

هنر و ادبیات همیشه مثل یک جفت عاشق یکدیگر، از هم جداییناپذیر بودهاند، دو بخش ابدی همدیگر را ستایش میکنند و از هم الهام میگیرند. نویسندگان شیفته زندگی هنرمندانی شدهاند که مشتاق زنده کردن شخصیتهای داستانی از طریق آثارشان بودهاند و رمانها، درست مانند آثار هنری، توانایی فوقالعادهای برای فراتر رفتن از سختیهای زندگی روزمره از طریق قدرت داستانسراییشان دارند.
الان در اوج تابستان، اگر بهاندازه کافی خوششانس هستید که زمانی را در ساحل یا در سایه پیدا کنید، هیچ راهی بهتر از در دست داشتن یک کتاب فوقالعاده برای گذراندن ساعتها وجود ندارد. از ژانر هیجانانگیز تا عاشقانه، انتخاب ما از بین 15 رمان با مضمون هنر را مشاهده کنید، تا شما را به پاریس دوران طلایی خیرهکننده، لندن غمانگیز زمان سلطنت ملکه ویکتوریا یا محیطهای تماشایی رنسانس ایتالیا ببرد.
تهیه فهرستی از رمانهایی درباره هنر بدون اشاره به «تصویر دوریان گری» اثر اسکار وایلد، غیرممکن است، یک اثر کلاسیک جاودانه که داستان مرد جوانی را روایت میکند که روح خود را در ازای جوانی و زیبایی ابدی میفروشد و باعث فروپاشی کامل اخلاقی او میشود. نثر استادانه وایلد به بررسی رابطه بین هنر و واقعیت میپردازد و پویاییهای موجود بین هنرمند و موضوعشان و رابطه بین اخلاق و زیباییشناسی را برجسته میکند. شخصیتهای لرد هنری و دوریان گری بهشدت احساسات جنبش زیباییشناسی را که وایلد قهرمان اصلی آن بود، تجسم میبخشند و تلاش میکرد هنر را از تبدیلشدن به ابزاری برای روشنگری اخلاقی رها کند. «تصویر دوریان گری» یکی از قانعکنندهترین مطالعهها در مورد غرور و خودخواهی لذت جویانه، یک شاهکار بدبینانه واقعی و خواندنی است.
شور زندگی که توسط ایروینگ استون، استاد سرگذشتهای تاریخی بسیار تحقیقشده، نوشتهشده است، بازگویی نیمه تخیلی داستان زندگی ونسان ونگوگ، مبارزه با فقر و آشفتگی روانی است. استون با استفاده از بیش از 700 نامه از ونگوگ به برادرش تئو بهعنوان پایه و اساس خود، زندگی رنجدیده این هنرمند مشهور را باکیفیتی خام روایت میکند و برخی از بخشهای جزئی را که بهطور یکدست با واقعیها ترکیب میشوند و در یک جلد سرگذشت استثنایی درمیآیند، روایت میکند.
دهان اسب سومین جلد از اولین سهگانه جویس کری است که در لندن دهه 1930 اتفاق میافتد و با صدای شیدایی شخصیت اصلی آن، نقاش گالی جیمسون، روایت میشود. جیمسون یک دروغگو، دزد، مفتخور و دردسرساز است، اما هرگز از نقاشی دست نمیکشد. نبوغ او در خلق کردن هماندازه بااشتهای او برای نابودی است، زیرا او در سراسر لندن در جستجوی الهام گرفتن های زیگزاگ حرکت میکند. «دهان اسب» که ازلحاظ کمدی تاریک است، هنرمند را بهعنوان یک آشوبطلب به تصویر میکشد که محکومبه طرد شدن است، اما ثابت میکند که به طرز باورنکردنی مبتکر و خوشفکر است.
یکی دیگر از سرگذشتهای تاریخی ایروینگ استون، عذاب و اکستازی خواندنی است که برای هر هنردوستی ضروری است. در این رمان، استون میکلآنژ را زنده میکند و جذابترین پرتره یکی از بزرگترین هنرمندانی را که جهان تاکنون شناخته است، ترسیم میکند. استون با استفاده از همان روش رمان شور زندگی، از نامهها و سوابق میکلآنژ استفاده کرد و تصویر خود را بر اساس حقایق محکم استوار کرد. استون که مشتاق به ارزش بخشیدن به آثارش بود، حتی برای چند سالی که در حال تحقیق و کار بر روی رمان بود به ایتالیا نقلمکان کرد. داستان با میکلآنژ بهعنوان یک شاگرد جوان شروع میشود و با مرگ او به پایان میرسد و اخلاق، پشتکار و نبوغ هنرمند را برجسته میکند.
