به شما در طی این سفر کمک کند.