کلکسیونر هم آزاردهنده و هم جذاب است، داستانی از آزادی، وسواس، آسیبشناسی و فانتزی. فردریک کلگ مردی منزوی است که پروانهها و دیگر اشیاء زیبا را جمعآوری میکند، اما وقتی چشمش به میراندا گری، دانشجوی جذاب هنر در مدرسه هنرهای زیبای اسلید میافتد، کلگ ناگهان میل به صاحب شدن او پیدا میکند. رمان فاولز بیش از یک تریلر، یک مطالعه روانشناختی واقعی است که داستانی اعصابخردکن را از منظر این دو شخصیت روایت میکند، پر از مضامین هنر و زیبایی، و مطالعه معنای مالکیت.
Vivisector یکی از این رمانهای درباره هنر است که بینشی عمیق و فلسفی را در ذهن یک هنرمند ارائه میکند و ناشناختههای وسوسهانگیز یک روح خلاق را مطالعه میکند. قهرمان اصلی، هرتل دافیلد، یک نقاش است که به طرز دیوانهواری وقف تلاش برای کمال هنری شده است و تا زمان مواجهه با پسری جوان و مرموز، جهان اطراف خود را بدون احساس، موشکافی میکند. این رمان در سال 1973 جایزه نوبل ادبیات را برای پاتریک وایت به ارمغان آورد، زیرا بهطور باشکوهی رابطه بین خلاقیت و قدرت را بررسی میکند.
چشمگربه داستان یک نقاش جنجالی کانادایی به نام الین ریزلی است که برای مرور هنر خود به خانه دوران کودکی خود برمیگردد. در اینجا، نویسنده، مارگارت اتوود، بیرحمی روابط دوران کودکی را تحلیل میکند، زیرا شخصیت اصلی خاطرات غمانگیز خود و رابطه سوءاستفاده گرانه با یکی از دوستان دوران کودکیاش را به یاد میآورد. «چشمگربه» رمانی نفسگیر است که با در نظر گرفتن تأثیر گذشته بر رشد شخصی فرد، به طرز خلاقانهای دنیا را از منظری زنانه ساختارشکنی میکند و به غم و اندوه بزرگ شدن میپردازد.
قسمتی از کتاب چشمگربه، اثر مارگارت اتوود:
«وقتی برای پسرها تنها میشوم، دلم برای بدن آنها تنگ میشود. دستانشان را که سیگارها را در تاریکی سینماها، شیب شانه، زاویه لگن بلند میکنند، مطالعه میکنم. با نگاهی به پهلو، آنها را در نورهای مختلف بررسی میکنم. عشق من به آنها بصری است: این بخشی از آنها است که من دوست دارم در اختیار داشته باشم. به نظر من حرکت نکن همینطور بمان، بگذار آن را داشته باشم.»
دختری با گوشواره مروارید دومین رمان تریسی شوالیه است که درباره خانواده یوهانس ورمیر دلفت در دهه 1660 جریان دارد. نقاشیهای ارزشمند ورمیر عصر طلایی هلند را تعریف میکند – بااینحال زندگی او همچنان یک معما است. پرتره او از دختری ناشناس با یک گوشواره مروارید الهامبخش شوالیه برای رمان هماسمش بود که در آن گریت، خدمتکار خانه ورمیر، با صمیمیتر شدن رابطهشان، درنهایت برای نقاش مدل میشود.
سارا دونا که بیشتر به خاطر فیلمهای هیجانانگیزش شناخته میشود، با تولد ونوس داستانی جذاب را ارائه میکند که عشق، هنر و قدرت را درهمآمیخته است. این رمان تاریخی جذاب، فلورانس قرن پانزدهم را با صدای قهرمان خود الساندرا زنده میکند. این داستان که بهعنوان یک خاطره نوشتهشده است، حول خواستههای هنری الساندرا میچرخد، زیرا روابط بین آزادی و جنسیت را به نمایش میگذارد. با تولد ونوس، دونا به بررسی مسائل مربوط به دین، سیاست، ارزش هنر و جایگاه زنان در طول تاریخ میپردازد.
ناهار حزب قایقرانی چهارمین رمان تاریخی سوزان وریلند است که به هنر مربوط است و بررسی واضح در مورد یکی از تحسینشدهترین نقاشیهای رنوار ارائه میکند. این شاهکار که فوراً قابلتشخیص است، دوستان واقعی رنوار را بهخوبی به تصویر میکشد که از یک روز تابستانی در کنار رود سن لذت میبرند، در زمانی که سبک زندگی بوهمیایی پاریسی در بالاترین اندازه خود بود. این رمان توسط خود رنوار و هفت مدل جذابش روایت میشود و در زندگی، عشقها و گفتگوهایشان غرق میشود. ستایش وریلند از رنوار در تمام طول بازسازی دلربا و باشکوه او از این رویداد قابللمس است و نگاهی لذتبخش از دوره زندگی مدرن را نشان میدهد.
یکی دیگر از داستانهای تاریخی، «جعل هنر» اثر بیآ شاپیرو بر اساس جنایتی واقعی است، سرقت هنری بدنام ۵۰۰ میلیون دلاری سال ۱۹۹۰، که در موزه ایزابلا استوارت گاردنر در بوستون اتفاق افتاد. خلاصه داستان درباره یک هنرمند جوان پرتلاش به نام کلر راث است که در بازتولید آثار هنری مشهور برتری دارد. از کلر خواسته میشود که نقاشی دگا گمشده را جعل کند و هنرمندان بین اخلاق و چشمانداز ثروت مبارزه میکنند. یک قرارداد کلاسیک ضد اخلاقیات، جعل هنر به بررسی مضامین اخلاقی، هنر و طمع میپردازد، درحالیکه بینشی از تاریخ هنر تقلب ارائه میدهد.
بعد از یک بمبگذاری تروریستی در یک موزه هنری، تئو دکر یتیم میماند و توسط دوستان خانواده پولدار به فرزندی قبول میشود. تئو که با درد و عصبانیت مبارزه میکند، به چیزی که واقعاً او را به یاد مادر گمشدهاش میاندازد، نقاشی کارل فاربریتیوس به نام «سهره طلایی» دل میبندد. این شاهکار عصر طلایی هلندی او را به دنیای زیرزمینی هنر و فلسفه میکشاند، جایی که تلاش میکند امید و خوشبینی پیدا کند. این داستان به زیبایی ساختهشده است، پر از لحظات نفسگیر و رمز و راز است و برای نویسنده، دونا تارت، جایزه پولیتزر را برای داستان 2014 به ارمغان آورد.
یکی دیگر از داستانهای سرگذشت درخشان، همیشه دوستت داشتم، حول محور عشق مری کاسات و ادگار دگا در پاریس فریبنده عصر طلایی است. رابین اولیویرا بهطور یکدست شهر نورها را از طریق نثری بالطافت و روان بازسازی میکند و ویژگیهای شخصیتی دشوارتر دگا و اراده کاسات را بررسی میکند. من همیشه تو را دوست داشتم داستانی از عشق و الهام است که در آن نویسنده بهراحتی حقایق و تخیل را در هم میآمیزد و بینشی از رابطه 40 ساله دو تن از بزرگترین هنرمندان قرن بیستم را نشان میدهد.
معشوق رودین که در پاریس عصر طلایی میماند، یکی از خیرهکنندهترین رمانهای هنر و عشق است که داستان عشق عذابآور و پرشور آگوست رودن و کامیل کلودل را بهوضوح زنده میکند. رودن کلودل را شاگرد خود کرد، و درحالیکه رابطهشان الهامبخش پیشگامانِه ترین و جذابترین آثار بود، داستان عشق آنها با دردها و تراژدی بازتاب شد. ماریا وب تصویری بسیار واقعگرایانه از پاریس در دوران عصر طلایی خلق میکند، هم ازنظر زیبایی و هم نامیرایی، و داستانی از عشق و رنج بین دو هنرمند بینظیر را روایت میکند.
آخرین انتخاب از فهرست رمانهای ما درباره هنر، شهر تنهای اولیویا لیانگ، نیمی سرگذشت و نیمی جلدی برای قدردانی از هنر است. نویسنده به بررسی رابطه خود با تنهایی میپردازد، روایتی عمیق خلق میکند که بازتابی از زندگی خود دارد، و اینکه چگونه در تلاش برای کاهش تنهایی خود به هنر روی آورده است. لیانگ با سرگردانی در شهر نیویورک با چندین هنرمند ازجمله اندی وارهول، ادوارد هاپر و هنری دارگر آشنا میشود که آثارشان با خلوت درونی خودش مأنوس میشود و به او اجازه میدهد زیبایی را در تنهایی بیابد.